به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، نشست نقد کتاب «دانشگاه، جامعه و دانایی؛ تاریخ شفاهی دانشگاه تهران به روایت دکتر محمود نیلی احمدآبادی» با حضور دکتر نیلی احمدآبادی، دکتر عباس قنبری باغستان، دکتر احمد خضری و دکتر حسین میرزائی و همچنین دکتر مقصود فراستخواه و دکتر شهرام یوسفیفر برگزار شد.
دکتر صدیقیان به عنوان دبیر نشست ضمن معرفی کوتاهی از کتاب گفت: کتاب «جامعه، دانشگاه و دانایی» بخشی از تاریخ شفاهی دانشگاه تهران را برای ما روایت میکند. این کتاب در واقع حاصل روایت تاریخی دورهای است که آقای دکتر نیلی احمدآبادی مدیریت دانشگاه تهران را به عهده داشتند، از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰. کتاب به شکل گفتوگوهایی عمدتاً بین دکتر قنبری، دکتر خضری و دکتر حسین میرزایی با دکتر نیلی احمدآبادی است.
این کتاب در سیزده فصل جمعآوری و در هر فصل، به یک حوزه خاص به صورت موضوعی پرداخته شده است. در هر فصل، متخصصان یا متخصصینی از آن حوزه نیز حضور داشتهاند و مشارکت کردهاند. این کتاب بر اساس گفتوگوهایی با آقای دکتر نیلی و با استفاده از چهار روش: بررسی اسناد و صورت جلسات مصوبات، رصد رسانهای و مطبوعاتی، مصاحبه با متخصصان و نهادهای مرتبط و بررسی روایتهای بیش از پانزده متخصص این حوزه برای اطمینان از صحت دادهها نهایی شده است.
ایشان در ادامه افزود: دکتر نیلی احمدآبادی نیاز به معرفی ندارند، در این دوره هفتساله با اقتدار و شایستگی تمام، مدیریت دانشگاه تهران را به عهده داشتند. ایشان استاد تمام گروه مهندسی متالوژی و مواد دانشکده فنی دانشگاه تهران هستند. آقای دکتر قنبری باغستان که گردآوری کتاب را به عهده داشتند، از گروه ارتباطات دانشگاه تهران هستند. ایشان در سال ۱۳۹۹ مدیریت روابط عمومی دانشگاه را به عهده داشتند و جرقه این کار از همان زمان زده شده است. ایشان در حال حاضر معاون بورس و امور دانشجویان خارجی سازمان امور دانشجویان هستند.
آقای دکتر خضری که تخصصشان در تاریخ اسلام است، از دانشگاه تهران هستند و در حال حاضر مشاور وزیر علوم و مدیرکل حوزه وزارتی وآقای دکتر حسین میرزایی شش سال ریاست پژوهشگاه را بر عهده داشتند و دانشیار گروه اجتماعی دانشگاه تهران هستند. همچنین در این جلسه، در خدمت دکتر فراستخواه (استاد برنامهریزی توسعه آموزش عالی) و دکتر یوسفی فر (استاد تاریخ و معاون پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی) به عنوان ناقد هستیم.
در ادامه دکتر نیلی احمدآبادی گفت: یکی از موضوعاتی که در هیچ کشوری به ویژه ایران هیچ وقت نباید رها شود موضوع علم است. علم چیزی نیست که هر زمان تصمیم گرفتیم بتوانیم به دستش بیاریم. هر زمان خواستیم شروع کنیم. علم پشتوانه و زمان، دانشمند و فرآیند میخواهد. هر زمان در کشور به مقوله علم بهتر و بیشتر پرداختیم موفقتر بودیم و هر وقت زیر سایه مسائل دیگر قرار گرفت دچار مشکل شدیم. میتوانم بگویم شاید بسیاری از مشکلاتی که امروز با آن مواجه هستیم همین است که به این مقوله نپرداختیم.
ایشان در ادامه افزود: پرداختن به دانشگاه به عنوان یکی از مهمترین متولیان علم در کشور و جهان طبیعتا بسیار با ارزش است. دانشگاه تهران به دلیل سوابق، تنوع رشتهها، توانمندیهای نرم افزاری و سخت افزاری در کشور جایگاه ویژه ای دارد. همه مردم ایران نسبت به دانشگاه تهران یه نگاه ویژهای دارند. مسائلی که در دانشگاه تهران رخ می دهد مکتوب کردن وتحلیل کردن و ارائه کردنش امر بسیار مهم و تعیین کنندهای است. یکی از موضوعاتی که ما در این دوره خیلی بهش توجه داریم کردیم بحث مدیریت دانش بود که ما بتوانیم هر آنچه که در دانشگاه اتفاق میافتد و رخ میدهد را ثبت و ضبط کنیم تا مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد و مسائل را مستند در اختیار دیگران قرار دهیم. البته افراد دیگری هم در بیان تاریخ دانشگاه مشارکت داشتند این افراد نه تنها در این دوره نقششان مهم بود بلکه در دوران زندگیشان و در فعالیتهای دانشگاهیشان هم افراد موثری بودند.
وی بیان داشت: از سال دوم بود که من در دانشگاه تهران با پیشنهاد برخی از دوستان، هر سال یک گزارش شخصا به همکاران در دانشگاه میدادم که گزارش آماری نبود بلکه تحلیلی بود. گزارش آماری را معاونت طرح و برنامه میداد مثلا چند تا دانشجو گرفتیم وضع مالی چطور بوده و کجا خرج کردیم؛ ولی هدف آن گزارشی که من خدمت دوستان میدادم این بود که بر چه اساسی دانشگاه این تصمیمها را گرفته، سیاستهای دانشگاه در سال گذشته چه بوده، چه انتظاراتی داشته و به چه دستاوردهایی رسیده است.آن گزارشهای تحلیلی به ما کمک کرد که در این کتاب وقتی مباحث مطرح میشد به شکل تحلیلیتر و دقیقتر مسئله بررسی شود؛ چون فلسفه یک تصمیم و نحوه یک اجرای تصمیم را نشان میداد. تجربه اجرایی من میگوید ما خیلی از مواقع از تجارب گذشته استفاده نمیکنیم. هر کسی در مسئولیتی می گیرد فکر میکند که همه در گذشته اشتباه کردهاند و حالا این فرد باید همه چیز را درست کند، بدون اینکه بداند چرا دیگران این کار را نکردند چرا این کار را کردند.
دکتر نیلی در ادامه گفت: در زمان مدیریت من برای دانشگاه یکی از سیاستهای اصلی بینالمللیسازی بود. یک برنامه را مصوب کردیم و و سعی کردیم عین برنامه را جلو ببریم. این برنامه سه اصل داشت: بینالمللیسازی، مسئولیت اجتماعی و کارآفرینی. شرایط کشور بگونهای بودکه موضوع بینالمللیسازی به شکل جدیتری برای ما امکانپذیر شد. ما در این دوران بهترین ارتباطات را با کشورهای مختلف و دانشگاههای مختلف داشتیم حتی سفرای کشورهای مختلف هم سعی کردند با دانشگاه تهران ارتباط برقرار کنند و یکی از پربارترین دوران فعالیتهای بینالمللی دانشگاه تهران را شاید در بعد از انقلاب تجربه شد که هم سیاست دانشگاه بود هم سیاست وزارت علوم قرار گرفت.
یکی دیگر از تصمیمات مهم دیگری که وزارت علوم در آن موقع گرفت این بود که چگونه افراد در انتخاب رئیس دانشگاه مشارکت کنند. دانشگاه هم تصمیم گرفت چگونه با بدنه تعامل کند یعنی سعی کرد خودش را واقعا از بدنه بداند؛ اعم از استاد، دانشجو و کارمند. وقتی شما تصمیم را جمعی بگیرید حالا درست یا غلط و همه مشارکت کردند همه مسئولیتش را میپذیرند. در این دوره یکی از بهترین دوران را در جذب اعضای هیئت علمی داشتیم. تمام اعضای هیئت علمی دانشکدهها درگیر انتخاب شدن فرآیند شفاف باب شد.
وی در پایان درخصوص اهمیت سیاستهای مالی در مدیریت دانشگاه گفت: در حوزه علم که ارزش معنوی دارد باید پاداشهای مادی متناسب هم داده شود. اعضای هیئت علمی از لحاظ مالی اگر دچار مشکل باشند نمیشود انتظار داشت که یک فکر آزاد نقادانه موثر داشته باشند؛ لذا هم سیاستهای مالی دانشگاه هم سیاستهای تشویقی در حوزههای دیگر دانشگاه پیگیری کردیم. دانشگاه سرمایهاش اینهاست ساختمان و تجهیزات قابل تهیه است. در یک اتاق کوچکتر هم میشود کار کرد؛ ولی هیئت علمی و دانشجو و بعد کارمند اینها اگر که متناسبترین و بهترینها نباشند یک دانشگاه موفق و پیشرو رو قطعا نخواهیم داشت.
در ادامه دکتر خضری ضمن تشکر از برگزاری این جلسه گفت: برای نقد منصفانه و آگاهانه این کتاب، صمیمانه سپاسگزاری میکنم. همانطور که استاد بزرگوار جناب آقای دکتر نیلی فرمودند، موضوع دانشگاه هنوز یکی از مهمترین و پیچیدهترین موضوعات تاریخ معاصر ماست. دانشگاه، چه درست درک شده باشد چه نادرست، پدیدهای است که با آن روبهرو هستیم. این نهاد در چهار دهه اخیر هم عملکرد مثبت داشته و هم متأسفانه عملکرد منفی. البته دانشگاه، با تعریفی که از آن توقع داریم، نباید عملکرد منفی داشته باشد؛ اما وقتی برای دانشگاه، مانند دیگر پدیدههای اجتماعی، مشابههای دروغین ساخته میشود که من آنها را «دانشگاهنما» نامیدهام، عملکرد کل دانشگاه، حتی دانشگاهی که خوب عمل میکند، زیر سؤال میرود.
دکتر خضری در ادامه افزود: در دوره هفتسالهای که آقای دکتر نیلی ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشتند و بنده نیز افتخار همکاری نزدیک با ایشان را داشتم، معنای درست دانشگاه و تأثیرگذاری آن را بهوضوح احساس کردم. باور داشتم که دانشگاه میتواند در جامعه فرهنگساز، حرکتآفرین و تمدنگستر باشد. دانشگاه تهران در این دوره چنین بود، زیرا فهم درستی از دانشگاه داشتیم: دانشگاه را نه بهعنوان یک نهاد عادی، بلکه بهعنوان مرکزی برای دانش، پژوهش، آگاهی و معرفتافزایی میشناختیم.
در آن دوره، هدف ما نوشتن این کتاب نبود، بلکه مستندسازی اقدامات و برنامهها (مانند بزرگداشت هشتادمین سال دانشگاه تهران، اجلاس روسای دانشگاههای ایران و روسیه و...) بر اساس رویکرد تاریخی بود. بعدها، با همراهی جناب آقای دکتر قنبری و جناب آقای دکتر میرزایی ، این تجربیات را در قالب کتابی تلفیقی از علم، تجربه، مهارت و عملگرایی ارائه کردیم.
ایشان گفت: من عمیقاً باور دارم که دانشگاه مهمترین نهاد مدنی است که در سده اخیر ایجاد کردهایم. تحولات اجتماعی، اقتصادی و تاریخی جامعه ما بهگونهای از دانشگاه سرچشمه گرفتهاند. برگزاری جلسات نقد این کتاب نیز نه برای شهرت، بلکه برای تبیین تفاوت میان «دانشگاه واقعی» و «دانشگاهنما» و روشنسازی انتظارات از دانشگاهی مانند دانشگاه تهران است.
در ادامه دکتر فراستخواه یکی از منتقدین حاضر در نشست، ضمن تشکر از زحمات تمام کسانی که در تهیه این کتاب مشارکت داشتند گفت: تاریخ شفاهی به عنوان یک روش پژوهشی، قدمتی حدود هشت دهه دارد و ریشههای آن به دانشگاه کلمبیا باز میگردد. این روش در طول زمان تحولات بسیاری یافته و امروزه در مراکز معتبری مانند هاروارد به صورت تخصصی برای مطالعه موضوعاتی مانند تاریخ زنان، مطالعات سیاهپوستان و مسائل شهروندی به کار میرود. در ایران نیز این روش با تأخیر اما با جدیت پیگیری شده و انجمنها و مجلات تخصصی در این زمینه فعال هستند. تاریخ شفاهی صرفاً خاطرهگویی یا تولید دادههای روایی نیست، بلکه فرآیندی است که با مشارکت بازیگران کلیدی، کنشگران و ناظران یک رویداد، به بازسازی و تحلیل تاریخ میپردازد. این روش باید هم «راویمحور» و هم «موضوعمحور» باشد، و خوشبختانه در این کتاب هر دو جنبه به خوبی رعایت شده است.
در ادامه ایشان گفت: در این کتاب، تصویری روشن از دانشگاه به عنوان نهادی مستقل و علمی ارائه شده است. فرآیند انتخاب رئیس دانشگاه از طریق مشارکت اعضای هیئتعلمی و شوراها، نمونهای از دموکراسی آکادمیک است که در کتاب به تفصیل شرح داده شده است. آقای دکتر نیلی به درستی اشاره کردهاند که بسیاری از مدیران دانشگاهها در ایران به جای تمرکز بر توسعه، صرفاً به هزینهکرد منابع میپردازند. این نقدی اساسی به سیستم مدیریت آموزش عالی است. کتاب به مواردی مانند حمایت از دانشجویان در مواجهه با چالشهای خارج از دانشگاه اشاره کرده و تأکید میکند که مسائل غیرآکادمیک نباید به فضای دانشگاه وارد شود. یکی از بخشهای جذاب کتاب، تحلیل چالشهای مالی دانشگاه و تلاش برای افزایش درآمدهای اختصاصی از طریق پژوهش و پروژههای کلان است.
ایشان در ادامه ملاحظات و پیشنهادهایی را درخصوص کتاب ارائه کرده و گفت: برخی فصلها مانند «طرح و برنامه» میتوانست با ارجاع به تجربیات بینالمللی غنیتر و با دانش جهانی هم افق شود. اگر از متخصصان حوزههای تخصصی دعوت میشد، برای مثال، در بحث کیفیت آموزش، حضور استادی مانند دکتر عباس بازرگان و یا دیگر متخصصان میتوانست به عمق تحلیلها بیفزاید. مسائلی مانند «تأثیر اجتماعی علم» یا «میانرشتهایها» نیز میتوانستند به عنوان محورهای گفتوگو مطرح شوند.
ایشان به عنوان جمعبندی در انتها افزود: این کتاب نه تنها روایتی ارزشمند از تاریخ دانشگاه تهران است، بلکه آغازی برای تولید آثار مشابه درباره سایر دانشگاهها نیز محسوب میشود. امیدوارم این جلسات نقد، زمینهساز توسعه تاریخ شفاهی در ایران باشد.
در ادامه منتقد دیگر این جلسه دکتر یوسفیفر سخن خود را اینگونه آغاز کرد: این اثر تنها یک کتاب نیست، بلکه سندی معتبر از تجربه هشت ساله مدیریت در دانشگاه تهران است. چند نکته کلیدی از این کتاب میتوان استخراج کرد: مثلا؛ مدیریت دانشگاه نیازمند نظامی خاص و منحصر به فرد است. مدیریت دانش باید اولویت اصلی باشد. تاریخ سازمانی نقش کلیدی در تکامل نظام مدیریتی دارد. دانشگاه به عنوان نهادی پویا، نیازمند خلاقترین مدیران است.
ایشان در ادامه افزود: آنچه در این کتاب انجام شده، فراتر از ثبت خاطرات است. این اثر با چارچوبی روشمند، اطلاعات شفاهی را به متنی مکتوب و تحلیلی تبدیل کرده است. ویژگیهای برجسته این کار: مصاحبهگران (دکتر خضری، دکتر قنبری و دکتر میرزایی) به موضوعات اشراف کامل داشتند که کیفیت مصاحبهها را افزایش داده است. روایتها فرآیندمحور هستند و از ایده تا اجرا و بازخورد را پوشش میدهند. اگرچه بازنگری پسینی بر روایت تأثیر گذاشته، اما این رویکرد مزیت مستندسازی کامل تجربه را دارد.
درخصوص نقاط قوت کتاب دکتر یوسفیفر گفت: این کتاب برای اولین بار تصویری جامع از دانشگاه تهران ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه بخشهای مختلف (فرهنگی، پژوهشی، بینالملل و...) در تعامل هستند. کتاب حاضر جنبه تعلیمی دارد و میتواند به عنوان راهنمای مدیریت دانشگاهی مورد استفاده قرار گیرد. کتاب تجربهای کامل از چالشها، تصمیمها و نتایج را ثبت و مستندسازی کرده است.
ایشان سرآخر نیز پیشنهادها و نکات تکمیلی ارائه داده و گفت: پیشنهاد میکنم جناب آقای دکتر نیلی اسناد دوره مدیریت خود را به کتابخانه دانشگاه تهران اهدا کنند تا به عنوان میراث مدیریتی حفظ شود. هم چنین ایجاد نهادی برای مستندسازی تجارب دانشگاه ضروری است. این مرکز میتواند تاریخ دانشگاه را مطالعه و تحلیل کند وتجارب مدیریتی را مستند سازد و به عنوان مرجعی برای پژوهشگران عمل نماید. همچنین پیشنهاد میشود جلد دومی با تمرکز بر مسائل نامرئی (مانند موانع بیرونی تأثیرگذار بر دانشگاه)، تصویر دانشگاه آرمانی از دیدگاه دکتر نیلی و تجربیات سایر اعضای هیئت علمی تدوین شود.
در ادامه دکتر میرزایی درباره ویژگیهای منحصر به فرد دوره مدیریت دکتر نیلی: گفت: طولانیترین دوره ریاست دانشگاه تهران پس از دکتر علیاکبر سیاسی، تجارب انباشته و ارزشمندی که در این مدت شکل گرفته است و نگاه مسئولانه به مستندسازی این تجارب به عنوان یک وظیفه سازمانی.
ایشان درخصوص فرآیند تدوین کتاب افزود: تشکیل تیم متخصص متشکل از دکتر خضری، دکتر قنبری و دیگران و مدت زمان حدود سه سال برای تکمیل مصاحبهها و تدوین نهایی با توجه تأکید دکتر نیلی بر حضور مسئولان مستقیم هر حوزه در مصاحبهها و همکاری نزدیک با آقای سخنوری و دیگر همکاران در مرحله تدوین از نکاتی است که باید بدان توجه کرد.
وی درباره برای ادامه کار گفت: نگارش جلد دوم با رویکردی متفاوت (رویدادمحور یا مسئلهمحور)، تمرکز بر موضوعاتی که در جلد اول کمتر پرداخته شده است، روایت مستقیم توسط دکتر نیلی بدون ساختار پرسش و پاسخ و پرداختن بیشتر به مسائل استقلال دانشگاه و چالشهای خاص را باید مد نظر داشت.
در پایان دبیر جلسه دکتر صدیقیان گفت: این کتاب گامی مهم در مستندسازی تاریخ دانشگاه تهران است و امیدوارم با پیشنهادات ارائه شده، شاهد ادامه این روند ارزشمند باشیم.نیاز به ادامه این روند با مشارکت گستردهتر پژوهشگران وجود دارد. پیشنهادهای مطرح شده (توجه در حوزه فناوری و جنسیت) میتواند غنای آثار آینده را افزایش دهد.


دفعات مشاهده: 55 بار |
دفعات چاپ: 12 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر