EN fa

نشست نقد کتاب «استعاره‌های علم در گفتمان‌های سیاسی معاصر ایران» برگزار شد

 | تاریخ ارسال: 1403/8/21 | 
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، در ادامه سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب‌های حوزه شناخت نشست نقد و بررسی کتاب «استعاره‌های علم در گفتمان‌های سیاسی معاصر ایران» سه‌شنبه ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶ تا ۱۸ با حضور مؤلف کتاب: دکتر فهیمه فرازمند و ناقدان: دکتر علی‌اصغر سلطانی؛ دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و دکتر فرهاد بیانی؛ استادیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد. دبیر علمی نشست بر عهده دکتر عارف حسینی بود.


 
حسینی دبیر جلسه در ابتدای صورت‌بندی از کتاب ارائه کرد و گفت: کتاب در دوبخش سامان‌دهی شده است: ملاحظات نظری و استعاره‌های علم در گفتمان سیاسی ایران. در معرفی آمده است: «این کتاب دریافتی است ناب و نوین که بر آن است تا در چارچوب نظریۀ‌ استعارۀ لیکاف و جانسون و به کمک روش سه‌ مرحله‌ای تحلیل انتقادی استعاره با چنین رویکرد مسئله‌محوری به بررسی استعار‌­های مفهومی علم در گفتمان سه رئیس‌جمهور ایران در طی سال‌های ۱۳۹۹-۱۳۷۶ به این موضوع پرداخته، به این پرسش پاسخ دهد که هر یک از آنها، چه نگاهی به «علم» داشته‌ و چگونه آن را با کمک استعاره‌ها، مفهوم‌سازی کرده‌اند. ازاین‌رو، کتاب حاضر می‌تواند دریچه‌ای تازه برای خوانندگان علاقه‌مند به مسائل آموزش عالی و استعاره‌های مفهومی بگشاید. خواندن کتاب حاضر، هم برای علاقه‌مندان به رشتۀ زبان‌شناسی و علوم شناختی و هم برای علاقه‌مندان به مباحث تعلیم‌وتربیت، جامعه‌شناسی علم، آموزش عالی، فرهنگ دانشگاهی و غیره سودمند است»
در فصل اول تعریفی از علم و آموزش عالی داده می‌شود. تلاش شده روندهایی برای تعریف علم بیان شود و به نقش دانشگاه در تثبیت یک روایت خاص چگونه است و چه مسئولیت اجتماعی دارد پرداخته شده است. فصل دوم شامل روش‌شناسی کتاب است. در نهایت با تحلیل روشمند به این نتیجه رسیده است که دیدن علم به عنوان کالا در سه رئیس جمهور مشهود است و می‌توان پی برد که به رشد کمی اهمیت داده شده و گسترش دانشگاه‌های پولی و ... سه رئیس جمهور گفتمان مختلف دارند اما در نهایت یک رویکرد مشابه به علم دارند. گویی ما با یک گفتمان سیاسی درباره علم مواجه هستیم. 
وی در ادامه بیان داشت: نویسنده کالایی شدن علم را از ابتدا به عنوان پیش فرض ارزشگذاری گرده اما خیلی باز نشده چرا منفی است. همچنین دیدگاه‌های جمع‌آوری شده از سخنرانی سه رئیس جهمور در روزهای خاصی مانند روز دانش‌آموز و روز دانشجو بوده که واژه علم تکرار می‌شود. تمایز میان دانش و علم هم خیلی پررنگ نبوده است. این سؤال برای من خواننده پیش می‌آید که گفتمان‌هایی که تحلیل شده چقدر آگاهانه از علم استفاده کرده‌اند نمی‌توان گفت آنچه که توسط این سه رئیس جمهور بیان شده در واقع بازتولید آنچه شکل گرفته شده است. انگار جای دیگری برای گفتمان‌ها تصمیم‌گیری می‌شود و رئیس جمهور آن را باز تولید می‌کند.



 
سپس آزمند مولف کتاب طی سخنانی درخصوص چرایی توجه به این موضوع گفت: جرقه ابتدایی پرداختن به این موضوع با دیدن آگاهی فروش مقاله و رساله در خیابان انقلاب برای من ایجاد شد. با خود می‌اندیشیدم که چه اتفاقی بر سر علم آمده که اینگونه نگاه تجاری به علم حاکم شده است. 
تلاش کردم در ساماندهی کتاب به آموزش عالی و نهاد علم و چالش‌های پیشروی نظام آموزش عالی و رشد کمی در مقابل رشد کیفی توجه شود و با استفاده از استعاره های مفهمومی در زبان نمود پیدا می‌کند و ما می‌توانیم به مدل ذهنی و باورهای پشت نهان شده آن پی ببریم موضوع را بررسی کنم.



 

سلطانی یکی از منتقدان حاضر در این نشست گفت: نظام دانشگاهی ما باید از مرحله مطالعات صرف عبور کرده و پژوهش‌ها و مطالعات برای ایجاد تغییری در جامعه و مردم معطوف باشد. پژوهش‌ها نباید خنثی باشد و باید دارای جهت‌گیری باشد در حوزه تحلیل استعاره‌ها هم باید اینگونه باشد و ما را به شناخت بهتری از وضعیت خودمان برساند و نگاه انتقادی و تحلیلی مسائل روز به ما بدهد. اینگونه مطالعات باید کاربردی شود. جامعه علمی به افزایش آگاهی در جامعه باید کمک کند. 
وی در ادامه افزود: دانشگاه بعد از انقلاب اتفاقاتی افتاد که فضای دانشگاه را بسیار سیاسی کرد. یک معنای سیاسی این است که هر چیزی سیاسی است و به یک نظام قدرتی و گفتمانی مرتبط است می‌تواند حتی مثبت باشد. یک معنای دیگر آن سیاست در آموزش عالی دخالت نادرست و سیاسی شدن مبتذلانه آموزش عالی. سیاسی سازی دانشگاه و دخالت در امر علم و نهاد علم و سیاستگذاری بسیار سیاسی. همه مشکل را در دانشگاه دیدند و این باعث شد الان در سیاستگذاری آموزشی شرایط مناسبی نداشته باشیم.
روند تحولات سیاسی به لحاظ اقتصادی نشان می‌دهد در دوران سازندگی و اصلاحات دانشگاه خیلی مشکل اقتصادی ندارند آموزش تقریبا رایگان بود ولی هرچه به جلو آمدیم وسیاست‌های کلان تغییر کرد و فشار اقتصادی و تحریم‌ها روی سیاستگذاری آموزش عالی هم اثر گذاشت و دانشگاه به مثابه نهاد تجاری برای دولت تبدیل شد نه نهادی که چشم بیدار جامعه است و نیروی تحلیلگر تربیت می‌کند و دنبال حل مشکل است. 




 
دکتر بیانی دیگر منتقد حاضر در جلسه ضمن اشاره به وجوه درخشان کتاب گفت: یک ایده جسورانه و خلالقانه و کاربردی و فتح بابی برای کارهای بعدی رویکردی دارد که دیسلیپن های علوم اجتماعی را برای مطالعه در این حوزه ها تشویق نماید. عنوان کتاب خیلی ما را به وجد می‌آورد.
وی در ادامه افزود: به لحاظ ساختار و شکل کتاب خیلی مناقشه ندارم اگر چه مهم است ولی باید به این نکته اشاره کرد که کار، فرمت کتاب ندارد و همچنان یک پایان‌نامه است. برخی عناوینی که آمده لزومی ندارد در کتاب باشد مانند روش‌شناسی. این اثر از حالت پایان نامه در نیامده و به کتاب هم تبدیل نشده است. ما یک فصل داریم به نام روش‌شناسی درصورتی که در فرم متعارف کتاب چنین چیزی نداریم. در مقدمه یا پیوست در انتهای کتاب همه بحث‌های روش شناسی را می‌توان مطرح کرد. 
در خصوص بحث محتوایی نیز می‌توان گفت در مقدمه کتاب دو بخش دیده می‌شود که به هم لینک نمی‌شوند اهمیت و مسائل آموزش عالی و علم است و آسیب‌شناسی این حوزه در حوزه مطالعات علم به معنای عام است. این مباحث گسترده لزومی نداشت در کتاب بیاید. بخش دوم در باب استعاره مفهومی توضیحات مبسوطی آمده که به هم متصل نمی‌شود حلقه وصلی می‌خواهد که وجود ندارد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه حجم یافته‌ها که بخش اصلی کتاب است خیلی کم است و مقدمات بیش از تنه اصلی کار است گفت: تبیین خیلی مهم است در میان این سه بخش. هدف کتاب این است که پی ببرم به چرایی استفاده از استعاره‌ها درباب علم که در کتاب چیزی نیامده است. همچنین برای من سؤال است که وجه تمایز این کار با بقیه تحلیل‌ها چیست؟ 
دو اشکال در این کار هست یکی اساس تئوریک و نظری ندارد. کتاب پارادیم نظری برای خود ندارد و این باعث شده مشاهدات در هیچ قفسه‌ای قرار نگیرد. و همچنین مشاهدات به تحلیل تبدیل نشده است. کتاب در توصیف باقی مانده است. تبیین رخ نداده است. چه اتفاقی افتاد که اینها شکل گرفتند خیلی مهم است.
استعاره‌ها معنای پس ذهن دارند که به من ارزش افزوده دارند. اشاره‌ای نمی شود اگر علم را به مثابه ساختمان و گیاه و ....گرفته‌اند ارزش افزوده اش چه بوده است؟ ارزش افزوده استعاره علم به مثابه انسان چه بوده باید تحلیل می‌شد. میان امر نظری و امر تجربی پیوند نمی‌خورد. کسانی مانند لوکاچ و مارکس که به کالایی شدن اشاره داشته باید توجه می‌شد و توجه به دیگر رویکردها در این زمینه مهم است. در خصوص استعاره‌ها نیز با توجه به زمینه‌مندی آنها باید به آن توجه می‌شد که در کتاب مطرح نشده است.
وی در ادامه با توجه کارویژه مطالعات انتقادی گفت: این گونه مطالعات بهتر است با رویکرد نگاه انتقادی باشد. نگاه انتقادی امر طبیعی و بهنجار را حلاجی و بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که اینگونه نیست و عوامل مختلفی دست به دست هم داده‌اند تا آن را طبیعی جلوه دهند. این نگاه برملا کننده در اینگونه مطالعات خیلی مهم است.


 
در ادامه نشست نویسنده کتاب فرازمند ضمن پاسخگویی به برخی از موارد مطرح شده گفت: در خصوص آنجه در مقدمه آمده باید به چندجانبه بودن کار توجه کرد. به دلیل تنوع در حوزه معنایی و اینکه ۱۵۴ جمله باید تحلیل می‌شد بیشتر در گنجایش این کتاب نبود. به همین دلیل تعداد محدودی را انتخاب کردیم. در بخش هایی از کتاب به ارزش افزوده نیز توجه شده است. ما در این جا در چارچوب چارتریس بلک باشد تنها مدلی بود که سعی کرده انتخاب استعاره و راهبردهای رتوریکی را به رجوع به دانش کاربردشناختی، زبانی و شناختی فرد و همچنین با اشاره به منابع فرهنگی، ایدئولوژیکی و تاریخی توضیح دهد برای همین به چارچوب‌های دیگر توجه نشد.
 در انتهای جلسه حاضران ضمن بحث و گفتگو، سؤالات خود را مطرح کردند.


 


 




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 351 بار   |   دفعات چاپ: 25 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر