به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با مشارکت دبیرخانه چهارمین جشنواره کتاب سال سبک زندگی نشست تخصصی «سبک زندگی و هویت ایرانی اسلامی» با حضور دکتر مهدی حسینزاده فرمی، دکتر جبار رحمانی و دکتر ابراهیم عباسپور برگزار کرد.
دکتر حسینزاده به عنوان اولین سخنران این نشست بیان کرد: من پژوهشی را چند سال پیش به سفارش شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون سبک زندگی با تاکید برجوانان انجام دادم. در این تحقیق سراغ دانشگاهیان نیز رفتم. در ادامه طرح به بنده گفتند به صورت مقایسهای سبک زندگی ایرانی اسلامی را نیز در دستور کار قرار بدهم. برای همین به نوعی اکنون این پژوهش پیرامون سبک زندگی جوانان ایرانی در مقایسه با سبک زندگی اسلامی است.
وی افزود: ضرورت زیادی نداریم که به تک تک مفاهیم و اصطلاحات مطرح در بحث بپردازیم. اما این مفهوم، مفهومی نوظهور است و در مقایسه با دیگر مفاهیم علوم اجتماعی، مفهوم جدیدی است. مفهومی که به نوعی در دیدگاههای متقدم و اولیه علوم اجتماعی، با دیدگاههای متاخر ما تفاوت معناداری وجود دارد. مفاهیمی همچون طبقه و پایگاههای اجتماعی برای نسل متقدم مطرح بود. این مفاهیم دربین دانشمندان علوم اجتماعی جدید، قدری متفاوت شده است و نگاهها را به سمت مفاهیم جدید برده که از جمله این مفاهیم جدید میتوان به سبک زندگی اشاره کرد.
دکتر حسینزاده ادامه داد: در نگاه سبک زندگی رفتارهای افراد جامعه در نگاه گذشته، اگر طبقه و پایگاهها اثرگذار بودند و آدمها را به سمت سبک زندگی خودشان سوق میدادند، تفاوتی را در نوع شناختی و رویکرد ذهنی آدمها مشاهده میکنیم. الان انتخابهای فردی است که نتیجه بخش است. از جمله تصمیمهای روزمرهای که میگیریم. الگوی پوشش، الگوی تغذیه، الگوی مصرف و ... همه اینها جزو مقولاتی است که به سبک زندگی میپردازد.
وی گفت: در پژوهشی که داشتم مسئله مشخصی را طرح کردهام. اینکه نسل جوان چه نوع سبک زندگی را برای خودش انتخاب میکند. روی کلمه انتخاب نیز تاکید دارم. لزوما اجباری نیست. اگر در گذشتههای دورتر معنای خانواده و جامعه طوری بود که آدمها ناگزیر بودند که مسیر گذشتهها را طی کنند، الان ناگزیر نیستند و از طرفی چالشی هم در خانواده و جامعه ایجاد نمیکنند. نسل قدیم بیشتر با جامعه و خانواده درگیر میشد اما نسل جدید عقلانی و منطقی به این نتیجه رسیده است که نوع سبک زندگی خاصی را داشته باشد و مسیر خودش را برود؛ حالا هرچقدر هم که بحث فلسفی و دینی با او بکنی او کار خودش را میکند.
دکتر حسینزاده عنوان کرد: در این پژوهش میخواهم ببینم که در فضای الگوهای مصرف، تغذیه، رسانه و ... چه اتفاقی در این چند سال اخیر برای نسل جوان رخ داده است. همگان میدانیم که چهرههای مشخص دانشگاهی روی این زمینه کار کردهاند. روی مفهوم سبک زندگی، بیش از هرکسی به نوعی بوردیو فرانسوی حضور دارد. در کنار چند متفکر دیگر در حوزه اجتماعی و اقتصادی سعی کردهام مباحث سبک زندگی را مورد بررسی قرار دهم.
وی ادامه داد: به نوعی در این پژوهش، اقتضا اینطور است که من نمیتوانم دادههای گسترده را جمعآوری کنم. بنابراین بر اساس دادههای موجود، با روش تحلیل ثانویه، سراغ پژوهشهایی رفتم که پیرامون سبک زندگی قشر جوان و دانشجو انجام شده است. ما در این مسیر به سراغ پژوهشهایی رفتیم که هم نظری بودند و هم تجربی. در رویکرد نظری و مفهومی ما از تمام تحقیقات جهانی استفاده کردیم. اما برای رویکرد ایرانی متفکران کمتری حضور داشتند. ما بر اساس این مکانیزم و فرمول روشی، دادهها را استخراج کردیم و خواستیم ببینیم که وضعیت شاخصهای سبک زندگی بر اساس این دادهها چگونه است؟
دکتر حسینزاده با بیان اینکه نتیجهگیری این است که اتفاقات چند سال اخیر ایران، نهادی و ساختاری است یادآور شد: بعضا در دولتهایی که آمدهاند و رفتهاند، حرفهایی مطرح شد که باعث ایجاد عدم تعادل شد. در سطح آگاهیهای فردی نیز این تغییرات سبب تولید سبک زندگی جدید و متفاوت از سبک زندگی اسلامی شد. مصرفگرایی، لذتخواهی و خودمحوری مشخصههای مهم نسل جدید است. این در کنار اندیشههای لیبرالی و نئولیبرالی چیز غریبی نیست.
دکتر عباسپور دیگر سخنران این نشست بیان کرد: بحث سبک زندگی یک مفهومی است که در سالهای اخیر مخصوصا در جامعه ایران نیز مطرح شده و نظرات مکتوبی ارائه شده و پژوهشگران دانشگاهی و حوزوی و علاقمندان به مباحث دینی، در این زمینه قلم فرسایی کردهاند. نشستها و مقالات و کتب خوبی در این زمینه نوشته شده است که مبنای بسیاری از نکاتی که در متون تازه تولید شده از منظر دینی، همان کتابهایی هستند که در علمای سلف تولید شده است.
وی ادامه داد: این کتابها مانند مفاتیحالحیات و کتابهای علامه مجلسی و دیگران، کتابهایی هستند که حدیثی و اخلاقی هستند و عمدتا به عنوان منبع برای تحقیقات دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. مفهوم سبک زندگی، عمری چند دههای دارد و ابهاماتی هم حول و حوش این مفهوم وجود دارد. مانند بسیاری از مفاهیم جامعهشناسی و روانشناسی، ابهاماتی دارند و به دلیل انتزاعی بودن، نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد.
دکتر عباسپور با بیان اینکه عمده ابهامات در چهار قسم تشریح میشود افزود: اول معناداری در حوزه مصرفی است که اینطور بیان شده که سبک زندگی زمانی معنا دارد که در الگوهای رفتارهای مصرفی مورد کنکاش قرار بگیرد. برخی از نظریات، دیدگاه عامتری ارائه دادهاند و گفتهاند که نه تنها رفتارهای مصرفی بلکه رفتارهای تولیدی نیز شامل این بحث میشود. برخی دیگر از منظر روانشناختی فردی بحث را ارائه کردهاند؛ که سبک زندگی برای پوشش دادن برخی از رفتارهای روانی افراد جامعه ارائه میشود. برخی دیگر نیز معتقدند که فقط در ویژگیهای روانشناختی فردی نیست بلکه در فرآیند زندگی روزمره هم میشود این مفهوم را جستجو کرد.
وی افزود: در واقع سبکهای زندگی محصول و برساخته اجتماعی است که از طریق فعالیتهای روزمره و ترابط و ارتباطات شکل میگیرد و سبکهای مختلف خود را نشان میدهد. وقتی به این ۴ قسم نگاه میکنیم میبینیم که اینها مفاهیمی نیستند که مانع الجمع باشند. وقتی به همه اینها نگاه میکنیم میبینیم که معانی مشترکی را در برمیگیرند.
دکتر عباسپور با اشاره به اینکه در ادبیات جامعهشناسی، عمدتا دو رویکرد اساسی وجود دارد که یکی به سالهای ۱۹۲۰ برمیگردد که نظریات و ادبیات این دوران به ثروت و موقعیت اجتماعی افراد برمیگشت بیان کرد: افراد از طریق ثروت، موقعیتهای اجتماعی خود را بازمییابند و شاخص این نظریات و ادبیات، تعیین طبقه اجتماعی افراد در جامعه سرمایهداری است. نوع دوم که شکل اجتماعی جدیدی دارد، تنها در متون تغییرات فرهنگی مدرنیته مخصوصا رشد و نمو فرهنگ مصرفگرایی، اینجا معنا پیدا میکند که در واقع این ادبیات و این فرآیند راهی است برای شناخت نگرشها و ارزشها و رفتارهای افراد که مستقل از وضعیتهای طبقاتی افراد جامعه و مبتنی بر عاملیت و انتخابهای انسانی میتواند باشد.
به گفته این مدرس دانشگاه، وقتی به مفهومهای سبک زندگی نگاه میکنیم، مفاهیم زیادی مانند طبقه، فرهنگ، خرده فرهنگ، مصرف و هویت و ... نیز پدید میآیند. اینها جای بحث زیادی دارند اما مهمترین مفهوم سبک زندگی در ادبیات جامعهشناختی بحث مصرف و هویت است. مصرف یک مقوله اقتصادی در قرن ۱۹ است. در تعریفی که از اقتصاد میشود، مصرف به عنوان یکی از آیتمها معرفی میشود ولی غیر از اینکه یک مقوله اقتصادی است، حالا مقولهای فرهنگی نیز هست؛ یک نوع جهانبینی و سبک است. وقتی مارکس بحث مصرف و طبقه را مطرح میکند، الگوی مصرف، مولفه بنیادینی در تشکیل هویت افراد جامعه شمرده نمیشود بلکه بر اساس رفتارهای تولیدی و نقش شغلی است که سبک زندگی مطرح میشود.
دکتر عباسپور اضافه کرد: مرحله بعد از مارکس، تشکیل یک نوع سرمایهداری مصرفی است. وبلن، وبر و زیمل و دیگرانی را داریم که افراد شاخص این حوزه هستند. اینها معتقدند هویت طبقاتی نه بر مبنای شغل که بر مبنای الگوهای مصرف تعیین میشود. در زمانهای ما قبل از این، در دنیای سرمایهداری تولیدی نیز مصرف تظاهری وجود داشته اما مصرف از نوع کنار کشیدن از فرآیند تولید بود. مثل افرادی که افتخارشان این بود که دست به سیاه و سفید نمیزنند.
وی گفت: زیمل معتقد است که مسائل زندگی مدرن، یک نوع اراده و تمنا و خواست فرد برای حفظ هویت خودمختار هستی خودش در مقابل نیرهای اجتماعی پرفشار است. آدمها میخواهند از تنگناها رهایی یابند. افراد میخواهند هویت خودمختار هستی را بازیابی کنند، اینجاست که مسائل زندگی مدرن، خودش را نشان میدهد. بر اساس نگاه زیمل، راه فرار از این مشکلات پرورش فردگرایی کاذب از طریق جستجوی نشانههای منزلت، مد یا نشانههای منتسب بودن تشخص است. فروید هم میگوید آدمها وقتی کسی مجازاتشان نمیکند یک شخصیت آرمانپردازانهای را برای خود ترسیم میکنند که در فشارهای اجتماعی بتوانند به آن پناه ببرند.
دکتر عباسپور با بیان اینکه زیمل در مقاله «کلانشهر و حیات ذهنی» یک نوع بحث فردیت ساختگی و کاذب را مطرح میکند که مصرف تمایز با دیگران است توضیح داد: مد هم جنگ بیپایان رسیدن یکی به دیگری است که افراد متمول جامعه میخواهند خودشان را بالا و متمایز جلوه بدهند و کالایی را مصرف میکنند که افراد پایین جامعه در صدد رسیدن به آن تلاش میکنند. به محض اینکه افراد پایین اجتماع به آن مد رسیدند، حالا متمولان مد جدیدتری را ارائه میدهند. به اعتقاد زیمل، انسان کلانشهری دیگر آن انسان که ماکس وبر در اخلاق پروتستان مطرح میکند، نیست؛ انسانی که برای خرید، احمقانه خرج نمیکند و تنها ثروتاندوزی میکند برای رسیدن به سرنوشت محتومی که در پروتستان مطرح شده درباره برگزیده بودن از طریق ثروتمند بودن.
وی اضافه کرد: اما دنیای مدرن این را نمیپسندد و میگوید انسان کلانشهری باید خرج کند، مصرف کند تا خودی نشان بدهد. در مصرفگرایی دنیای مدرن، یک نوع اسراف و چشم و همچشمی به وجود آمده که این ماجرا را به ابتذال میکشاند. حال پرسش اینجاست که آیا سبک زندگی اسلامی به همین شکل است؟ در سبک زندگی اسلامی در واقع بنیان و پایه همه مفاهیم از سبک زندگی نشات میگیرد و میتواند روح عینیت یافته فرهنگ و تمدن باشد.
به گفته وی، در جامعه ایرانی و اسلامی، بحث تولید همگام با مصرف پیش میرود. در دنیای اسلام و در جامعه اسلامی قرار بر این است که آدم در همین دنیا به سعادت برسد. سعادت دنیوی و اخروی. اگر انسان ایمان بیاورد، در همین دنیا برکات به سوی او گشوده میشود که ما نتیجهاش را در حیات طیبهای که قرآن معرفی میکند مشاهده میکنیم.
دکتر رحمانی با موضوع سبک زندگی پایدار و مصرف سبر سخنرانی خود را ارائه کرد و افزود: مطالعات سبک زندگی در ایران هم اهمیت داد و هم بسیار وسیع است هرچند باید به چند نکته توجه داشته باشیم. نکته اول اینکه مطالعات سبک زندگی آن طور که در ادبیات علوم اجتماعی موجود است مسئله چیزی است که در واقع، جریان دارد. به این معنا که هرآنچه مطالعه میکنیم در رفتارهای عینی و روزمره ما جریان دارد اما این به معنای رفتار آرمانی آن جامعه نیست.
وی اضافه کرد: در ادبیات داخل کشور ما، مفهومی نیز مطرح شده تحت عنوان سبک زندگی اسلامی. این مفهوم علوم اجتماعی و جامعهشناختی و انسانشناختی نیست. میتوانیم بگوییم مفهوم الهیاتی اخلاقی است که یک حالت ایدهآل یا انتزاعی از رفتار زندگی را شامل میشود. معمولا هم طبق موازین دینی، از آن، شاخصهایی برگرفته میشود. لذا آنچه که در واقعیت دیده میشود در مطالعات زندگی، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر و آنچه در وضعیت اتوپیک در اجتماع دینداران مطرح میشود، این دو، یکی نیستند و غیرقابل قیاس هستند.
رحمانی با بیان اینکه رفتار اتوپیک اسلامی را باید با رفتار اتوپیک مسیحی مقایسه کرد گفت: بعد اینکه معمولا رفتارهای سبک زندگی در واقعیت میتواند توسط موضعهای انتقادی(چه دینی و چه غیردینی) مورد نقد واقع شود ولی خب این نکتهای است که وجود دارد؛ آنچه که در علوم اجتماعی انجام میشود نشان میدهد این رفتارها چرا و چگونه شکل گرفتهاند؟ من در اینجا مفهومی به نام سبک زندگی پایدار را مطرح کردهام، مفهومی که کمتر در مطالعات اجتماعی به آن میپردازیم.
این انسان شناس با اشاره به اینکه درباره مفهوم سبک زندگی تعاریف مختلفی آمده است بیان کرد: سبک زندگی را میتوان به مجموعه کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آنها را برای برآورده کردن نیازهای جاری خود و همچنین راهی برای تشخص و هویت بخشیدن به خود انتخاب میکند. لذا یک رابطهای میان خود، هویت، تجرد و تشخص وجود دارد.
وی بیان کرد: عمدتا در مطالعات سبک زندگی مقوله عاملیت فردی و مصرف، مهم است. در این نوع از مطالعات کمتر به مقوله تولید پرداخته شده است. به نظر میرسد در سنت غربی مصرف، آنجا که عاملیتی فردی را در برمیگیرد در مقابل ساختارهایی که آدمها در مکانیزمهای تولیدی به شدت درگیر هستند و حجم کار سنگینی دارند معنادارتر میشود. عمده مطالعات در ایران در مورد قشر بالاست و نشان داده که عمدتا طبقات بالا، طبقات منسجمی نیستند. عمدتا با قشری مواجه هستیم که سرمایه تولیدی اندکی دارد و یک شکل ترکیبی پیچیدهای را برای مصرف خودش ایجاد کرده که نشان میدهد که قشربندی در ایران در یک مکانیزم معقول و آرام شکل نگرفته است.
دکتر رحمانی ادامه داد: درباره مفهوم سبک زندگی پایدار، مطالعات محدودی وجود دارد و ایده ضمنی این از مفهوم پایداری است؛ مجموعهای از عادات و الگوهای رفتاری که در یک جامعه قرار دارد. سبک زندگی پایدار به شیوهای از زندگی اطلاق میشود که در راستای جامعه پایدار است. در مفهوم سبک زندگی، ما کمتر به ساختارهای کلان و بیرونی کار داریم و عمدتا اینگونه است که گروههای مختلفی از کالا و محصولات وجود دارد و باید ببینیم که افراد کدام را مصرف میکنند.
وی با بیان اینکه ما در سبک زندگی پایدار باید به ساختارها جدیتر و دقیقتر توجه کنیم عنوان کرد: در جامعه آمریکا بیش از ۳۵ تا ۴۰ درصد اقتصاد بازار دارد به سمت مصرف سبز میرود و زیرساختهایی نیز برای این کار فراهم است. اگر در ایران نیز میخواهیم به این سمت برویم باید ساختارهای کلان را به صورت جدیتر مورد ارزیابی قرار دهیم. اگرچه سواد ما در ایران در حوزه محیط زیست از متوسط بالاتر است اما در حوزه زیرساختها با مسائل مختلفی روبهرو هستیم.
دکتر رحمانی در پایان گفت: در سبک زندگی پایدار و مصرف سبز، معمولا در الگوهای تغذیه آنچه را مصرف میکنیم که ارگانیک است یا در حوزه حمل و نقل از ماشینهایی استفاده میکنیم که هیبریدی یا الکتریکی هستند.