EN fa

نقد و بررسی کتاب عناصر و ساختارهای هویتی در ایران

 | تاریخ ارسال: 1404/2/24 | 

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «عناصر و ساختارهای هویتی در ایران»

به گزارش روابط عمومی مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، نشست نقد و بررسی کتاب «عناصر و ساختارهای هویتی در ایران» از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم در غرفه این پژوهشگاه مستقر در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور مهدی حسین زاده فرمی (مولف)، علیرضا مرادی (منتقد) و مهدی اسدی به عنوان دبیر نشست برگزار شد. 
در این نشست ابتدا دکتر مهدی حسین‌زاده گزارشی کلی از ساختار و چگونگی شکل‌گیری این کتاب ارائه کرد و گفت: عنوان کلی است که می‌توانست عناوین دیگری هم داشته باشد. همچنین خواننده با محتوی یک دستی مواجه نیست. کشکولی است که ساختارهای مختلف از استادان قدیمی‌تر تا استادان جدید را در این کتاب شاهدیم. 
وی افزود: کتاب از ده مقاله تشکیل شده است که باید گفت این پایان کار نیست. بحث هویت هم دغدغه منِ گردآورنده بوده و هم دغدغه پژوهشگاه است، این امر ما را مجاب می‌کند که کارهای اینچنینی را پایانی متصور نباشیم. مباحث گرمی است که می‌توانیم از ایران باستان تا ایران امروز را در آن داشته باشیم. 
دکتر حسین‎زاده فرمی یادآور شد: برخی از مقالات تا آخرین لحظه بودند، اما به دلایلی در نهایت حذف شدند. در واقع این کتاب جلد اول این مجموعه است و می‌تواند مجلدهای دو و سه هم داشته باشد. همچنین این کتاب ضعف‌هایی دارد از جمله اینکه ما نتوانستیم از مقالات خانم‌ها بهره‌مند شویم چون هویت می‌تواند از نگاه یک خانم و آقا متفاوت باشد. همچنین نسل‌های جدید با گذشتگان در این مقوله متفاوت هستند. 
وی در ادامه افزود: من حتی به دنبال مقالاتی بودم که به صورت مقایسه‌ای مسئله هویت را بحث کنند بودم که امیدوارم در جلدهای بعدی این اتفاق بیفتد. همچنین مقایسه هویت‌های داخل ایران، (هویت های قومی، نژادی، زبانی و...) که این اتفاق در این جلد نیفتاد، حتی می‌تواند هویت بین کشوری مثلا مقایسه هویت ایرانی با غیر ایرانی داشته باشیم.  
در ادامه علیرضا مرادی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی سخنانش را آغاز کرد و گفت: کتاب صرف نظر از خصایص مثبت زیادی که دارد اینکه هویت بحث مهمی است و همواره بحث هویت در ایران محل مناقشه بوده و هست. به‌ویژه بعد از انقلاب محل منازعه شده است. بنابراین هر نویسنده‌ای باید خطر کند که به سمت آن بیاید و جسارت آقای دکتر حسین‌زاده قابل تحسین است. 
وی افزود: مهمترین مشکل کتاب فقدان انسجام موضوعی کتاب است. نقطه اشتراک همه مقالات هویت است، اما به راستی هیچ وجه اشتراکی بین آنها نیست. در واقع یک نقص جدی در پیوستگی و وحدت موضوعی دارد. این مجموعه علی‌رغم اشتراک ظاهری در موضوع هویت، اما از نظر محتوایی خیلی پراکنده‌اند و با هم پیوند وانسجام ندارند. مثلا در مقاله اول دکتر منوچهر آشتیانی رویکرد مارکس را ذکر کرده‌اند، تصورم این است که گردآورنده باید حواسش به این موارد می‌بود. 
دکتر مرادی یادآور شد: در همین مقاله عنوان می‌شود که کارگر از محصول کارش بیگاه می‌شود، کار می‌کند اما حاصل کار مال آن نیست یک بیگانگی در منطق مارکسی است. در این مقاله به هویت‌های طبقاتی به بیگانگی هویتی فرماسیون به هستی اجتماعی طبقه معین و آگاهی تاریخی مرتبط با آن ارجاع داده شده، اصلا دوران فرماسیون فئودالیسم در حال زوال بوده اما اندیشه‌های فئودالیسم جان سختی می‌کنند. بنابراین باید حرف مارکس را بپذیریم یا اینکه در مقالات بعدی نقض آن را؟ یا مثلا در مقاله آقای جاودانی موضوعاتی مانند معناگرایی، نوع دوستی و ... آمده است که اصلا معلوم نیست از کجا می‌آیند؟ 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی گفت: شاخص کاملا بیولوژیک (تیزهوشی) اینها بنیان هویت ایرانی هستند. مواردی از این دست را می‌توان دید. اگر مقاله آقای آشتیانی و آقای جاودانی را با هم مقایسه کنیم پرسش این است که گردآورنده تکلیفش در این دو مقاله چیست؟  
دکتر مرادی در بخش دیگری از سخنانش به نداشتن چارچوب نظری اشاره کرد و گفت: کتاب بر یک چارچوب نظری یک‌دست سوار نیست. ضعف و فقدان تبیین نظری مشترک وجود دارد و بیشتر مقالات فاقد چشم‌انداز نظری مشخصی هستند و بعضا متکی بر منطق و چارچوب‌های متضاد هستند. سومین مشکل مشکل روش شناسی است، جز مقاله نویسنده که بر روی دیتا و اطلاعات تاکید کرده است دیگران این کار را نمی‌کنند بلکه فراتحلیل دیتا هستند. عمده مقالات از منابع ثانویه و دیتاهای ثانویه استفاده کرده‌اند به جز خود آقای حسین زاده که از دیتا استفاده کرده است. 
وی در ادامه بیان کرد: در کل این کتاب از انسجام موضوعی، چشم انداز نظری و روش‌شناسی منسجمی برخوردار نیست. اما پرسش این است که نسبت مقالات این کتاب با مسائل امروز ایران چیست؟ حتی در مقدمه با صراحت به آن اشاره نمی‌شود. مثلا ما شاهد جنبش‌های هویتی هستیم، شاید مهمترین آنها مطالبات زنان و جنبش‌های هویت‌خواه باشند که کتاب بحث روشنی با این هویت‌ها نمی‌کند. 
دکتر مرادی با اشاره به متن برخی از مقالات گفت: در بخشی از کتاب از خلقیات خاص ایرانیان و هویت ایرانی بحث شده است. آیا بر چنین ژانری می‌توان تکیه کرد؟ مثلا آیا  ایرانیان دچار خودرایی و خودخواهی هستند؟ که بدون استناد در کتاب آمده است. یا در مقاله آقای بیانی با عنوان هویت و بنیادگرایی اسلامی، بنیادگرایان چگونه با تکیه بر تفسیر متن و بازگشت‌گرایی به اصول به دنبال تطبیق هویت دینی و برقراری یک نظم جدید جهانی متفاوت از غرب هستند؟ در نهایت در شرایط عینی مصادیق هویت معرفتی چیست؟ 
دکتر حسین‌زاده فرمی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به نقدهای مرادی گفت: همه موارد نقص‌های نظری و موضوعی را می‌پذیریم. اما بخشی از این عدم انسجام اقتضای مجموعه است و بخش دیگر هم این بود که این کار را در ابتدا من نبسته بودم و آرام آرام به من رسید. اما تصورم این است که برای شروع خوب است. 




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 54 بار   |   دفعات چاپ: 7 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر