EN fa

سومین کرسی علمی ـ ترویجی برگزار شد

 | تاریخ ارسال: 1402/4/4 | 
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (پمفات) سومین کرسی علمی ـ ترویجی به همت پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و دبیرخانه هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره به عنوان نشستی با «ذات‌گرایی جدید در علوم انسانی و علوم طبیعی» اختصاص داشت که روز دوشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۲ در محل تالار ابونصر محمد فارابی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی،  اجتماعی و تمدنی  برگزار شد.

 
دکتر ابراهیم دادجو، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه کننده، دکتر رضا ماحوزی، دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی  و دکتر کیوان الستی، استادیار مرکز سیاست علمی کشور نیز به عنوان ناقد در این نشست حضور داشتند.  دبیر علمی این کرسی برعهده دکتر فرهاد بیانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه بود.

 
دکتر ابراهیم دادجو در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره موضوع سخنرانی خود ارائه کرد و گفت: ما در مجامع علمی نگاهی بین فلسفه اسلامی و فلسفه معاصر داریم و بیان می‌شود که مباحث فلسفه اسلامی سنتی ماندند و فلسفه‌های معاصر مباحثی را مطرح می‌کنند که فلسفه اسلامی قادر نیست به آن پاسخ دهد.

او ادامه داد: اگر فلسفه اسلامی را بگذاریم سنتی بماند سنتی مانده و به نوعی پایان آن را اعلام کردیم و باید به سراغ فلسفه‌های معاصر برویم اما این فلسفه همه غیر رئالیستی است.

او افزود: این شکاف باعث شد که من ببینم که چرا در فلسفه غرب نسبی‌گرایی وجود دارد؟ در این بین به ذات‌گرایی جدید رسیدیم که طی ۴۰ سال اخیر مطرح شده است.

دادجو با طرح این سوال که ما فلسفه اسلامی را چه کنیم؟ عنوان کرد: ذات‌گرایی جدید روایت جدیدی از فلسفه اسلامی است و در واقع ذات‌گرایی جدید فلسفه ارسطو با نگاهی به فلسفه علم معاصر است.

این مدرس دانشگاه بیان کرد: من ذات‌گرایی جدید را با غیر ذات‌گرایی جدید بررسی می‌کنم. در ذات‌گرایی گفته می‌شود در ارسطو واقعیت وجود دارد و عالم از جوهرهای واقعی تشکیل شده است. ذات یا جوهر در فلسفه ارسطو به دو معنا به کار برده شده است یکی ماهیت و دیگری حقیقت آن. ذات‌گرایی جدید یا ذات‌گرایی در نزد ارسطو مربوط به واقعیت‌های خارج است.

او افزود: در فلسفه ارسطو بیان می‌شود هر چیزی دارای خواص جوهری است و علم هم به هر چیزی از طریق حواس است. در علم معاصر تک تک مواد خارجی بررسی می‌شود و بیان می‌شود آن ذات دارای چه خواصی است. هنر ما این است که این خواص را شناخته تا ذات آن را بشناسیم.
به گفته دکتر دادجو، این تفکر در فلسفه ارسطویی بود که هر چیزی دارای خواص و ذات است. اما نیوتن گفت ما نباید دنبال ذات اشیا باشیم و قایل به خلا بین اشیا بود. او ذات را انکار می‌کند. بعدها هیوم زیرآب جوهر را زد و گفت اساسا چنین چیزی وجود ندارد چون خاصیتی ندارد و بنابراین علیتی هم بین اشیا نیست.
او عنوان کرد: این بنیان ما بعدالطبیعه هیوم شد. بعد کانت هم جوهر و ذات را نفی کرد. پس از آن به فلسفه معاصر و اثبات‌گراهای منطقی می‌رسیم و امثال پوپر هم ذات و جوهر را کنار گذاشت. کواین هم ذات را انکار می‌کند.

این مدرس دانشگاه گفت: بنابراین در تاریخ فلسفه معاصر ذات انکار شده است وقتی چیزی ذات ندارد و رابطه علی بین اشیا وجود ندارد چطور می‌توانیم بگوییم اشیا را بشناسیم؛ پس شناخت ما از اشیا چگونه است؟ شناخت ما از اشیا از طریق تحلیل‌های منطقی و زبانی بیان می‌شود و کانت اساسا این را به نوع دیگری مطرح کرد.
او افزود: این بحث‌ها در فلسفه علم به علوم انسانی رسید و علوم انسانی گفت وقتی در علوم طبیعی واقعیت شناخته نمی‌شود در علوم انسانی چطور می‌توان مدعی شناخت واقعیت‌های اجتماعی و انسانی شد؟
دکتر دادجو با بیان اینکه در عرصه ضد رنالیستی همه فلسفه‌ها با این مبانی می‌اندیشند بیان کرد: بعد از انقلاب این فلسفه مطرح شد و کسانی که با فلسفه اسلامی نسبت داشتند یا از فلسفه غربی بهره نبردند یا اگر بردند دچار نسبی‌گرایی شدند و الان هم مجامع دانشگاهی و حوزوی ما دچار این مشکل است.
او با اشاره به اینکه ذات‌گرایی جدید می‌گوید ما روایت جدیدی از فلسفه ارسطو با علم جدید و رئالیستی بودن علوم بیان می‌کنیم توضیح داد: ما هیچ گاه در فلسفه اسلامی نفس را به صورت پویا بحث نکردیم و آن را ایستا تفسیر کردیم در ذات‌گرایی جدید اما گفته می‌شود ما بازگشتمان به فلسفه ارسطو به دلیل بازگشت به فیزیک کوانتوم است. 
ما در عرصه فلسفه نشستیم و می‌گوییم دانشمند نمی‌تواند واقعیت اشیا را بشناسد در هر حالیکه دانشمند این ذات‌ها را شناسایی و از آن تفسیر و تحلیل می‌کند. اگردانشمند ذات را واقعی نداند نمی‌تواند اشیا را بشناسد.

او گفت: پس از اینجا بیان می‌شود که اشیا واقعیت دارند و دارای ذات هستند. در علم جدید بیان می‌شود که ذات فقط جوهری نیست و دارای ذات فرایندی است و اشیا فرایندهایی زیادی را در خود می‌بینند و خاصیت جدیدی را بروز می‌دهند و همه آنها دارای ذات هستند.
دکتر دادجو با بیان اینکه شناخت ما از واقعیت فقط به شناخت ذات اشیا نیست بلکه به شناخت فرایندهای اشیا هم هست افزود: با این رویکرد ذات‌گرایی جدید به شناخت واقعیت‌ها می‌پذیرد. این بحث در فلسفه معاصر نیست چون قایل به شناخت ذات و فرایندهای اشیا نیست.
او با اشاره به اینکه ذات‌گرایی جدید از واقع‌گرایی علم دفاع می‌کند عنوان کرد: البته این‌ها در معرفت شناسی از نظر ما مشکل دارد چون می‌گوید درست است ما می‌توانیم همه چیز را بشناسیم اما خواص ذات اشیا آن قدر زیاد است که علم ما تنها به بخشی از اشیا است پس علم ما همیشه محدود و تقریبا درست است. 
دکتر دادجو افزود: من بعدا در یکی از آثارم تبیین کردم در ذات‌گرایی جدید بین نظریه و تک تک گزاره‌های علمی فرقی گذاشته نمی‌شود. پس علم ما درباره شناخت تک تک اشیا درست نیست چون علم ما ناظر به بخشی از وجود اشیا است.
او ادامه داد: ذات‌گرایی جدید می‌گوید استقرا برای شناخت علم مفید است و این تبدیل به برهان تجربی می‌شود لذا مفید علم است اما در فلسفه معاصر غرب استقرا علم را قبول ندارند چون ریشه را قبول ندارند و امید ندارند که از طریق استقرا به شناخت واقعیت شی برسند.

دکتر دادجو با  طرح این سؤال که ذات‌گرایی جدید چه بهره‌ای در فلسفه اسلامی دارد؟ گفت: ما یا باید فلسفه اسلامی را کنار بگذاریم یا آن را جدید کنیم تا بتوانیم مسایل علم طبیعی و انسانی جامعه خود را حل کنیم.
او یادآور شد: من نشان دادم فلسفه اسلامی چه توانایی دارد و می‌توان از ذات‌گرایی جدید برای به روز کردن آن و گفت و گویی آن با فلسفه عرب، فلسفه علوم انسانی و علوم جدید بهره برد.


 
دکتر رضا ماحوزی در ادامه این نشست یازده نکته را متناظر با مباحث دادجو طرح کرد و گفت: ادعای دکتر دادجو این است که علوم انسانی و اجتماعی بر مبنای ضد ذات‌گرایی مدرن بنا شده و ما می‌خواهیم علوم انسانی و اجتماعی را بر مبنای ذات‌گرایی بنا کنیم. این ذات‌گرایی مبتنی بر ذاتیات انسان است که وقتی شکل مطالبه پیدا می‌کند بر اساس رئالیسم ذاتیات و‌ گرایش‌ها در جوهر انسان مفاهیم و اعتباریات علوم اجتماعی را بنا می‌کند و بر خلاف رویکرد قبلی بر اساس رئالیسم است و روی سنگ بنای محکمی بنا شده است.

او افزود: ایشان درباره ذات‌گرایی و ضد ذات‌گرایی متاخر سیر تاریخی بیان کرد. اما سؤال این است که کدام زمینه‌های فکری و تحولات باعث شده تا ذات‌گرایی را با واقع‌گرایی فکری یکی بگیریم؟ ادعای دوم ایشان این است که در دوره مابعد نیوتنی و اخیر ما با یک جریان رو به رو نیستیم  و روایت‌های متعددی از ذات‌گرایی  و ضد ذات‌گرایی داریم. 
به گفته دکتر ماحوزی، جریان ذات‌گرایی از زمانی که به لطف پیشرفت علوم در نیمه قرن ۱۹ پرسش مشترکی داشت که شی چیست وقتی این موضوع تبدیل به پرسش اساسی شد از دل آن نظریات جدیدی طرح شد که گاه با مهم متعارض بودند.
این استاد دانشگاه گفت: در رئالیسم نظریه‌ها این موضوع مطرح شد که اساسا این چیزهایی که ما در شناخت اشیا مطرح می‌کنیم تا چه حد به اعتباریاتی برمی‌گردد که من دانشمند به آن شی نسبت می‌دهم. بحثی درباره رئالیسم هستنده‌ها مطرح شد که دنیای فلسفه بعد از این مباحث مدیون مباحث فیزیکدان‌هاست.
او افزود: دعوای این وسط بود که آیا حل این مسئله در دست فیزیکدان‌هاست یا فلاسفه؟ نظریه‌ها همواره در حال ابطال شدند هستند و کاشف واقعیت نیستند پس ما نظریه‌ها را فرض می‌گیریم تا روابط بین هستنده‌ها را شرح دهیم و به روابط علی برسیم. بنیاد آن چیزیکه فیزیک تجربی بر اساس رئالیسم بیان کرده بر این اساس روی هواست تا برسد به این که ما بخواهیم بر این مبنا روی ذات‌گرایی جدید حرف بزنیم.

دکتر ماحوزی با تاکید بر اینکه پس ما حتی در دوره اخیر چندین نظریه درباره ذات‌گرایی جدید داریم بیان کرد: در سال ۹۳ من بیان کردم چهار نظریه در حوزه فیزیک برای شناخت شی بیان شده است. جز نظریه اساس بقیه نظرات مورد نقد است و گویی ما از بین بد و بدتر یک نظریه بد را برای تحلیل واقعیت انتخاب کنیم.  

او گفت: نوع ارسطویی کلی است اما فیزیکدان با ماده و جز آن کار می‌کند. ما در  فلسفه اسلامی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را داریم که صحبت از تکامل نوع است و جوهر نفس در جریان تکامل از یک صورت به صورت دیگر منتقل می‌شود اما در فیزیک ما درباره تغییر ماده حرف می‌زنیم.

دکتر ماحوزی گفت: دکتر دادجو جریان ذات‌گرایی جدید را به فیزیک کوانتوم منحصر کردند در حالیکه این طور نیست و حتی بیرون از نظریه فیزیک کوانتوم در این باره بحث‌هایی بیان می‌شود. کریپکی نگاه به فیزیک کوانتوم ندارد اما به ضرورت ذات‌گرایی جدید اشاره می‌کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی بیان کرد: از سوی دیگر مسئله نوع استنتاجی است که بیان می‌شود. مقاله‌ای در مجله فلسفه علم ۱۸ سال پیش تحت عنوان نجات پدیدارها مطرح  و بیان می‌شود که اساسا پدیدارها چه هستند؟ پدیدارها در میدان فیزیک ریز ذراتی هستند که در فیزیک کوانتوم می‌خواهیم آن را بشناسیم و ما مجبوریم در اتاق عقل در حرکت ذرات مداخله می‌کنیم و معلوم نیست در اتاق عقل حرکت ذره‌ها به چه شکل هستند؟
دکتر ماحوزی گفت: حال اگر این طوری باشد تا چه اندازه از مباحث ما رئالیسمی هستند؟ چون ما سطوح مختلفی از رئالیسم داریم. اگر ما اساسا سیاه چاله را فرض نگیریم چطور می‌توانیم کیهان را شرح بدهیم؟
او ادامه داد: شما می‌گویید خواص ذاتی اشیا و مجردات بنیاد ذاتیات اجتماعی و اخلاقی هستند اما اگر قرار است کوانتوم را پایه قرار دهیم این مجردات از کجا آمده است؟ به نظر می‌آید که دعوای کلاسیک بین اینکه انسان مقدم است، فرد است، نه تنها در تئوری شما غالب است و بدتر آن است که این سوژه در نظریه شما غالب است و می‌تواند بر اساس ایدئولوژی خود هر کاری بکند و نهاد سازی کند. در حالیکه در فلسفه تحلیلی ما امروز باید تکلیفمان را با زبان و فرهنگ مشخص کنیم چون این دو ساخت‌هایی هستند که نمی تواند سوبژکتیو هویت خود را بیان کند و خودش را مستقل از دیگر ساخت‌ها بداند.
دکتر ماحوزی افزود: مسئله بعد این است که الیس در نظریه خودش به فیزیک کوانتوم متعهد نیست بر خلاف چیزی که بیان می‌کند او می‌خواسته به نحوی بین تمام دعواعای تاریخ تنها با نام گذاری ذات‌گرایی نتیجه گیری فلسفی کند.

او یادآور شد: این نظریه نوعی ساده‌سازی رابطه امیال آدم و الزاما اجتماعی ایدئال هست که مبتنی بر رئالیسم خام است که حتی رئالیست‌ها روی این رئالیسم خام دعوا دارند.


 
دکتر الستی نیز در بخش دیگری از این نشست عنوان کرد: من بیشتر درگیر فلسفه علم هستم. وقتی شما درباره اتفاق فلسفه معاصر حرف می‌زنید من نگران می‌شوم چون اساسا قضیه آن قدر یک بعدی نیست البته از زوایه دید شما طرح بحثتان درست است.
او با بیان اینکه بین واقع‌گرایی و ذات‌گرایی تفاوت است افزود: به نظر می‌رسد اگر واقع‌گرایی را به چند دسته تقسیم کنیم در کانتکس فلسفه تحلیلی برخی از این واقع‌گراها از جمله غیر واقع‌گراهای متافیزیکی موافقان کمتری دارد. یکی از افراد مدافع این نظریه کسی است که خودش از بانیان ذات‌گرایی جدید است. پاتنم از یافته‌های دوره جدید برای زیر سؤال بردن واقعیت متافیزیکی استفاده می‌کند.
دکتر الستی افزود: از ابتدای قرن ۲۰ تعداد زیادی واقع‌گرای علمی داریم و در فلسفه معاصر و تحلیلی افراد زیادی داریم که از موضع ابزارگرایی از واقعیت دفاع می‌کنند و در مقابل هم افرادی هستند که از واقع‌گرایی علمی دفاع می‌کنند تا ذات‌گرایی.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه ما در فلسفه معاصر گوناگونی زیادی داریم و محدود به نسبی‌گراها نمی‌شود تاکید کرد: در این بین تجربه‌گراها را هم داریم که به نظر نمی‌آید موضع نسبی‌گرایی داشته باشند و مدافع علم مدرن هستند. همه این‌ها ادعا دارند که معرفتشان به واقعیت ارجاع می‌دهد.
او با بیان اینکه ذات‌گرایی جدید از پاتنم شروع می‌شود و از فلسفه زبان آغاز می‌کند گفت: بعد به اختلافش با فرگه و راسل می‌پردازد و می‌گوید دانش ما میانجی برای بیان واژها و اتصالش به عالم خارج است.  الیس وقتی از ذات‌گرایی جدید حرف می‌زند بسیار به پاتنم ارجاع می‌دهد در حالیکه کریپکی در سه سخنرانی خود سعی می‌کند که به پاتنم به صورت مستقیم ارجاع ندهد.

دکتر الستی گفت: مدافعان پاتنم پس از انتقادات به او کتاب‌های زیادی درباره سخنان خود او می‌نویسند و به انتقادات کریپکی به پاتنم پرداخته می‌شود. یکی از مدافعان او می‌گوید به نظر نمی‌آید هیچ کدام از استدلال‌ها، استدلال‌هایی باشند که از مقدماتی شروع کنند و نتیجه اش این باشد که ما ذات‌گرایی را قبول کنیم. از آن این بیرون می‌آید که اگر ذات‌گرایی را فرض بگیری می‌توانی حرف‌هایی درباره ارجاع بزنی. ولی ذات‌گرایی بیرون نمی آید. 
او ادامه داد:  بنابراین به نظر می‌آید اگر الیس استدلال در دفاع از ذات‌گرایی را مطرح می‌کند این هم دچار مصادره به مطلوب می‌شود حرف الیس این است که اگر حرف‌های پاتنم را قبول کنیم می‌توانیم آن را به قوانین طبیعت بسط دهیم. اما اینکه آیا ذات‌گرایی را قبول کردیم یا نه هنوز تردید هست.

به گفته دکتر الستی، در این جریان اتفاق خوبی در سخنان پاتنم رخ داده و آن این است که برای نخستین بار دیدگاه بازی بیان می‌شود چون در دوره زیادی در تاریخ فلسفه همه چیز تحت تاثیر متافیزیک و معرفت شناسی است. دوره فلسفه جدید هم با تسلط زبان شروع می‌شود در حالیکه با آمدن پاتنم اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد. او می‌گوید در دوره علم جدید چگونه می‌توانیم ذات‌گرایی را بپذیریم.


 
دکتر ابراهیم دادجو در ادامه و در پاسخ به برخی از نکات مطرح شده گفت: من دو کتاب درباره ذات‌گرایی جدید ترجمه کردم. سؤال این بود که چطور واقع‌گرایی را با ذات‌گرایی یکی می‌گیریم. من گفتم واقع‌گرایی را از صد سال پیش داریم اما ضد ذات‌گرایی ضد واقع‌گرایی به وجود آورده و در شاخه واقع‌گرایی علمی ذات‌گرایی جدید را پدید آورده است و اتفاقا ما هم واقع‌گرایی با ذات‌گرایی یکی نمی دانیم.

او افزود: ما درباره اشیا صحبت می‌کنیم ومی گوییم به طور مثال اتم چیست. اما از این چطور ذات‌گرایی در می‌آید؟ ذات‌گرایان می‌گویند در علم دو نحله هست یکی که با فیزیک کوانتوم بروز کرده است و نگاه تحلیلی منطقی ندارند در مقابل افراد دیگر مثل انیشتین است که نگاه رئالیستی دارند. 

او گفت: شی را باید توضیح دهیم گاهی با تفسیر این را شرح می‌دهیم و گاهی با ذات‌گرایی. گاهی در فلسفه علم فیزیک، کسانی فیزیکالیست نیستند به ذات‌گرایی جدید هم معتقد نیستند. 

 




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 247 بار   |   دفعات چاپ: 43 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر