پنل اول نشست وضعیتشناسی تحصیلکردگان ایرانی در چرخه مهاجرت
| تاریخ ارسال: 1401/8/22 |
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی نشست تخصصی یک روزه وضعیتشناسی تحصیلکردگان ایرانی در چرخه مهاجرت توسط مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم چهارشنبه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۱ در نوبت صبح و عصر از ساعت ۹ تا ۱۷ در محل تالار ابونصرمحمد فارابی مؤسسه با حضور صاحبنظران و پژوهشگران برگزار شد.
در پنل اول با محور «برون کوچی تحصیلکردگان به ایران»، حجت اسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی؛ رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر ناصر باقری مقدم قائم مقام بنیاد ملی نخبگان، دکتر بهرام صلواتی؛ مدیر رصدخانه مهاجرت ایران، دکتر ایمان افتخاری؛ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر مهرداد عربستانی دانشیار دانشگاه تهران سخنرانی کردند.
دکتر ناصر باقری مقدم در بخشی از این نشست درباره آسیبشناسی ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻧﺨﺒﮕﺎن سخن گفت و افزود: امروز با کژتابی درباره مفهوم نخبه و نخبگان رو به رو هستیم و اتفاقنظری روی دایره نخبگان نداریم؛ برخی میگویند تعریف ما برای نخبه شامل دایره کوچکی میشود. بهطور مثال نخبههای حوزه سیاست و اجتماعی در این دایره در نظر گرفته نمیشود گویی در بنیاد ملی نخبگان منظور از نخبه مشخص نیست.
او ادامه داد: برخی افراد صاحب استعداد هستند اما مسیر رشدشان از کانالهای مربوط به استعداد درخشان نبوده و از این منظر کار را برای ما سخت میکند. پس اگر دایره ما فقط روی افراد با استعداد درخشان باشد تنها باید روی مراکز پژوهشی متمرکز شویم. آلان که بحث مهاجرت مطرح میشود این سؤال طرح میشود که آیا بهطور مثال نقاشان ما هم مهاجرت میکنند؟
دکتر باقری مقدم با بیان اینکه ما در سال جاری موظف به بازنگری سند راهبردی کشور درباره نخبگان شدیم تأکید کرد: لازم است لایههای مفهومی و نظری مربوط به نخبگان شفاف شده تا بر اساس آن سیاستگذاری شود. از سوی دیگر این سؤال مطرح است که چرا مهاجرت باب گفتوگوی جامعه شده است؟ ما با توجه به فضای آی سی تی دچار پدیده مهاجرت خاموش شدیم بدین معنی که بسیاری از جوانان ما در داخل ایران برای خارج از کشور کار میکنند و با این پدیده مهاجرت خاموش عملاً افراد حضور فیزیکی در ایران دارند اما به ایران خدمترسانی نمیکنند. مهاجرت اگر مفهوم خروج از خدمت داشته باشد مهاجرت محسوب میشود.
او گفت: فناوریهای توسط انسانها در بین جغرافیا جا به جا میشود و میتوان افرادی را به کار گرفت که با استفاده از فناوریهای نوین در جهان به کشور ما خدمترسانی کنند. بهطور مثال ژاپن با ترانسفر افرادش به آمریکا توانست از توانایی این افراد در کشورش استفاده کند؛ اما ما داریم تلاش میکنیم از این مهاجرت جلوگیری کنیم. ما باید ادبیات خروج از خدمت را در حوزه نخبگان پررنگ کنیم چون به نظر میرسد آلان به مسئلهای داریم میپردازیم که اصالت ندارد.
به گفته قائممقام بنیاد ملی نخبگان، بنابراین شاید تا سالهای آتی با توسعه فضای مجازی مهاجرت فیزیکی از دستور کار خارج شود چراکه در حال حاضر افراد بدون مهاجرت فیزیکی میتوانند به کشور دیگری خدمت کنند. پس موضوع مبنایی ما باید این باشد که آیا ایرانیان متخصص در چرخه خدمت کشور هستند یا خیر؟
دکتر باقری مقدم در پاسخ به این سؤال توضیح داد: پاسخ به دو بخش معطوف است؛ یکی اینکه برخی نمیخواهند به کشور ایران خدمت کنند! نکته دوم اینکه که زیرساختهای لازم را برای خدمترسانی نداریم. ما در بنیاد نخبگان به عوامل زیرساختی مانند حقوق نخبگان و ... و تأثیر آن روی مهاجرت پرداختیم. در عوامل درونی هم تاریخ و فرهنگ ما مهم است.
قائممقام بنیاد ملی نخبگان در پایان گفت: از سال ۸۳ تا ۹۹ نزدیک به ۳۴ درصد افراد نخبه ما در خارج از کشور بودند. این نشاندهنده این است که افراد زیادی از المپیادیهای ما خارج از کشورند. از سوی دیگر در برخی از رشتهها مهاجرت المپیادی ما به بالای ۷۰ درصد رسیده است؛ بنابراین ما در برخی از رشتهها مانند علوم پایه و تجربی نیازمند کارهای اورژانسی هستیم.
دکتر بهرام صلواتی هم درباره ارزیﺎﺑﯽ آﺳﯿﺐﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ و اﻧﺘﻘﺎدی رویﮑﺮد ایﺮان در ﺣﻮزه ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ و ﻣﺪیﺮیﺖ ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻋﺎم (ﻣﻬﺎﺟﺮت تودهای) و ﺧﺎص (ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻧﺨﺒﮕﺎن) سخنرانی خود را ارائه کرد و گفت: جامعه و سیاستهای ما باید مبتنی بر پدیدههای مهاجرتی باشد. کشورها یا مهاجر میپذیرند یا مهاجر فرست هستند و بر اساس این دو سیاستهای خود را تنظیم میکنند. الآن در سطح جهان بیش از سه میلیون دانشجو در جهان جا به جا میشوند. در این میان کشورهایی داریم که دانشجو اعزام میکنند یا میپذیرند. اگر امریکا اصلیترین مارکت در پذیرندگان دانشجوست سومین کشور در اعزام دانشجو نیز هست. پس ابرقدرتهای اقتصادی و سیاسی در هر دو جبهه نقش ایفا میکنند.
او افزود: امروز سروکله امارات و ترکیه در این چرخه مشخصشده و قرار نیست ما فقط همهچیز را تولید کنیم. در ۲۰ سال گذشته ما از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ در رتبه ۲۶ دانشجوفرستی بودیم و جمعیت دانشجوی ما سه برابر شد. در هشت سال ما در تراز ۵۰ هزار مانده بودیم و در رتبه ۲۰ بودیم اما از ۲۰۱۹ وارد ۶۶ هزار شدیم و احتمالاً رتبههای ما پایین نخواهد آمد.
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران گفت: ما تا ۲۰۱۸ زیر نرخ متوسط جهانی دانشجو میفرستیم اما در دوره پسا کرونا و پسا تحریم شرایط متفاوت خواهد بود. ما تا ۲۰۱۹ سن خروج از کشور را در نظر گرفتیم که ۲۳ سال است. از سوی دیگر فقط هزینه کرد دولت برای هر فرد ۴۵ هزار دلار است. در سال ۲۰۱۹ همین اعداد را دوباره در نظر گرفتیم. فقط در بخش تحصیلی یک میلیارد دلار برای ۲۰ هزار دانشجویی که رفتند هزینه شده است. امروز این عدد احتمالاً پنج برابر میشود.پس ما اساساً شواهدی دراینباره نداریم که بخواهیم برایش برنامهریزی کنیم.
او با بیان اینکه ما درباره سرمایه پذیر کردن افراد در جامعه اگر بخواهیم حرف بزنیم چون توصیف دقیقی از مفاهیم نداریم توصیفاتمان سطحی است یادآور شد: ما در پدیده مهاجرت شرایط بحرانی داریم و مهاجرت عام در میان همه طبقات گسترش یافته است. از سوی دیگر ما ایرانیان فراسرزمین داریم که به آن توجهی نکردیم.
او با اشاره به عوامل تأثیرگذار روی مهاجرت نخبگان افزود: اکنون فرار از وضعیت موجود بر سایر عوامل پیشگرفته است و متأسفانه با این شرایط نمیتوانیم افراد را برای ماندن قانع کنیم به همین دلیل است که مهاجرتهای مجازی هم افزایش پیدا کرده است.
دکتر صلواتی با بیان اینکه به پدیده مهاجرت تک ساحتی نگاه کردیم گفت: سیاستگذار و قانونگذار باید لایهوار به این پدیده نگاه کنند. ما همواره تهدیدآمیز به این موضوع نگاه میکنیم درحالیکه باید به چرخه در مهاجرت نگاه کنیم. قانونهای مختلفی البته در حمایت از نخبگان در حال اجراست اما این اسناد نیازمند بازنگری است. بودجه نخبگانی ما شاید ده میلیون دلار نشود و نیازمند چشمانداز سازی برای نخبگان در داخل کشور هستیم.
او در پایان تأکید کرد: عمق و گستردگی مهاجرت در کشور ما زیاد شده در حالیکه فقدان یک سازمان و نهاد مشخص برای تعیین سیاستگذاری و اجرای سیاستها احساس میشود.
دکتر ایمان افتخاری در ادامه مقاله خود را با موضوع نظامهای تأمین ﻣﺎﻟﯽ و ﺣﻤﺎیﺖ از فعالیتهای ﻧﺨﺒﮕﺎﻧﯽ ارائه کرد و گفت: اگر بخواهیم به تربیت نخبگان از ابتدا تا ثمردهی اشاره کنیم نقش عوامل تربیتی دراینباره پررنگتر است اما در مرحله ثمر دهی اما سیاستگذاری مهم است.
او ادامه داد: در سیاستگذاری مراحل شکلگیری سیاست، تأمین مالی، پیادهسازی و اجرا و ارزیابی و نظارت بر اجرای سیاست وجود دارد. در این سیکل بازخوردهایی به دستگاههای مختلف وجود دارد که باعث اصلاح سیاستها در مقاطع مختلف میشود. حال در لایههایی که بیان شد باید دید هندسه نهادهای علم و فناوری ما چگونه است. از سوی دیگر باید دید در این حوزه وضعیت مالی، تعارض منافع و بسترسازی برای پشتیبانی از فعالیتهای نخبگانی چگونه است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه نهادهای فعال در حوزه علم فناوری مشتمل بر چند بخش هستند توضیح داد: نخست نهادهای سیاستگذارند. دومین دسته سازمانهای اجرایی اعم از وزارتخانهها هستند که مأموریتهای مختلفی دارند. سومین بخش یکسری نهادهای میانجی مانند بنیاد نخبگان است و در نهایت دستگاه هایی مانند مؤسسات علم و فناوری که در این حوزه فعالیت میکنند. برخی از این بخشها، خودشان شامل زیرمجموعههای متفاوتی هستند و این هندسه شلوغتری دارد. حالا اگر این ساختار را با کشوری مانند آمریکا مقایسه کنیم میبینیم در لایه میانجی ما نهادهایی مانند دارپا، آزمایشگاههای ملی، ان آی اچ، ناسا، فرهنگستانها و ... در آمریکا داریم که ۹۰ میلیون دلار بودجه به آنها اختصاص داده میشود یعنی دو درصد بودجه به این نهادها اختصاص یافتند؛ اما ما در کشور خودمان در نهادهای میانجی، هندسه شلوغ سازمانها با همپوشانی وظایف را داریم. در کشور ایسلند هم چیدمان نهادها مختصرتر و بودجههای مشخصتر است. پس در کشور ما به دلیل اینکه سیاستگذاران متعدد هستند تأثیرگذاری کمتر است. از سوی دیگر ارزیابی نهادهای بالادستی توسط پاییندستان سختتر است. همچنین ارتباط تصدیگرایانه میان نهادهای مجری و میانجی وجود دارد.
دکتر افتخاری گفت: درباره تأمین مالی این نهادها هم باید بگویم ۸۰۰ میلیون دلار برای پژوهش در سال ۹۸ در نظر گرفته شده بود. دو نوع پژوهش داریم که یا با حمایتهای مستقیم غیر رقابتی انجام میشوند یا بستههای حمایتی است که وضعیت رقابتیتر دارد. در حمایتهای مستقیم غیررقابتی بیشتر وزارتخانهها حضور دارند و بودجهها توسط عتف تأمین میشود. در بستههای حمایتی هم که وضعیت رقابتیتر است مرتبط به جشنوارههاست. حال در این میان بخش ثابتی که ما به نخبگان پرداخت میکنیم بسیار کم است مگر اینکه بستههای حمایتی مستقیم برای نخبگان طراحی شود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: در آمریکا یا سایر کشورها نهادهای مختلفی وجود دارند که به مؤسسات آموزش عالی کمک میکنند و از طریق دولتی یا غیردولتی به این مؤسسات منابع مالی تزریق میشود. ۴۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸ توسط خیران به این دانشگاهها دادهشده است. اگر این را با کشور ما مقایسه کنید میبینید که مسیر درآمدها و هدیهها به مؤسسات آموزش عالی ما جایش خالی است. همچنین ما باید بهصورت مستقیم از دانشجو حمایت کنیم و دانشگاه باید برای جذب دانشجویی که پول دستش است رقابت کند.
او با بیان اینکه در دانشگاههای خارج از کشور تنوع نظام مالی وجود دارد و کانالهایی چون شهریه، کمک خیریه، کمکهای دولتی و ... وجود دارد بیان کرد: فقدان نهادهای میانجی برای جذب بودجههای حمایتی یکی از مسایل ماست. همچنین سهم پایین بودجههای رقابتی در برابر بودجههای غیررقابتی از دیگر مسائل ماست. تا زمانی که نظام مالی مناسب برای حمایت از نخبگان وجود نداشته باشد نمیتوانیم به راهبرد درستی دراینباره برسیم.
دکتر مهرداد عربستانی سخنران پایانی پنل نشست بود که با موضوع آرزوﻣﻨﺪی، اﻣﯿﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻣﻬﺎﺟﺮت سخن گفت و افزود: ما مهاجرت را یک پدیده یکتا نمیبینیم و آن را نشانه چیز دیگری میدانیم. من در پژوهشهایم به دنبال این بودم که چرا ما تمایل به مهاجرت داریم و حتی از کسانی که برمیگردند میپرسیم چرا برمیگردید!
او افزود: اکنون تمایل به مهاجرت افزایشیافته و ما در حال از دست دادن سرمایههای انسانی خود هستیم و بالای ۸۰ درصد از ایرانیان تمایل به مهاجرت دارند که اگر مهاجرت هم تأمین نشود دچار سرخوردگی میشوند. اگر احساس سعادت پدید نیاید یعنی یک کار جای میلنگد. نظام اجتماعی نظامی از تولید و توزیع امید است هرجایی امید وجود نداشته باشد از جایی مثل مهاجرت سر برمیآورد.
او ادامه داد: الآن حدود ۹۰ درصد از سرمایهگذاریهای بانکی نزدیک درصد جامعه هستند. در اعتراضات اخیر هم ما حسرت برای ماندن میبینیم بنابراین ما در پدیده مهاجرت عواملی چون فشار اقتصادی، سیاسی، اخلاقی نزیستن و ... را میبینیم. جامعه باید بتواند به مردمش امید و نظم بدهد. از سوی دیگر افراد هم در مقابل چیزهایی که نظام به آنها میدهد مسائلی را از دست میدهند اما شما وقتی محرومیتهایتان در برابر داشتههایتان کم است تمایل به مهاجرت پیدا میکنید.
دکتر عربستانی در پایان گفت: بیش از ۷۰ سال پیش مازلو هرمهای انسانی را مطرح کرد و بیان کرد وقتی یک سطح از نیازها برطرف شد سطح دیگری از نیازها فعال میشود بنابراین پزشکی که از ایران میخواهد برود با فرد تهیدستی که میخواهد از ایران بیاورد سطوح نیازهایش متفاوت است اما انگیزه یکی است. امروز تحصیل بهانهای برای رفتن شده چون بسیاری از خواستههای افراد محقق نشده است.
افزایش ظرفیت دانشجویان رشته پزشکی؛ آری یا خیر؟
درادامه نیز دکتر علیاکبر حقدوست، رئیس پژوهشکده آیندهپژوهی در سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمان، دکتر محمد مسعودی؛ مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان سازمان امور دانشجویان و دکتر محمد حسینیمقدم صحبت کردند.
دکتر مسعوی با اشاره به موضوع مقاله خود با عنوان آسیبشناسی مهاجرتهای داﻧﺸﺠﻮیﯽ گفت: ما در حوزه پزشکی در علوم تجربی در مقایسه با رشته ریاضی میبینیم گرایش دانشجویان بهسوی تجربی است. در وزارت بهداشت گفته میشود پزشکان در حال مهاجرت است و ما باید پزشک هندی بیاوریم حالا این سؤال مطرح میشود که چرا ورودی دانشگاه را برای دانشجویان پزشکی بیشتر نکنیم. الآن ۳۴ هزار سایت برای اعزام دانشجو در رشته پزشکی وجود دارد.
او افزود: در تابستان ما ۳۰۰ نفر متقاضی برای تا سیس چنین مؤسساتی برای اعزام دانشجو داشتیم. در تهران ما ۸۰ هزار نفر معدل بالای ۱۹ نداریم در پزشکی اما ۸ هزار نفر میگیریم البته دولت تلاش کرد ظرفیت پزشکی را افزایش دهیم اما وزارت بهداشت اجازه ۲۰ درصد افزایش را داد درحالیکه این سیاست درستی نیست.
او گفت: امروز دانشجو به خارج از کشور میرود چند واحد میخواند بعد ۴۰ درصد از ۸ هزار نفر این دانشجوها برمیگردند به دانشگاه و روی صندلی پزشکی مینشینند. یکزمانی افراد متمول فرزندانشان را برای تحصیل به خارج از کشور میفرستادند اما امروز این به خانواده متوسط و رو به پایین رسیده است و افراد برای حفظ فرزندانشان حاضرند زمین کشاورزی اشان را بفروشند چون ما اجازه افزایش ورود دانشجو در رشته پزشکی را نمیدهیم!
دکتر مسعودی گفت: اگر ما نتوانیم کنکور را مدیریت کنیم آسیب میبینیم. در ابتدا باید دانش آموزان در هدایت تحصیلی درست عمل کنند اما این را هم باید در نظر بگیریم که ما در بحث جایگاه اجتماعی در این زمینه درست عمل نکردیم. وزارت خانه باید برای علوم پایه و بنیادین سرمایهگذاری کرده و برخی از دانشجویان را بورس کند.
دکتر محمد حسینی مقدم نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: من دغدغه ایران آباد را دارم و تجاربی هم در مراکز پژوهشی داشتم اما احساس این است که ما در وضعیت جنگی هستیم اما آرایش جنگی نداریم.
او با بیان اینکه ما باید جا به جایی علم را در ترویج کنیم یادآور شد: وقتی دوران طلایی در تاریخ فرهنگ و ایران را داشتیم که تحرک پذیری در علم را دیدیم چون این تحرک پذیری امکان درک جهانهای مختلف را به وجود میآورد. در طول تاریخ، تکنولوژی نقش تعیینکنندهای را در این تحرک پذیری را داشته است. در این میان نقش هوش مصنوعی برای تحول در تحرک پذیری بسیار مهم است. امروز صحبت از نظم نوین جهانی شده است و ما با پروتکلهای جدید رو به رو هستیم.
او با اشاره به اینکه امروز میبینیم که نرخ مهاجرت متخصصان هوش مصنوعی متفاوت است افزود: ما در خاورمیانه و شمال آفریقا جز برترین کشورها در تولیدات هوش مصنوعی هستیم؛ اما به نسبت جمعیت و روابط با کشورهای دیگر حذف شده هستیم و چهار درصد از متخصصان هوش مصنوعی امریکایی ایرانیها هستند.
دکتر حسینی مقدم در پایان عنوان کرد: دانشجویان ایرانی که در دکترای هوش مصنوعی در آمریکا تحصیل میکنند در آنجا میمانند. باید در چرخه مهاجرت الگوریتمهای مختلفی وجود داشته باشد و بر اساس آن سیاستگذاری شود. باید متخصصان هوش مصنوعی را چه داخل و چه خارج از کشور بتوانیم حفظ کنیم.
دکتر حقدوست هم درباره وﺿﻌﯿﺖ و دﻻیﻞ ﺧﺮوج ﺳﺮﻣﺎیﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺣﻮزه ﭘﺰﺷﮑﯽ و ﺳﻼﻣﺖ در ﺟﻬﺎن و ایﺮان سخن گفت و افزود: اگر ظرفیت پزشکی و دندانپزشکی را در کشور ۵ برابر بیشتر کنیم باز پر میشود! این به کم اهمیتی ما به رشتههای دیگر مانند علوم انسانی برمیگردد چون اساساً پر کردن ظرفیت پزشکی و دندانپزشکی لزوماً به معنای کاهش تمایل به مهاجرت نیست و از سوی دیگر افرادی که میخواهند بمانند اساساً آیا مفید است یا خیر؟
او گفت: تربیت دانشجوی پزشکی بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون هزینه میبرد! حال سؤال این است که بودجه این کار از کجا قرار است تأمین شود. اگر آبرویی برای پزشکی باقیمانده به دلیل همین سختگیریهاست وگرنه بهسادگی میشود تربیت پزشک را به جایی رساند که مثل پزشکان بنگلادشی کسی آنها را قبول نمیکند!