EN fa

نشست انتقادی «یووال نوح هراری؛ موقعیت علمی و اندیشه‌ها با محوریت کتاب انسان خردمند» برگزار شد

 | تاریخ ارسال: 1402/12/9 | 
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم به نقل از ایکنا، نشست انتقادی «یووال نوح هراری؛ موقعیت علمی و اندیشه‌ها با محوریت کتاب انسان خردمند» یکشنبه ۲۹ بهمن‌ماه برگزار شد.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه در این نشست گفت: این پرسش همواره در ذهنم وجود داشته که چرا حتی رسانه‌های غیر تخصصی، تا این اندازه به نوح هراری و آثارش طی سال‌های اخیر بها داده‌اند؟ شما می‌دانید که طی دهه‌های گذشته اندیشمندانی به مراتب برجسته‌تر از او، در همین موضوعاتِ مورد علاقه یووال نوح هراری، به کار و تحقیق علمی پرداخته‌اند اما به هیچکدام از آن‌ها چنین امتیازاتی از جهت رسانه‌ای داده نشده است.
گذشته از این مسائل، بنده چند نکته نقدآمیز نسبت به کتاب نوح هراری یعنی «انسان خردمند» دارم که مختصراً بیان می‌کنم. اولین مورد این است که کتاب وی، نه یک کتاب استدلالی است که برای مدعیات خود از استدلال‌های منطقی استفاده کرده باشد و نه کتابی است مستند که توانسته باشد در جهت اثبات سخنان خود به مستندات علمی معتبر تکیه کند. سخنانی عمدتاً از جنس داستان‌بافی است که باید آن را فاقد خصلت‌هایی دانست که برای مباحث فلسفی وجود دارد.
نکته دوم این است که تحقیقات باستان‌شناسی نشان‌ می‌دهد عمر انسان به مراتب بیش از آن چیزی است که در بعضی کتب دینی مانند تورات ذکر شده است. همچنین این تحقیقات نشان می‌دهد که قبل از تولد آدم و هوا که در ادیان، پدر و مادر منحصر به فرد انسان کنونی معرفی شده‌اند، گونه‌هایی از انسان بوده‌اند که شاید عمرشان در حد چند میلیون قابل تخمین باشد. اما باید تأکید کنم تمام این تحقیقات چیزی بیش از حد حدس و گمان نیست و تبدیل نتایج آن‌ها به اصولی جزمی و فراتر از آن، نوعی تابو، با ماهیت و مکانیزم علم مدرن سازگاری ندارد.
انتقاد سوم بنده این است روشن است که عمده آنچه درباره زنجیره گونه‌های حیوانیِ منتهی به انسان امروزی با عنوان فرگشت بیان‌ می‌شود، حاصل تلاش داروین است که آن نیز فاقد دلایل و استنادات کافی بر مبنای متدولوژی‌های دانش مدرن و مهم‌تر از آن، فاقد ویژگی تبدیل شدن به یک دکترین قطعی در حوزه انسان‌شناسی است؛ البته علت این سخن بنده، دفاع از تعالیم ادیان نیست چراکه علاوه بر باز بودن باب نقد ادیان در منظر بنده، حتی اگر نظریه داروین قابل اثبات بوده و در برابر نقدها دوام بیاورد، تضادی با آنچه ادیان درباره آدم و هوا گفته‌اند، ندارد. لازم به ذکر است که لااقل مفهوم زمان در قرآن، لزوماً با مفهوم رایج زمان در دنیا انطباق ندارد و ممکن است تولد آدم و هوا در یک پروسه تکاملی، طی چند صد هزار سال اتفاق افتاده باشد. از سوی دیگر، نظریه داروین جبراً مؤید تصادفی بودن خلقت و نفی خالقیت و توحید نیست که از اصول اسلامی به حساب می‌آید.
نکته چهارم اینکه انسان خردمندی که نوح هراری اشاره می‌کند، همان انسانی است که هم فیلسوفان باستانی از آن به حیوان ناطق تعبیر کرده‌اند و نیز همان انسانی است که به مثابه فرزندان آدم و هوا، مخاطب ادیان به شمار می‌رود. البته هر چند ظاهراً جوهره خرد در فرزندان آدم و هوا تغییر نکرده اما خرد، قوه‌ای رو به تکامل است و به ویژه زندگی مدنی، به شرط عدم غیبت فلسفه و فلسفه‌ورزی در زندگی اجتماعی، می‌تواند فرصت تکامل و تقویت خرد آدمی را دوچندان کند. 

