هفتمین عصرانه از سلسله عصرانههای علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با حضور و سخنرانی دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، دکتر محمد مهدی لبیبی و دکتر مرجان ربیعی به بررسی اندیشهها و خدمات علمی استاد شهلا باقری اختصاص یافت.
دکتر شهلا باقری در ابتدای این نشست درباره کارنامه علمی خود توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: من از دوران کودکی دارای ذهن ناآرامی بودم و رسیدن به هر جوابی من را قانع نمیکرد و میخواستم به ساختارهای زیرین هر قضیه برسم به همین دلیل بسیار کتابخوان بودم و در ۱۳ سالگی کتاب نظام حقوق زن در اسلام را خواندم و تلاش کردم کتابهای دیگری را درباره حجاب بخوانم.
او ادامه داد: همواره بحث هویت فردی، اجتماعی و جنسی برایم مهم بود و میخواستم پاسخ درستی برای آن بیابم. در ادامه اتفاقات دیگری افتاد و باعث شد ذهن من معطوف به مسایل دیگری شود. در کنار این ذهن ناآرام من اولین برخوردم با مربی پرورشیام بود. ایشان فرد باسواد، دانشجوی دکتری و فرد منظم و مرتبی بود و توانست افرادی مانند من را جذب کند. برای ما که آن زمان برنامههای فرهنگی چندان جذاب نبود عملکرد او برایم مهم بود. از این منظر تلاش کردم کتابهای دین و جهان اسلام را بررسی کنم و به عنوان یک اسوه دلم میخواست به جایگاه آکادمیک و شخصیتی این مربی پرورشی برسم.
دکتر باقری افزود: رشته جامعهشناسی هم انتخاب نخست من نبود اما وارد رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران شدم و بعدش خدا را شکر کردم که وارد رشته روانشناسی شدم. در این رشته نگاه جمع نگرانه به زندگی بشر و غور در زندگی انسان، فصل جدیدی روی من گشود چون پیش از این ضرورت آن را احساس نمیکردم اما الزامات و فشارهای ساختاری برای من اینجا جدیتر شد و در جامعهشناسی با این مفاهیم آشنا شدم.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: من از مقطع لیسانس تا دکترا شاگرد اول بودم اما باز سوالات جامعهشناسی من را اقناع نمیکرد و باب سؤالات جدیدتری را برای من میگشود. از این رو دوره فوق لیسانس را در دانشگاه شیراز دنبال کردم. آنجا از تعالیم استاد زاهد در گروه برنامهریزی اجتماعی استفاده کردم و پاسخ سؤالاتم را در درس اندیشه متفکران اجتماعی مسلمان دکتر زاهد دریافتم و فهمیدم چطور میتوان به بطن مسایل رسوخ کرد و مداخل این موضوعات کجا خواهد بود. بنابراین من نگاه سیستمی را در دوره لیسانس پیدا کرده بودم اما بطن نگری نسبت به مسایل را مدیون دکتر زاهد هستم.
او ادامه داد: از مسایل مطرح شده از سوی ایشان معطوف به فلسفه اسلامی شدم. از سوی دیگر من وقتی با نظریه ملاصدرا مواجه شدم از آن بسیار خوشم آمد و مطالعات گستردهای را در این باره آغاز کردم. خاطرم هست آن زمانی درسی درباره فلسفه نداشتیم اما با آشنایی با نظریه ملاصدرا متوجه شدم ژرفا نگری را فلسفه میتواند به علوم اجتماعی ببخشد. به همین دلیل مطالعاتی را در فلسفه اسلامی آغاز کردم و به کلاس های دکتر دینانی رفتم.
دکتر باقری با بیان اینکه یکی دیگر از علاقههایش مطالعات زنان است بیان کرد: در جایگاه یک اندیشمند در این حوزه سختیهای زیادی میکشیدم و میدیدم که زنان مورد بیتوجهی هستند و به همین دلیل مطالعات زنان را در دستور کار گذاشتم و در فوق لیسانس روی جامعهشناسی جنسیت متمرکز شدم و از آنجا بابی گشوده شد که با دستگاههای مرتبط با زنان در ایران وصل شوم. به طور مثال کتابخانه مرکز ریاست جمهوری میرفتم و بعد آنجا به من پیشنهاد شد که در آنجا بمانم واز آنجا با حوزه کلان سیاستگذاری ارتباط یافتم و اکنون در جایگاه رئیس کمیسیون خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت وزیر و ... کار را ادامه دهم.
اوگفت: کسانی که وارد حوزه مطالعات زنان میشوند میدانند نظریات فمینیستی در این حوزه مهم است؛ بسیاری از کسانی که در این حوزه گام برداشتند از طریق کار جنبشی به کار نظری رسیدند و به عبارت دیگر از رهگذر فلسفه علم توانستند به مطالعات زنان برسند. این تلاش برای من بسیار جالب بود. باز آنها نیز از رویکرد فلسفه برای ورود به مباحث نظریات فمینیستی استفاده کردند و میخواستند هویت زنان را با بررسی مسایل ریشهای دنبال کنند.
او با بیان اینکه من در نظریات فمینیستی مسایلی را دیدم که با من همخوان نبودند و میخواستم با استفاده از منابعی چون شهید مطهری نواقص مرتبط با حقوق و هویت زنان برطرف کنم افزود: بیشتر کتاب های من در حوزه مطالعات زنان است و ۴۰ است روی اشتغال زنان کار میکنم و فراز و فرود آن را در سرشماری نفوس مسکن بررسی کردم. از این مباحث به الگویی رسیدم که قبل و بعد از انقلاب وجود داشته است. این الگو نشان میدهد ما قبل و بعد از انقلاب زنان میخواستند در کنار کارهای خانه داری شغلی را انتخاب کنند که به نوعی با روحیه زنان و خانه منطبقتر است و به همین دلیل در حوزه آموزش و بهداشت متمرکز شده اند. این انتخاب هم آگاهانه بوده است چون حوزه بهداشت و آموزش انعطاف پذیری های لازم را دارد.
این استاد دانشگاه در پایان با تاکید بر اینکه نیازمند درسی مانند فلسفه علوم اجتماعی است عنوان کرد: باید تلاش شود تا در علوم اجتماعی نگاه فلسفی رسوخ کند.
دکتر لبیبی هم در بخش دیگری از این نشست درباره دکتر باقری گفت: من ارتباط حضوریام با ایشان زیاد نبوده اما ارتباط معنوی با او داشتهام. یکی از دوستان که از اساتید معروف جامعهشناسی است پیشنهاد کرد که کتابی درباره اندیشمندان حوزه خانواده جمع کنم. با خودم عهد کردم که به سوی خاصی نروم و تصمیم گرفتم شش جامعهشناس ایرانی و شش جامعهشناس غربی که در قید حیات هستند را انتخاب کنم. در غربیها پیدا کردن این افراد چندان کار سختی نبود با این وجود تلاش کردم حتی از جامعهشناسان خارجی هم از افرادی استفاده کنم که بعضا دیدگاه های متناقضی با هم دارند. اما درباره جامعه شناسان ایرانی به مشکل برخوردم. چون اغلب جامعه شناسان ما فقط نقل قول کردند و به آرای اندشمندان غربی ارجاع دادند تا رسیدم به جامعهشناسی که خط فکری اش مشخص بود و گرایش مارکسیستی داشت و از سوی دیگر فمینیست هست و تحلیل هایش هم در این راستا بود.
او ادامه داد: برای آن سوی طیف هم به دنبال جامعهشناس دیگری بودم و به آثار دکتر شهلا باقری رسیدم چون ایشان اصل را نشانه گرفته بود و به فرع نپرداخته بود و بنیان فلسفه را نشانه گرفته بود. جامعهشناسی پشتوانه اش فلسفه است و همه جامعه شناسان قوی یا فیلسوف بودند یا پشتوانه فلسفی داشتند همین نگاه ایشان باعث شد که من ایشان را به عنوان آن سوی طیف انتخاب کنم. بنابراین بین اساتید جامعهشناسی دکتر باقری نمونه مشابهی ندارد.
این استاد دانشگاه افزود: من کتاب و مقالات ایشان را خواندم. حرف هایی که از ایشان در ذهنم هست این است که جامعهشناسی امروز نقشه راه ندارد و نتوانسته منابع قوی ایجاد کند. این تفاوت اساسی ایشان با دیگران است که خاستگاه جامعهشناسی را هدف قرار میدهد و بنیان فلسفی جامعهشناسی را نقد میکند.
ایشان ۳۰ سال برای درک نظرات ملاصدرا تلاش کرده و بنا گذاشته بود که ازنظرات فلسفه اسلامی برای پاسخگویی به مسایل استفاده کند.
او گفت: مدرن در تعریف غربی با جامعه ما یکی نیست. ما به معنای غربی آن هیچ گاه مدرن نمیشویم چون شاخصهای مدرنیسم در آنجا کاملا متفاوت است اما در ایران ما ناچاریم این کلمه را تغییر دهیم که با جامعه ایرانی همراه شود. پس ما به جای اینکه به روبناها و جزئیات بپردازیم باید به بنیانها بپردازیم.
دکتر لبیبی با بیان اینکه دکتر باقری روی ارزشهای دینی تاکید میکند و این در عصر جدید که پویایی فقه را نادیده میگیرد مهم است یادآور شد: البته من بحثی با ایشان داشتم مبنی بر اینکه جامعه شناسان دین را بد نمیدانند، حتی دورکیم برای دین مدنی ارزش قایل است. منتها آنها میگویند دین برای ما چه کرده است اما در عین حال نسبت به دین نگاه مثبتی دارند. برگر همواره تأکید میکند که دین انگیزه و امید ایجاد میکند با این وجود وجوه دین را در زندگی انسان برجسته میکنند و در واقع به این سؤال پاسخ میدهند که دین برای ما چه کاری انجام میدهد.
به گفته او، دکتر باقری معتقد است ما تفکرات غربی را نباید نفی کنیم و ایشان بارها بیان کرده برخی از مسایل اندیشمندان غربی مفید است و باید از آن استفاده کرد. به طور مثال ایشان از الکساندر تعاریفی ارائه میکند و وجوه اشتراکی از خودش با آنها را پیدا میکند. دکتر باقری افرادی را میپسندد که یک قطبی نیستند.
دکتر لبیبی در ادامه با اشاره به نقد دکتر باقری نسبت به علم جامعهشناسی توضیح داد: نقد ایشان به جامعهشناسی بسیار درست است اما من نقدم این است که وقتی میگوییم جامعهشناسی امروز چه جامعهشناسی مدنظرمان است. چون جامعهشناسی در هر پارادایمی نظرات مختلفی را مطرح میکند.
او افزود: باقری معتقد است هر تولید علمی حاوی معانی است که نشان میدهد حقیقت در ذهن محقق چگونه است و هر اندیشمندی اینکه در چه بستر فکری زیسته روی تفکرات آن تاثیر میگذارد پس شرایط زندگی افراد روی اندیشه هایشان موثرند. پس این استثنا ندارد و روی متفکران غربی هم صادق است.
دکتر لبیبی با بیان اینکه غربیها تفکرشان بر مبنای اندیشه و جامعه خودشان است گفت: مقصر ما هستیم که این نظریات را برای جامعه ایرانی استفاده میکنیم. امروز دانشجوی ما در مظلومیت است ما نظرات را از غرب میگیریم اما مصداق آن را در جامعه ایرانی محقق نمیشود و به همین دلیل افراد دچار سردرگمی میشوند.
او ادامه داد: ایشان درباره مسایل زنان و خانواده نظرات مهمی دارند و روی تغییرات امروزی دست میگذارند. تفکیک دکتر باقری بین مسئله و سؤال بسیار مهم است و توضیحاتشان درباره تولید نظریه قابل تامل است.
او ادامه داد: دکتر باقری درباره ازدواج میگوید اصل بر جذب شدن است اما چالش من این است که خود جذب شدن لازمه اش دوست داشتن نیست؟ آیا میشود جذب شدن قبل از دوست داشتن رخ بدهد؟ همسان همسری اصطلاح دیگری است که ایشان در ازدواج به آن اشاره میکند اما سوال این است که این همسان همسری باید دقیقا تعریف شود. ایشان میگوید شباهتها و تفاوتها را در ازدواج دید.
دکتر لبیبی با بیان اینکه دکتر باقری به زنان خانه دار بها میدهد در حالیکه جامعه ما مدام زنان خانه دار میکوبد یادآور شد: مفهوم رهیافته نهاده و ستانده که امروزه زیاد در ادبیات جامعهشناسی استفاده میشود از ابداعات خوب ایشان است. او روششناسی اسلامی را به عنوان یک جایگزین ارائه میدهد که البته الگوسازی و عمومیسازی آن در سطح جامعه نیاز به بسط بیشتری دارد.
دکتر زاهد زاهدانی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه دکتر باقری استعداد بالایی دارد گفت: کتاب خانواده در قرن بیست و یکم به جمعبندی درباره اندیشههای ایشان کمک میکند.
او با اشاره به اینکه دکتر باقری یکی از جامعهشناسان ذی قیمت کشور است که اندیشه استقلالی دارد عنوان کرد: ما نمیتوانیم با اندیشه دیگران مسایل خود را حل کنیم. بنابراین مسایل ماست که علوم ما را رقم میزند و مسایل ما هم مبتلا به جامعه خودمان است. هر ایرانی هر جای دنیا باشد مفتخر است که ایرانی است چون ما از سابقه طولانی برخوردار هستیم و ما در طول تاریخ تمدن سازی کردیم. ایرانیها هیچ گاه لقمه کوچک نمی گیرند و همواره دنبال کارهای بزرگی بودند. این موقعیت جامعه ایرانی کار ما را دشوار میکند و ما باید در مقام پاسخگویی به جهان باشیم. انقلاب اسلامی عزت را برای ملت ایران آورده و ما هم وظیفه داریم با این سابقه هویتی درخشان همراه شویم.
او با اشاره به رویکرد دکتر باقری توضیحاتی داد و گفت: همه جامعهشناسان معتقدند دین برای جامعه کارامد است اما به اعتقاد باقری دین اسلام خودش برای خودش طرحی دارد که گمشده جامعه بشری است. از این رو دین فقط برای جامعه ما کارکرد ندارد.
دکتر زاهد زاهدانی با اشاره به اینکه ما در تحقیقات جامعهشناسی اسلامی سه بخش تحقیقاتی مهم داریم توضیح داد: این سه بخش مشتمل بر وحیانی، فلسفی و نظری و تجربی است. تفاوت جامعهشناسی ما با جامعهشناسی امروز این است که با توجه به اینکه میگوییم انبیا به دانش الهی مجهزند دانش های آنها علم حقیقی را برای ما تبیین میکند.
او ادامه داد: این در حالی است که سایر علوم مانند علوم تجربی ابطال پذیر است اما ما در جامعهشناسی اسلامی به دنبال علم الهی هستیم. به طور مثال ما میخواهیم بدانیم خدا نقش زن را چگونه تعریف میکند. عناصر و اجزای خانواده چه نقشی در نظام الهی دارد؟ پس ما تمام تلاشمان را میکنیم که الگوی اصلی و اساسی را بر اساس نظام الهی بپردازیم.
این استاد دانشگاه افزود: در بخش فلسفی و نظری ما آن الگو را به نظریه پردازی میرسانیم و نسبت مفاهیم را در آن مشخص میکنیم و به طور مثال الگوی خانواده را به صورت مفهومی مشخص میکنیم. در مرتبه سوم یعنی بخش تجربی به این حوزه میرسیم در حالیکه در جامعهشناسی امروزی از تجربه شروع میکنند. ما در این بخش باید همه متون وتجربیات بشری را درباره زن و خانواده بررسی کنیم و بعد بر این اساس اندیشه های موجود را استخراج کرده و مفهوم اصلی خانواده را به آن بدهیم. بر اساس این تغییر نگاه است که مفهوم خانواده در نظام غربی با نظام اسلامی متفاوت است.
او با بیان اینکه باقری زن را به عنوان یک کل میبیند و این هم به دلیل کل گرایی در اسلام است عنوان کرد: از سوی دیگر غایت نگری که در جامعهشناسی اسلامی است در این نگاه باقری دیده میشود. در نگاه اسلامی زن باید خانواده را به یک جایی برساند اما در اندیشه غربی این نیست. ایشان عنصر ثابت و متغیر را از نگاه ملاصدرا وام میگیرد و بر همین اساس یک الگوی ثابت را در خانواده مد نظر میگیرد و بعد بر اساس آن الگوهای متغیر را بررسی میکند.
به گفته دکتر زاهد زاهدانی، او هستی و خانواده را غایتمند میبیند و موضوعات را به صورت میان رشته ای بررسی میکند. از سوی دیگر باقری تقوا را هم به عنوان یک عنصر ثابت در تحلیل پدیدهها در نظر میگیرد و بعد تقواهای متعدد را در این راستا در نظر میگیرد.
او ادامه داد: نکته دیگر این است که سیر تاریخی و حرکت در مسیر تاریخی در نظرات مارکسیستی دیده میشود اما در نگاه جامعهشناسی اسلامی انسانها تاریخ ساز هستند. بنابراین باقری در دیدگاه خود این را اشاره میکند.
او با بیان اینکه دکتر باقری همه این مسایل را در نظریه رها نمی کند و به سیاستگذاریهای کلان در این باره میپردازد و تلاش میکند یافته هایش را به صورت قواعد وقوانین در بیاورد بیان کرد: ایشان تشکیل وزارت خانواده و جوانان و زنان را پیشنهاد میدهد.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه قسمت وحیانی مطالعات خانواده ما روی احکام فردی تکیه دارد و در اینجا ضعف نظری داریم گفت: استخراج نظام خانواده بر اساس آیات خانواده و الگوهای وحیانی کار جامعهشناسی نیست و حوزه باید این مواد خام را تهیه کند.
از سوی دیگر در دانشگاههای ما اثباتگرایی غالب است در حالیکه خود غربیها آن را رها کردند! دکتر باقری در تحقیقات خود دچار این محدودیت در روش تحقیق و نظریهسازی میشود و باعث میشود ما نتوانیم تجربیات خود را به عینیت برسانیم. از سوی دیگر تحقیقات دانشگاهی پیشینیه تحقیقات را محدود میکند بنابراین در حوزه خانواده این برساختها محدود میشود و اجازه غور در ادبیات خانواده را نمی دهد و این محدودیت هم در کارهای دکتر باقری دیده میشود.
دکتر ربیعی هم در بخش دیگری از این نشست توضیحاتی را درباره شیوه تدریس و روحیه معلمی او ارائه کرد و گفت: صحبت درباره پروژه فکری او کار ساده ای نیست. اما من بیشتر در حوزه اندیشههای دکتر باقری درباره زنان و خانواده صحبت میکنم.
او با بیان اینکه پرداخت او بیشتر به جامعه اسلامی است افزود: از دید او تفاوت های میان زنانگی و مردانگی در جوامع مختلف متفاوت است و باید نظام انتظارات از زن را در جوامع بررسی کرد. در نظام اسلامی نظام انتظارات از زن باید بر اساس ساختارهای بیولوژیک و اجتماعی باشیم. ما در این باره البته خلاء تئوریک داریم.
او ادامه داد: زنان ایرانی مقتضیات خاص خود را دارند و باید با روش های بومی این مسایل زنان ایرانی را حل کرد.
اغلب چالشهایی درباره فلسفه علوم اجتماعی دارد اما جامعه ما مقتضیات خودش را دارد و باید بر اساس هویت در تاریخ و هویت ایرانی اسلامی جایگاه زن را تبیین کنیم.
او ادامه داد: مطالعه و بررسی مسایل زنان تحت لوای اندیشه اسلامی باید مبتنی بر شرایط زمانه هم باشد.
حال سؤال این است که چگونه میتوان این رویکرد جدید را به دانشجویان علوم اجتماعی آموزش داد. نگاه تک ساحتی نباید در حوزه مسایل زنان داشت. او میگوید کارشناسان غربی به سوی بین رشته ایها رفتند و ما نیز در این باره باید به سوی این چند ساحتی بودن حرکت کنیم.
دکتر باقری نیز در بخش پایانی این نشست نیز طی سخنانی گفت: بحث ما سویههای فرهنگی و اقتصادی مختلفی دارد و این باعث فعال شدن گسل فرهنگی ما شده است. اینکه به طور مثال زنان در فضای مجازی صاحب هویت شدند چگونه میتواند در فضای واقعی نمود یابد. امروز الگوی زنان در سبک زندگی فضای مجازی کاملا متفاوت است و حال سوال این است که این سبک چگونه به فضای واقعی میآید.
او ادامه داد: قبل از فضای مجازی ما نظم خاصی را در فضای مجازی داشتیم. این نظم اکنون چه تغییری مییابد. ما در تحقیقات متوجه شدیم. زنان امروز یک هویت برساخته برای خودشان ایجاد کردند که آن را در فضای مجازی انعکاس میدهد. از سوی دیگر ما خیلی شدیدتر از این را پیش از این داشتیم. مثلا آن زن اهوازی که همسرش سرش را برید. آنجا شما واکنشی از سوی جامعه زنان دریافت نکردید! آن خیلی قبیح تر بود! اگر قرار است به جریحه دار شدن افکار عمومی بود آن باید بیشتر بود اما ما این واکنش را درباره مرگ مهسا امینی به صورت دیگری میبینیم.
دکتر باقری گفت: این نشان دهنده این است که دفاع از زنان در اینجا اصالت ندارد و ما جنس ظریف را مستمسک دفاع از هویت و آزادی او قرار دهیم. من نگران گسترش این سطحی نگری هستیم.