گزارش پنل دوم همایش ملی «فرهنگ و هویتهای دیجیتال دانشگاه»
| تاریخ ارسال: 1401/9/3 |
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، همایش ملی «فرهنگ و هویتهای دیجیتال دانشگاه« به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی و مدیریت بودجه و تحول اداری دانشگاه بیرجند با همکاری موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی سهشنبه برگزار شد.
آلبوم تصاویر
دکتر حسین ابراهیمآبادی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ابتدای نشست با موضوع «فضای دیجیتال و هویتهای چندپاره دانشگاهی» به سخنرانی پرداخت و گفت: وقتی راجع به هویت در نسل دانشجو صحبت میکنیم باید هویت در دوره سنی ۱۸ تا ۲۴ سال را مد نظر قرار میدهیم. این دوره مهمی است چراکه ۱۸ سالگی سنی است که فرد از نوجوانی وارد ابتدای بزرگسالی میشود. هویتیابی، یک جریان مستمرِ ثبات و تغییر است اما از دوره دانشجویی، تا حدودی ثبات بر تغییر غلبه پیدا کرده و فرد تلاش میکند به هویت با ثباتی دست پیدا کند. عبور از خودمرکزبینی، موضوع مهمی است که در این دوره رخ میدهد و فرد با مؤلفههای جدیدی مواجه میشود که قبلا با آنها مواجه نبوده است. فرد قبلا با خانواده، دین فرهنگ و جغرافیایی که در آن زندگی میکرده است مواجه بوده اما در دانشگاه با ساختارهای هویتی جدیدی مواجه میشود که یکی از آنها خودِ دانشگاه است.
او ادامه داد: فرد در دانشگاه قدرت تفکر و تصمیمگیری درباره آینده، شغل و ... دارد و همه این مسائل بر جنبههای هویتی وی تأثیر دارد و چون فرد در ابتدای بزرگسالی است بنابراین هویت در برابر آشفتگی تقویت میشود. تشخص هویتی، منزلت و موقعیت هویتی برای فرد، یکی از مشخصات اصلی این دوره است. حتی برخی از کارشناسان میگویند آنقدر دانشگاه در شکلگیری ثبات هویتی فرد تأثیر دارد که هویت فرد را باید به دوران قبل و بعد از دانشگاه تقسیم کنیم. در این دوره فرد احساس بزرگ شدن مخصوصا در زمینه انتخاب مستقلانه میکند چراکه لفظ بزرگسال در این دوره به فرد این امکان را میدهد که به شکل مستقل فکر کرده و مستقل انتخاب کند.
ابراهیم آبادی با بیان اینکه شاید بتوان گفت هویت از موضوعاتی است که در سالها و دهههای اخیر، یکی از مراکز اصلی کشمکش بین فرد، جامعه و سیاست بوده است افزود: حتی بخشی از اعتراضات چند ماهه اخیر به درگیریهای هویتی مربوط است چراکه یک نسل وجود دارد که دنبال هویتی خاص و تعریفی از زندگی است اما سیاستگذاران ما قبلا به مسائل هویتی جوانان ما توجه نکردهاند لذا بروز و ظهور آن را اکنون میبینیم. حال استقبال از شبکههای اجتماعی و وب نیز از این زاویه قابل تأمل است چراکه افراد در آنجا آزادانهتر میتوانند به ابراز هویت خودشان بپردازند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: چند سال قبل در پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات، کاری تحقیقی انجام دادیم که در قالب کتاب هم چاپ شد. در آنجا بررسی کردیم که چرا زبان فارسی، چهارمین زبان موجود در فضای وب است. در آنجا توضیح دادیم که این مسئله ناشی از تلاش نسل جوان ایران است که خودِ حقیقیشان را به میزان بیشتری نشان دهند بنابراین میتوان از این زاویه نیز به هویتهایی که نسل جوان دانشجو دنبال آن هستند پرداخت؛ چراکه دانشجو هم در آنجا میتواند به ابراز هویت بپردازد. اینترنت فضایی فراهم کرده که انسان به دور از خواب و خیال به رهاسازی فکر و اندیشه خود پرداخته و رفت و برگشت میان حقیقت و واقعیت را دائماً داشته باشد و برخی از ناممکنها را ممکن کند. از سوی دیگر وقتی فرد وارد فضای مجازی میشود میتواند هویتهای دیگری نیز پیدا کند لذا ممکن است هویت وی چندپاره شود. در اینجا یک دانشجوی رشته فنی دانشگاه صنعتی شریف اهل ادبیات و تاریخ و سیاست هم هست. البته بنده معتقدم در آینده دانشگاه، تبدیل به مرکز گفتوگو و تعامل شده و درس به فضای شبکه منتقل میشود یعنی دانشگاه و فضای مجازی با همکاری همدیگر چیزی را تشکیل میدهند که میتوان اسم آن را دانشگاه دیجیتال گذاشت.
دکتر ابراهیم آبادی در پایان تاکید کرد: واقعیت این است؛ بسیاری از دانشجویان در فضای مجازی به هویت خود معنا بخشیدهاند و از این طریق زندگیِ تحصیلی، اجتماعی و شغلی خودشان را نیز معنا دادهاند.
دکتر محمد اسکندری ثانی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند، در ادامه با موضوع «آیندهنگاری و تحولات دانشگاهی در پرتو دیجیتالی شدن» سخنرانی کرد و افزود: یک بازساخت در اقتصاد جهانی در حال رخ دادن است و مهارت و دانش بر تمام آنچه قبلاً وجود داشته غلبه میکند و اکنون آنچه قبلاً در دست طبیعت بود در اختیار دانش و مهارت قرار دارد و به همین دلیل باید در دانشگاهها آیندهنگری داشته باشیم و تحولات و سیاستهایی را که لازم میدانیم را از قبل بازسازی کنیم و تصمیمگیری پیشدستانه داشته باشیم تا غافلگیر نشویم و آینده مطلوب را به شکل صحیحی ترسیم کنیم. مؤسساتی روی آینده پژوهی در ابعاد مختلف کار میکنند و شاید خیلی از دانشگاههای ما با آنها بیگانه باشند مثلاً بنده که بررسی کردم در نیوزیلند یا آمریکا در مورد مواد غذایی هم کار آیندهپژوهی میشود.
او ادامه داد: مؤلفههای شکل دهنده به آینده شامل روندها، تصاویر، رویدادها، اقدامات استراتژیها و قوانین هستند. روندها شامل تغییرات اقتصادی، اجتماعی و ... هستند. رویدادها در یک لحظه رخ میدهند و هیچ کس تصور نمیکند که تبعات زیادی داشته باشد برای مثال یک جوان صرب مست کرده و ولیعهد اتریش را میکشد که منجر به جنگ جهانی اول و کشته شدن پانزده میلیون انسان میشود. نکتهای که وجود دارد این است که آیا روندها منجر به شکلگیری آینده میشوند؟ در جواب باید گفت که در بسیاری از مواقع تصمیمات کنونی را بر اساس تصمیمات موفق گذشته میگیریم اما در نهایت به این نتیجه میرسیم که هدف ما محقق نشده است بنابراین جواب منفی است و باید دانست که آینده را مؤلفههای مرتبط به هم همانند روندها، ریشهها و رخدادها شکل میدهند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه تحولات دیجیتال چگونه و به چه میزان باعث تغییر در جامعه دانشگاهی میشوند گفت: امروزه وارد انقلاب نت شدهایم. این انقلاب، روز به روز گسترش پیدا میکند و اگر به سند ۲۰۳۰ آلمان نگاه کنید در این سند آمده است که در آن سال باید هیچ وابستگی به منابع گازی وجود نداشته باشد اما از هم اکنون در بخش آموزش و کتاب، شاهد دیجیتالی شدن و به روز شدن و هزینه پائین هستیم و اصطلاحاً به سمتی میرویم که مخصوصاً در زمینه آموزشی، هزینه صفر شود و از بسیاری از آموزشهای به روز و در دسترس هم استفاده کنیم. جالب اینجاست که دانشگاههای ما در ایران همگام با این تحولات حرکت نکردهاند لذا به نظرم در سالهای آینده شکاف بزرگی بین نظر و عمل در این عرصه در بطن جامعه خواهیم داشت.
دکتر علیاکبر محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند دیگر سخنران این پنل بود که با موضوع «رهیافتی قرآنی به دیالکتیک فرهنگ دیجیتال دانشگاه و انسان سنتگرا» سخن گفت و افزود: دغدغهای که بنده همواره داشتهام این است که نمیتوانیم به سادگی از ریشههای فرهنگی و اجتماعی خودمان با همه تغییر و تحولات پرسرعتی که در عصر ارتباطات وجود دارد جدا شویم و ریشهها را فراموش کنیم لذا سعی دارم به چند نمونه از مسائل مهم حوزه ارتباطات با تأکید بر آیات قرآن اشاره کنم. معمولاً در عصر دیجیتال یا ارتباطات، برای کلید واژه ارتباط، چهار عنصر شامل تولید کننده، نشان یا نماد، دریافت کننده و در نهایت درک معنا اشاره شده است. در ارتباطات ایدهها، انگیزهها و مهارتها به وسیله واژهها، تصاویر، شکلها، اعداد و ... از فرستده به گیرنده منتقل میشوند.
او افزود: مخصوصا بعد از همهگیری کرونا که هنوز هم گرفتار آن هستیم موضوع ارتباطات ساختار متفاوتی پیدا کرد و سرعت تغیری و تحولات را بیشتر کرد. در این دوران بسیاری از افراد دچار حالت تدافعی شدند و برای اینکه خود و خانواده را ایمن نگه دارند برنامههای مختلفی را اجرا کردند و همه به نوعی انزا کشیده شدند لذا جدای از مشکلات اقتصادی و سیاسی در زمینه هویتی نیز دچار چالشهایی شدند و فقرِ گفتوگو، گفتمان و دیالوگ و بروز احساسات، انسانها را با چالشهای شدیدی مواجه کرد و دانشگاهها هم به دور از این واقعیاتها و تحولات جامعه نبودند و بخش آموزش و پرورش نیز بیشترین صدمهها را خوردند.
دکتر محمدی ادامه داد: آموزش مجازی شکل گرفت و بسیار سریع توسعه پیدا کرد و بخشهای گوناگون جامعه علمی از آن بهرهمند شدند اما در این میان عاطفه و احساس کمتر شد و نتوانستیم با فراگیران دانش ارتباط نزدیک و احساسی و عاطفی داشته باشیم و به همین دلیل بخش زیادی از مشکلات اجتماعی که امروزه جامعه ما با آن دست و پنجه نرم میکند ناشی از همین است که نسل جدید از ریشههای فرهنگی خود فاصله گرفت و وارد دنیایی شد که بدون اینکه از قبل خوراک فکری لازم برای وی فراهم شده باشد که متناسب با بافت فرهنگی وی بوده باشد اما در این دنیای جدید رها شد و این مشکلاتی را برای همه ما پدید آورد.
او با بیان اینکه هر کسی زمانی میتواند هویت پیدا کند که ارتباطی درست شکل گرفته باشد یادآور شد: باید هویت دانشگاهی از نو بازسازی شود. البته منظور این نیست که ریشههای فرهنگی قطع شود بلکه باید به آنچه این ملت به آن باورمند بودهاند و مردم ما در طول تاریخ به آن بالیدهاند بازگردیم و با آنها انس بگیریم. البته ناگزیریم با تحولات اجتماعی نیز همراه باشیم و خودمان و اطرافیان را آماده حضور در این فضای دیجیتال کنیم. معمولا وقتی بحرانی ایجاد میشود مردم دچار کوچ و مهاجرت میشوند البته برای نسل گذشتهتر سخت بود وارد فضای دیجیتال شوند و در مقابل آن واکنش نشان میدادند اما نسل جوانتر به راحتی وارد این فضا شده و تبدیل به شهروند دیجیتال شد. حال آیا باید سنتهای بومی و کلاسیک را کنار گذاشت و هر آنچه این فضای دیجیتال به ما عرضه میکند را پذیرا باشیم یا اینکه باید مقداری تأمل و مقاومت کنیم؟ معتقدم در این زمینه مسئولیت سنگینی متوجه یک انسان دانشگاهی است.
او تاکید کرد: سؤالات ذهن پرسشگر جوانان دانشجوی ما بسیار بیپاسخ مانده است و چون جذابیتهای فضای مجازی بسیار زیاد است بنابراین از تحقیق و پژوهش فاصله زیادی گرفته و توجه به ریشههای فرهنگی و اجتماعی بسیار کمرنگ شده است و این مسئولیت زیادی را متوجه سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی میکند و به جای سختگیری بر این فضا باید زیرساختهایی را فراهم کنند تا این تغییر و تحول به آرامی طی شود. در قرآن کریم، امرِ وحی نوعی ارتباط بین انسان و متافیزیک است. قرآن کریم در کنار همه مضامین ارزشمند باید از منظر علم ارتباطات و ادبیات و فرهنگ نیز مورد توجه قرار گیرد تا برای پیوند بین جامعه امروزی و دانشگاه مدرن نیز از آن استفاده شود.
دکتر محمدی با بیان اینکه وحی نوعی عمل ارتباطی است که پوشیده بوده و بین فرستنده و گیرنده رموزی برقرار است توضیح داد: این عمل ارتباطی باید قابل فهم بوده و عملیات انتقال پیام نیز به درستی صورت گیرد. در سوره جن، بحث استراق سمع و ارتباط جنیان با انسان مطرح شده و این نشان میدهد برخی انسانها به وسیله ریاضت به عالم غیب دسترسی پیدا کرده و اخباری برای انسانها آوردهاند که گاهی مایه خیر و گاهی مایه شر بوده است. بنابراین در عصر ارتباطات و دیجیتالی که قرار داریم دچار تعارض هستیم و گاهی در مقابل آن موضعگیریهای تندی داریم و آن را از طرد و از جوانان و کودکان دور میکنیم اما نسل جدیدتر با آن خو گرفته است.
او در پایان بیان کرد: با وجود پیشرفتی که امروزه در حوزه فناوری میبینیم اما علوم انسانی از پیشرفت فاصله گرفته است بنابراین این تعارض و صنعت سودجو، هویت انسان دانشگاهی را به تسخیر خود درآورده است لذا بیش از هر زمان دیگری نیاز به امور قدسی همانند عشق و فطرت داریم. در قرآن کریم نیز تأکید شده که باید با دانایان نشست و برخاست و گفتوگو داشته باشیم تا جامعه را بهتر اداره کرده و به پیشرفت در عرصههای مختلف برسیم.
دکتر سعید ذکایی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این مراسم با اشاره به موضوع «مفهوم سازی سلبریتیهای دانشگاهی در فضای دیجیتال» عنوان کرد: آنچه که واقعیت ایران را میسازد چرخش آرامی است که رسانهها به سوی سلبریتی آکادمی داشته اند. من در سخنرانی خود از مفهوم سلبریتی به معنای ساده آن استفاده می کنم. در سایتهای ایرانی می بینیم که ستونهایی به سلبریتی دانشگاهی اختصاص یافته و میتوان حواشی و اخبار رسمی و غیر رسمی را از زبان آنها دید. این اتفاق هویتهای آکادمیک تازهای را ساخته و ماهیت آموزش و مواجهه ما با علوم اجتماعی عوض کرده است. از سوی دیگر برشهای سیاستهای نمایشگری را وارد آکادمی کرده است و مهارتهایی را در این باره طلب میکند و زبان علمی را به یک زبان عامه پسند تغییر میدهد. در این حالت باید حس خود را انتقال داده و حس مخاطب را هم درک کرده و ان را در فضای عمومی به اشتراک بگذاریم.
او افزود: از سوی دیگر مخاطب هم میتواند در فضای جدید ارتباط بیشتری داشته باشد. این رسانهای شدن و دیجیتال شدن اقتضائات روشنفکری را هم عوض کرده است زمانی شریعتی فقط در حسینیه ارشاد سخنرانی میکرد اما الان این فضا بسامد بیشتری پیدا کرده و روشنفکری با سیاستهای نمایشگری گره خورده است الان اگر سارتر هم زنده بود دیگر نمی توانست فقط در قهوهخانهها بماند. پس آنچه که سلبریتی دنشگاهی لوازم پیچیدهای را میخواهد. مخاطبان سلبریتی دانشگاهی خاصتر هستند و برد سلبریتیهای معمولی را ندارند. از سوی دیگر سلبریتی دانشگاهی دایره تاثیرگذاری کمتری از روشنفکران عمومی گذشته دارند. آنها دنبال توجه و میل به دیده شدن و حتی ایجاد سرگرمی برای مخاطب دارند.
دکتر ذکایی با بیان اینکه تمهایی که سلبریتی برای این عرضه و تقاضا در بازار انتخاب میکنند با عناوین داغ پیوند می خورد بیان کرد: پس فضای مجازی میل به دریافت تحسین را تشدید میکند و منطق سلبریتی شدن و ماندن در دانشگاه فرق میکند. البته یک منطق دیده شدن سلبریتی شدن را هدایت میکند اما همه واقعیت آن نیست و چیزی بیشتر از این نیست و وجه مسئولیت اجتماعی، مدنی و عاطفی هم دارد.
او در پایان گفت: جامعه ایرانی نشانهگذاری که برای سلسله مراتب آکادمیک طراحی شده را موجه نمیداند چون بسیاری از داوریها و ارزیابیهای ما استاندارد نیست لذا این سلسله مراتب هم با سیاست دانش و فرهنگ گره خورده است. از این رو سلبریتی شدن اعتراضی به این روند هم می تواند باشد. دانشگاه برای شهرت و منزلت اعتبار قائل است اما فاصله بین سلبریتی دانشگاهی و فرهنگ دانشگاهی بودن متفاوت است و بی نظم و قاعده است. در کشورما سلبریتی دانشگاهی جبران کننده کاستیهای ساختاری و محدودیتهای دانشگاهی هستند و به نوعی آکادمی موازی هستند و در این حوزه ایفا نقش می کنند. مزیت آن رفع کاستیها و عیبش هدر دادن انرژی و زیست تزاحم آمیز با دپارتمانهای دیگر است.
دکتر عبداالله کریمزاده عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پایان این نشست سخنرانی خود را به موضوع اجتماعات روایی نوظهور و الگوهای جدید کنشگری علمی در فرهنگهای دیجیتال اختصاص داد. او در این باره گفت: امروزه در فضای وب اجتماعات روایی نوظهور شکل گرفته که شاهد انواع کنشگریها در آن هستیم. کسانی که در این اجتماعات روایی نوظهور تولید فکر، حافظه، روایت و ... میکنند از گروههای حاشیهای هستند که فرصت به چالش کشیدن روایتهای مسلط را دارند.
او گفت: کنش تولید روایت، حافظه و فکر سابقا در انحصار گروههای نخبه و مرجع دانشگاهی بوده اما امروزه مرزهای کنشگری علمی به بیرون دانشگاه رسیده است. این اجتماعات روایی نوظهور یا برخط از شیوههای سنتی تولید روایت مشروعیت زدایی و انحصار زدایی می کند. این اجتماعات روایی از فیشر گرفته شده است. اینها مروج گفتمانهای جایگزین بود و شاید در کشور ما فراموشخانه نمونهای از اجتماعات روایی مخفی بودند.
او با بیان اینکه اجتماعات روایی حول یک روایت و یا چندین روایت گرد هم می آیند و با روایتهای مشابه تعلق خاطر دارند بیان کرد: اینها پتانسیل این را دارند که ما را به سوی کنش فرهنگی و اجتماعی سوق بدهند. روایتها غیر از اینکه تولید ذهنیت، کنش و ... می کنند مبنای شکلگیری اجتماعات می شوند و هویت ما را بازتولید می کنند. روایتها رویدادها را کنار هم قرار داده و بینش ایجاد می کنند از این منظر ابزار بازنمایی و سازنده فراواقعیتها و واقعیتهاست و ما از این طریق دانش کسب می کنیم.
دکتر کریمزاده گفت: دستهبندیهای مختلف از روایتها وجود دارد و هر یک از اینها ادراکی در ذهن ما ایجاد میکنند. طبق پارادایم روایی انسان موجودی است روایت گر. فیشر از عقلانیت روایی در انسان نام میبرد یعنی انسان منفعل نیست و تحت تاثیر روایتهای کلان نیست و می تواند دست به گزینش بزند. پس ما تحت سیطره روایتهای زمان خودمان نیستیم و با توجه به پیامدهای روایتها آنها را ارزیابی می کنیم. بنابراین اجتماعات روایی که کارشان تولید روایت هستند در بستر فرهنگ دیجیتال همین کار را می کنند و بر اساس عقلانیت روایی روایتها را گزینش کرده و به روایت عمومی و کلان تبدیل می کنند.
او تاکید کرد: اجتماعات روایی را نمی توان با کنشگری در آن تزلزل ایجاد کرد و لازم است ما روایتهایی را که باعث بازتولید روایتهای هژمونیک می شوند به چالش کشید. پس روایتها ماهیت گفتمانی دارند و برخی از فاکتها را برجسته یا به حاشیه می برند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: امروز در اجتماعات روایی برخط دیگرانی وجود دارند که فرصت دیده شدن نداشتند. این دیگری می تواند هر نوع دیگری طرد شده باشد. این پارادایم روایی فیشر نقطه قوتش این است که به ارزش اخلاقی اصالت می دهد و بر اساس آن می تواند اجتماعات کنشگران را ارزیابی کرد. وقتی این اجتماعات روایی شکل می گیرد این افراد وفاداری خود را به این روایت نشان می دهند چون این روایت یک سبک زندگی خاصی را بیان می کند. اجتماعات روایی این پتانسیل را دارند که فضای مقاومتی ایجاد کنند و سرکوب شدگان و طرد شدگان در آن روایتهای خود را بیان کنند. اجتماعات روایی برخط یک جور مقاومت متنی می کنند. این اجتماعات روایی بدیلی برای روشنفکران ارگانیک و سنتی هستند که با هدف سرکوب نمادین اقدام به بازتولید روایتهای بدیل می کنند.
کریم زاده در پایان گفت: ادعایی که می شود این است که روایتهای مقاومتی در مقابل روایت غالب است اما اجتماعات روایی از نظر سنت تولید در راستای انقیاد علم هم عمل می کنند و این طور نیست که همیشه مقاومت ایجاد کند و گاهی توهم شنیدن صداهای مختلف را ایجاد می کند.