 
پنجمین انتقاد بنده این است که در عین حال که دیدگاه‌های غیرفلسفی نویسنده کتاب «انسان خردمند» به شکل عجیبی جدی گرفته می‌شود و از دلایل عقلانی و مستندات آن هیچگونه سؤالی صورت نمی‌گیرد، نظریه فطرت یا ذات که علاوه بر شماری از فلاسفه کلاسیک، توسط ادیان هم طرح شده است، به سرعت کنار گذاشته می‌شود.
نکته ششم این است اینکه خرد‌ چه ماهیتی دارد و چگونه به صورت تصادفی و در اثر یک جهش ژنتیکی در گونه تازه‌ای از انسان که ما هم جزئی از همین گونه‌ هستیم، ظهور کرده است، پرسش مهمی است که نه فرگشت و نه به تبع آن آقای هراری از عهده پاسخ به آن برمی آیند. 
بحث هفتم این است که با وجود روایت‌های داستان‌گونه و جذاب هراری از تاریخ بشر، و سناریوسازی‌هایی که وی برای توصیف حرکت انسان خردمند در طول زمان به آن‌ مبادرت می‌کند، نمی‌توان مخفی کرد که بخش اعظم سخنان هراری در کتاب «انسان خردمند» تازگی ندارد. البته در داستان‌سرایی نوآوری‌هایی دارد و نکاتی بدیعی هم در این کتاب ارائه می‌شود. آنچه او می‌گوید همگی طی سده‌های اخیر از سوی مؤرخان، ادیبان، فلاسفه و انسان‌شناسان با زبان‌های گوناگون بیان شده و خیلی اوقات جدی گرفته نشده است.
انتقاد هشتمی که می‌توان بیان کرد، این است که دسته‌بندی انسان خردمند در قالب نمایشنامه‌های چندگانه نوح هراری، می‌تواند شائبه یکدست‌نمایی تاریخ انسان علی الخصوص پنهان‌سازی عالَم‌ رمزآلود شرق را تقویت کند؛ 

نکته نهم اینکه وی مدعیات خود در کتاب «انسان خردمند» را مقدمه مباحث دیگر خود در کتاب‌هایی مانند «انسان خداگونه» و سپس پیش‌بینی منفی‌بافانه آینده بشریت کرده است. نه روایت هراری که از تکیه‌زدن انسان به جای خدا ارائه شده روایتی است علمی و واقع‌بینانه و نه آنچه او مبتنی بر نظریه فرگشت و در غیبت فطرت اخلاقی درباره آینده انسان و جامعه انسانی ترسیم ساخته، قابل تکیه است.

 
بنده شاهدی تازه‌تر از شیوع ویروس کرونا، برای غافلگیری و عجز بشرِ خداگونه و کشته شدن هفت میلیون انسان در اثر این ویروس، برای علمی نبودن این ادعا سراغ ندارم. از طرف دیگر، ایستادگی انسان‌ها برای حفظ کیان خانواده و اصول اخلاقی در برابر هجمه هالیوود و فضای مجازی یا محکومیت کم‌نظیر جنایات اسرائیل در غزه نیز شاهد تازه‌ای برای زنده بودن وجدان اخلاقی در جهان امروز است. شاید گفته شود این شواهد کافی نیست اما نمی‌توان گفت فاقد اهمیت است. مشکل بیشتر آنجا ظاهر می‌شود که او با همین رویکرد وارد بررسی رابطه انسان با فناوری هوش مصنوعی می‌شود و احتمال زیاد غلبه هوش مصنوعی بر انسان خردمند و خداگونه را با مخاطبان خود در میان می‌گذارد. البته نگرانی درباره آینده بشر و حفظ حیات کره زمین و به تبع آن، موجودیت انسان، نگرانی کاملاً به جایی است اما با عینک یووال نوح هراری، وجود روزنه‌ مثبت و امیدبخشی برای رفع نگرانی‌ها که لازمه موفقیت بشر در این برهه حساس است، مشاهده نمی‌شود.


در ادامه رضا صمیم؛ دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گفت: این سؤال که چرا هراری فرد مهمی شده است برای ورود انتقادی به این بحث مهم و لازم است.

 
وی افزود: من در سال ۲۰۱۴ برای کنفرانسی به یکی از کشورهای اروپایی رفتم و عادتم این بود که به کتاب فروشی‌ها سر بزنم و در آنجا دیدم که اولین چاپ عبری کتاب در سال ۲۰۱۱ انجام شده است و به نحو عجیبی مورد تبلیغ قرار گرفته و جزء ۱۰ کتاب اول در همان سال ۲۰۱۴ شد. بنده آن را از بروکسل خریدم؛ این کتاب متن انگلیسی روانی هم دارد و خود هراری آن را با کمک دو نفر ترجمه کرده است.
وی ادامه داد: من به عنوان کسی که به مباحث تکاملی علاقه داشتم از کتاب اصلا خوشم نیامد، نقد اصلی من به این کتاب این است که روش پنهانی برای القای متافیزیک در کتابی که به زیست تکاملی می‌پردازد به کار برده است که درست نیست لذا بدبینانه به این نوع کتاب‌ها نگاه می‌کنم.
صمیم با بیان اینکه بخش عمده کتب زیست‌شناسی تکامل را یهودیان می‌نویسند و به جرئت می‌گویم ۹۰ درصد کتبی که در این باره نوشته شده است از یهودیان است، افزود: البته با توجه به عهد عتیق اینها مدعی تبیین خلقت هستند؛ سفر خروج و سفر پیدایش را تحلیل خلقت می‌دانند لذا درون کتب تکاملی، المان‌های متافیزیکی را وارد کرده‌اند. مثلا یکی از نویسندگان یهودی، تعبیر علمی طرد از بهشت را در کتابش مورد توجه قرار داده است تا آن را به صورت علمی تبیین کند.
دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با بیان اینکه البته هراری در تمام کتابش بحث متافیزیکی را وارد کتاب کرده است و در حقیقت شکلی از الهیات را در قالب غیرعلمی به ما القاء می‌کند، گفت: نقطه کانونی بحث او این است که تاریخ انسان، تاریخ نبرد برای سلطه است و می‌گوید انسان خردمند در این نبرد پیروز شده است پس او انسان کامل است. البته نقدی که به این سخن هراری وجود دارد حذف تاریخ خشونت‌بار تاریخ انسانی است و این خشونت در روایت هراری نیست.
وی با بیان اینکه خیلی‌ها معتقدند که ماموریت مسیح حل این خشونت فجیع است، اظهار کرد: البته برخی این خشونت را توجیه کرده و برخی حل می‌کنند. کتاب هراری سوگیرانه است؛ البته این کتاب، علمی هم نیست ولی مسئله اول آن به شدت سوگیرانگی دارد و روایات زیست‌شناسی تکامل را کاملا متافیزیکی کرده است.

 
وی با بیان اینکه از قرن ۲۰ تلاش برای متافیزیکی کردن زیست‌شناسی صورت گرفت، ادامه داد: در نگاه داروین هیچ تلاشی برای گفتمان متافیزیکی وجود ندارد ولی هراری به دنبال پدیده قرن ۲۰ دنبال این کار رفته است. در این تحلیل، آینده جهان حرکت به سمت تباهی و سیاهی است. انسان همه حیوانات و گیاهان را نابود خواهد کرد و ما به سمت تباهی می‌رویم.
دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاکید کرد: هراری به شدت پست‌مدرن و کاملا ناقد مدرنیته است. به نظر بنده این کتاب نه تنها فایده ندارد بلکه جالب هم نیست؛ برای من تعجب‌آور است که با این همه سوگیری چطور به این تعداد منتشر شده. این همه کتاب زیست‌شناسی تکاملی داریم ولی هیچکدام اینطور نیستند.
صمیم با بیان اینکه در مورد این کتاب دو چیز را باید بپذیریم گفت: اول اینکه هر کتابی که در مورد زیست‌شناسی تکاملی است، داروینی نیست؛ منطق داروین تکامل است و تکامل یعنی بهبود و بهترشدن؛ در منطق مدرن، آینده سیاه نیست بنابراین منطق حاکم بر این کتاب، داروینی نیست.
وی ادامه داد: نکته دوم اینکه این کتاب اصلا غربی نیست بلکه روایت غیرغربی از زیست‌شناسی و به تعبیری سامی است. اورشلیمی است که طرفدار امر مادی و زندگی نیست و نویسنده هم تصادفا استاد دانشگاه اورشلیم است و البته اگر نبود هم ممکن بود در آمریکا بنویسد ولی نوع نگاه کتاب به زندگی، اورشلیمی است.
صمیم تصریح کرد: باور بنده این است که آینده را ما می‌سازیم، اینکه برخی بگویند انسان نگران آینده خود است لاجرم نگاهی نادرست است زیرا انسان قادر است از طریق جمع‌های مدنی بر مسائل مختلف چیره شود. یکی از اندیشمندان گفته است هر وقت در عقلانیت پیشرفت وضع مدرن شک کردید به قرص مسکن فکر کنید؛ یعنی هیچ‌وقت در تاریخ وضع امروز را نداشتیم و بشر بر درد غلبه کرده است. 


همچنین جبار رحمانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، گفت: من با مطالب ارائه شده یعنی ضعف علمی و نقدهایی آقای دکتر صمیم تا حدودی موافقم؛ این کتاب سعی کرده است تا روایت کلانی از تاریخ بشر ارائه کنند که البته همه ادیان و فرهنگ‌ها دنبال پاسخ به این پرسش هستند و کتاب سعی کرده است این کار را دنبال کند و عمدتا روی عاملیت انسان متمرکز شده است.

 
وی اضافه کرد: این کتاب بیش از آن که علمی باشد داستان بنیادین خلقت به زبان داده‌های جدید است. اگر از بحث علمی بیرون بیاییم این داستان قصد دارد جهان‌بینی در مورد خلقت ارائه کند و بنده از این زاویه به آن نگاه می‌کنم. او در مورد پیدایش انسان خردمند توضیح داده است و جالب اینکه در همه دنیا در حال ترجمه است. از نظر وی تاریخ رو به پیشرفت نیست بلکه رو به فاجعه و فروپاشی است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، گفت: او انسان را اشرف مخلوقات نمی‌داند بلکه موجود شروری است که قابلیت مخربی در وجود او هست و سبب خرابی حیات شده و همه موجودات اطراف خود را نابود کرده است. این کتاب روایتی اسطوره‌ای است و ما وقتی با روایتی از خلقت انسان در ادیان ابراهیمی روبرو می‌شویم در مورد صحت و سقم آن تردید نمی‌کنیم زیرا به آن باور داریم.
رحمانی با بیان اینکه این کتاب پر از داده‌های تاریخ و زیست‌شناسی و مباحث الهیاتی است و به راحتی بر دل مخاطب اثر می‌گذارد ولی ایده او ایده عجیبی نیست، اظهار کرد: در ادیان گفته می‌شود که انسان هرقدر پیامبر و شریعت برای او آمد آدم نشد تا اینکه آخرالزمان خواهد آمد ولی این کتاب آخری برای تاریخ قائل نیست و می‌گوید انسان موجود شروری است و رو به نابودی می‌رود و اینکه پیامبران گفته‌اند در آخرالزمان جهان اصلاح خواهد شد تخیل است. 
وی با تاکید مجدد بر اینکه این کتاب را نباید در قالب دانش فهم کنیم بلکه در قالب اسطوره و تاریخ خلقت باید مورد تحلیل قرار بگیرد، تصریح کرد: هرقدر هم برای کتابی تبلیغ شود ولی زمینه مستعدی برای رواج آن نباشد فراگیر نخواهد شد لذا این کتاب ظرفیت لازم برای جذب مخاطب را به خاطر ارائه داستانی از تاریخ خلقت در خود دارد.
وی تاکید کرد: البته هراری معتقد است که بشر یک ظرفیتی دارد که می‌تواند خود را با آن به حیات درست برگرداند؛ هراری به صورت ناخواسته در بخشی از کتاب مطرح می‌کند انسان واجد این ظرفیت است که با همین جهان نمادین ارز‌ش‌های متعالی را حاکم کند ولی مسیر واقع‌بینانه به سمت سقوط بشریت است که به نظر بنده هم این مسئله درست است یعنی انسان به شدت در تخریب محیط زیست و عالم کوشا و فعال است.
وی گفت: هراری بحثی می‌کند که هر ابداع انسان در مقطعی گل و بلبل است ولی در ادامه دچار فروپاشی می‌شود؛ او در مورد دوره مدرن هم می‌گوید ما فعلا در مقطع گل و بلبل هستیم ولی در آینده وضع سیاه است ضمن اینکه دوره مدرن هم مانند جنگ‌های جهانی نشان داده است که اگر قرار به خشونت باشد خیلی با دوره گذشته تفاوتی ندارد. مراد بنده این است که فهم هراری به روایت علمی فهم مهمی نیست بلکه کتاب او به مثابه یک داستان از خلقت مورد توجه است.


 همچنین لیلا اردبیلی؛ دبیر نشست و عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، در سخنانی با بیان اینکه هراری گفته است تاریخ به ما می‌آموزد آنچه تصور می‌کنیم که به وقوع می‌پیوندد ممکن است به وقوع نپیوندند، گفت: یعنی در دقیقه ۹۰ اتفاق دیگری رخ خواهد داد که تاریخ را تغییر می‌دهد البته او تغییر را عمدتا به سمت تغییرات رادیکال تعبیر کرده است و می‌گوید این تغییر به سمت سیاهی است و ما را کسانی کنترل می‌کنند که داده‌ها را کنترل می‌کنند لذا ما در آزمون استخدامی هستیم که همیشه در حال کنترل و همواره زیر نظر کسانی هستیم که کلان‌داده‌ها در نزد آنان است.
اردبیلی بیان کرد: وی معتقد است که پیشرفت در علومی چون مهندسی و سایبر و بیولوژی و ... سبب شده است تا مفاهیم ما عوض شود مثلا زن و مرد، عشق و نفرت و من و تو و ... مفهومی ندارد و البته از کسی که خودش همجنس‌گرا است چنین اصطلاحاتی عجیب نیست زیرا تلاش نشان دهد که این تمایزات از دنیای زبان انسان در حال رخت بربستن است و ما با جهانی بی‌معنا مواجهیم و انسان خردمند هم رفته رفته در حال اضمحلال است.
 




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 201 بار   |   دفعات چاپ: 12 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر