در بیست و سومین نشست از مجموعه نشستهای علم و جامعه مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، کتاب «آموزش عالی و تحولات فرهنگی- اجتماعی زنان» با حضور دکتر لیلا فلاحتی، عضو هیئت علمی مؤسسه و گردآورنده کتاب و دکتر صدیقه شکوریراد، عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی مطالعات زنان دانشگاه تهران و دکتر نسیم السادات شریعت پناهی، پژوهشگر حوزه زنان و مدرس دانشگاه- بهعنوان منتقد- مورد بررسی و نقد قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ابتدای این نشست که به صورت مجازی برگزار شد، دکتر فلاحتی گفت: حضور زنان در آموزش عالی از مباحثی است که در پنج دهه اخیر در جهان اهمیت خاصی پیدا کرده به طوری که در مقاطعی در مناطق مختلف جهان، حضور زنان در این عرصه از مردان هم پیشی گرفته است. در کشور ما هم با توجه به طرح بحث عدالت آموزشی و توسعه واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر کشور، دسترسی زنان به آموزش عالی افزایش یافته ولی همچنان این سئوال مطرح است که این افزایش دسترسی توانسته به افزایش کیفیت منجر شود یا نه؟
وی خاطرنشان کرد: از دهه 80 که حضور زنان در آموزش عالی کشور پرتعداد شد، نگرانیهایی در این زمینه مطرح شد؛ لذا سیاستهایی در جهت سهمیهبندی اتخاذ شد که اتفاقاً باعث شد بعضی رشتهها مثلاً علوم پایه به سمت زنانه شدن بروند.
دکتر فلاحتی با بیان این که حوزه مطالعات زنان در آموزش عالی با فقر جدی مواجه است، اظهار داشت: یکی از مسائل مهم در این زمینه، مطالعه روندها و این ایده است که آیا حضور پرتعداد زنان در دانشگاهها، عدالت آموزشی را محقق کرده یا نه. بررسیها نشان میدهد نابرابریها در برخی بخشها همچنان وجود دارد.
وی در خصوص روند تهیه کتاب گفت: رویکرد این تحقیق این بود که بعد از فراخوان عمومی، فراخون محدودی دادیم که تعدادی از محققان مقالاتی را جهت انتشار در کتاب ارائه کنند. در فصول اول کتاب، تأثیرات فردی، شخصی، هویتی و موقعیتی آموزش عالی بر زنان مورد توجه بوده است. مقاله اول حاکی از تأثیر بالای دانشگاه آزاد در دسترسی زنان به آموزش عالی است به طوری که 60 درصد بار آموزشی رشتههای غیرپزشکی و 40 درصد رشتههای علوم پزشکی بر دوش دانشگاه آزاد است. مطالعات دیگر ارائه شده در کتاب نشان میدهد که چه طور زنان از این بستر برای هویتسازی جدید خود استفاده میکنند و چه تلاشی برای ایجاد تعادل بین نقشهای مختلف خود دارند.
دکتر فلاحتی تصریح کرد: موضوع دیگر مورد توجه در این کار، تأثیر این فضا بر افزایش سرمایه اجتماعی زنان است. در یک مقاله دیگر نشان داده شده که زنان با حضور در آموزش عالی، آگاهی بیشتری نسبت به حقوق خود پیدا کرده و مطالبهگر شدهاند که اگر به درستی به این مطالبات جواب ندهیم، ممکن است به صورتهای دیگری این مطالبات را دنبال کنند. براساس یکی دیگر از تحقیقات ارائه شده در کتاب، افزایش حضور زنان ایرانی در عرصه آموزش عالی برخلاف کشورهای دیگر، تحول چندانی در مشارکت سیاسی زنان و خروج آنها از حاشیه ایجاد نکرده است.
وی افزود: سه مقاله دیگر کتاب هم که به ابعاد اقتصادی حضور زنان در آموزش عالی پرداخته، نشان داده به دلیل انسداد بازار کار، عملاً امکان حضور زنان تحصیلکرده در حوزه اقتصادی وجود ندارد. حتی در زمینه کارآفرینی و شرکتهای دانش بنیان هم که به شدت در کشور در حال رشد است محدودیتهای جنسیتی کاملاً دیده میشود.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی خاطرنشان کرد: در مقالهای که خود من تألیف کردهام، نشان دادهام که فناوریهای نوین در دنیا چه فرصتهایی را برای مشارکت چند بعدی زنان ایجاد کرده که متأسفانه در این حوزه هم نسبت به کشورهای دیگر محدودیت داریم.
دکتر فلاحتی تصریح کرد: آموزش عالی حوزهای بوده که زنان در آن رشد کرده و عاملیت یافتهاند ولی انسداد سیاسی، اقتصادی و ... باعث شده زنان تحصیلکرده به فکر تغییرات جغرافیایی بیافتند بهنحوی که در زمینه مهاجرت زنان تحصیل کرده در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا رتبه اول را داریم.
دکتر صدیقه شکوری راد، عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی مطالعات زنان دانشگاه تهران هم که بهعنوان ناقد در این نشست حضور داشت در خصوص تاریخچه حضور زنان در آموزش عالی دنیا اظهار داشت: گسترش حضور زنان در آموزش عالی در آمریکا همزمان با جنبشهای مختلف حقوق شهروندی مثل جنبش زنان و جنبش مخالفت با جنگ در دهه 1960 شکل گرفت که زنان به دلیل مطالبات خاصشان در این جنبشها هم فعال بودند. در آن مقطع دانشگاههای آمریکا با افزایش شدید حضور زنان مواجه شدند که حتی در مقطعی از میزان حضور مردان در دانشگاه هم پیشی گرفت که البته به تدریج این نسبت تعدیل شد.
وی با اشاره به بحثهایی که در ابتدای موج گسترش حضور زنان در آموزش عالی ایران در سطح جامعه و سیاستگذاران مطرح شده بود گفت: در همان سالها بهعنوان مأمور در دفتر مطالعات برنامهریزی آموزشی معاونت فرهنگی وزارت عتف که بعداً به پژوهشکده و امروز به مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف ارتقا یافته، فعالیت داشتم. مسئله افزایش حضور زنان در دانشگاهها بحث روز بود که بسیاری در مخالفت با آن صحبت میکردند و برخی نگران مشکلاتی مثل نبود فرصتهای اشتغال و تأخیر ازدواج و ... دانشآموختگان دختر دانشگاهها بودند و سعی داشتند صورت مسئله را پاک کنند! در آن زمان با حمایت و حساسیت خاصی که دکتر ابراهیم آبادی نسبت به این بحث داشتند، سنگ بنای مطالعات زنان را در دفتر مطالعات گذاشتیم که ادامه فعالیتهای آن را امروز در گروه مطالعات زنان مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی شاهدیم. پس از مدتی وقتی به جلسه معاونان وزارتخانه دعوت شدم با وجود فشاری که از طرف جناحهای مختلف بود موفق شدیم این زمینه ذهنی را فراهم کنیم که دیگر به سمت پاک کردن صورت مسئله نرویم و ساختارهای لازم را فراهم کنیم که جامعه از حضور زنان تحصیل کرده محروم نشود.
عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی مطالعات زنان دانشگاه تهران با بیان این که اغلب مطالعاتی که در زمینه تغییر و تحولات جامعه زنان صورت گرفته، کارهای کمی بوده نه کیفی، اظهار داشت: خوشبختانه در این کتاب، اکثر مقالات رویکرد کیفی دارند و از ابعاد مختلف به این بحث پرداختهاند که میتواند برای دانشجویان نیز جنبه آموزشی داشته باشد؛ البته، چینش مقالات در کتاب به ترتیب موضوعیای که دکتر فلاحتی در جلسه عنوان کردند و در مقدمه کتاب هم ذکر شده، نیست که بهتر بود این سیر موضوعی و فهرستبندی مقالات ذیل موضوعات مختلف در کتاب رعایت میشد.
وی در پایان پیشنهاد کرد که نگاه تاریخی به تحولات حضور زنان در حوزه آموزش عالی و بررسی سیاستهای اتخاذ شده در قبل و بعد از انقلاب اسلامی درباره آموزش عالی و همچنین اقدامپژوهی سیاستهای آینده در این حوزه نیز در گروه مطالعات زنان مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
دکتر نسیم السادات شریعت پناهی، پژوهشگر حوزه زنان هم با بیان این که بیش از نقد این کتاب، قصد دارد به دستاوردهای کتاب بپردازد به تبیین موضوعات مورد توجه در مقالات مختلف کتاب پرداخت و گفت: مقاله اول بیشتر به نقش دانشگاه آزاد در جذب سیل عظیمی از زنان به آموزش عالی میپردازد و این که متناسب با رشد آمار زنان تحصیل کرده، فرصتهای اشتغال برای آنها فراهم نشده است. در مقاله دوم با مقایسه نگرش زنان دانش آموخته و مادران آنها تفاوت بین دو نسل از لحاظ شیوه زندگی، نگرش، اهداف و آرمانهای آنها بهوضوح نشان داده شده است.
وی افزود: در مقاله سوم با 38 زن متأهل دانشجو که همزمان مادر و شاغل هم هستند، مصاحبه و مشکلات این زنان برای برقراری تعادل بین نقشهای مختلفی که خود و جامعه از آنها انتظار دارند، نشان داده شده است. در مقاله بعدی که به بررسی سرمایه اجتماعی زنان اختصاص دارد، تحلیل ثانویهای بر پیمایشهای سال 94 است که سرمایه اجتماعی زنان و مردم را ارزیابی کردهاند. بر مبنای این بررسی، چه در زنان و چه در مردان، تحصیلات دانشگاهی باعث افزایش سرمایه اجتماعی میشود.
دکتر شریعت پناهی خاطر نشان کرد: مقاله پنجم به چالشهای جدی دختران دانشجو و سرخوردگیهای آنها پس از فارغ التحصیلی میپردازد و نشان میدهد که گسترش فرصتهای ادامه تحصیل برای زنان دانشجو، تأثیری دوگانه دارد؛ به طوری که از یک طرف، باعث افزایش انتظارات نانوشته جامعه از آنها و از طرف دیگر، سبب جرأتمندی زنان برای مواجهه با انتظارات غیرقابل قبول جامعه میشود.
در ادامه، دکتر فلاحتی با تشکر از نظرات مطرح شده توسط ناقدان گفت: زمانی که وارد حوزه زنان و آموزش عالی شدم با انبوهی از تحقیقات انجام شده مواجه شدم به طوری که در ابتدا ناگزیر از انجام یک فرامطالعه گسترده شدم. با این مرور سیستماتیک دریافتم که علی رغم تحقیقات فراوان در این حوزه، چه حلقههای مفقوده زیادی در این زمینه وجود دارد. مثلاً در حالی که از لحاظ مشارکت زنان در اشتغال در بین 153 کشور دنیا در رتبه 147 قرار داریم، بیشترین تحقیقات حوزه زنان و آموزش عالی به بررسی اشتغال زنان دانش آموخته اختصاص دارد. از طرف دیگر در اغلب مطالعاتی که به بعد فرهنگی این حوزه مثلاً هویت زنان پرداخته، بستر آموزش عالی مغفول مانده و بیشتر به اثرات آموزش عالی توجه شده است.
در ادامه، دکتر شکوریراد با بیان این که در کتاب آموزش عالی و تحولات فرهنگی- اجتماعی زنان به خوبی به بعد فردی و شخصی تأثیرات آموزش عالی در زنان و تغییراتی که در نگرشها و انتظارات و مطالبات آنها در مقایسه با مادرانشان گذاشته پرداخته شده است. البته در یکی از مقالات کتاب که به مقایسه نگرش دختران دانش آموخته و مادران فاقد تحصیلات دانشگاهی آنها اختصاص دارد، ابهاماتی وجود دارد؛ مثلاً مشخص نیست که آیا صرفاً عدم تحصیل دانشگاهی مادران باعث تفاوت نگرش آنها با دخترانشان شده یا عدم اشتغال آنها و حضور نداشتن آنها در جامعه هم در این فاصله نسلی مؤثر بوده است. شخصاً تردید دارم که اگر این مادران فاقد تحصیلات عالی، شاغل- مثلاً معلم یا کارمند- بودند هم آنقدر با دخترانشان، اختلاف دیدگاه داشتند. از طرف دیگر، ممکن است، باورهای سنتی در مادران تحصیل کرده هم وجود داشته باشد؛ بنابراین نسبت دادن تفاوت نسلی دختران و مادران به تحصیلات عالی، مقداری غلطانداز به نظر میرسد. وی در عین حال اذعان کرد که تأثیر دانشگاه بر نگرش و رفتار و شکلدهی انتظارات و مطالبات زنان غیر قابل انکار است.
دکتر شکوریراد با قابل تأمل خواندن نتایج یکی از مقالات کتاب مبنیبر این که با افزایش سطح تحصیلات زنان، آگاهی آنها از حقوقشان افزایش مییابد ولی میزان بهرهمندی آنها از حقوقشان افزایش نمییابد، گفت: چگونه است که با تحصیلات دانشگاهی، آگاهی دختران از مسئولیتها و حقوق نداشتهشان بیشتر میشود ولی در رفتار اجتماعی به سمت تحقق این حقوق نمیروند؟ آیا دچار نوعی محافظهکاری میشوند و آیا از این لحاظ تفاوت معناداری با مردان دارند؟
وی تصریح کرد: افزایش تحصیلات زنان هرگز باعث ارتقای جایگاه اجتماعی، مشارکت نخبگانی و حضور بیشتر زنان در سطوح تصمیمگیری کشور نشده که نشان میدهد صرف افزایش تحصیلات تأثیری در بهبود وضعیت زنان در جامعه مردسالار ما ندارد؛ بنابراین به نظر میرسد باید تغییر را در بستر فرهنگ و جامعه دنبال کرد. طرح نتایج این مقالات و کشاندن این بحثها به سطح عموم از اقداماتی است که میتواند در احقاق حقوق زنان مؤثر باشد.
دکتر شکوریراد در پایان پیشنهاد کرد که در مطالعات گروه زنان مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و انتشارات بعدی مؤسسه به موضوعاتی نظیر این که ساختار قدرت در آموزش عالی کشور تا چه حد مردانه است و همچنین بحث امنیت زنان در فضاهای دانشگاهی هم پرداخته شود.
دفعات مشاهده: 36 بار |
دفعات چاپ: 22 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر