به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (پمفات) بیست و سومین نشست از سلسله گفت و گوهای انتقادی در باب علوم انسانی «ارغنون خرد» با حضور دکترهاشم سوداگر و دکتر جبار رحمانی با عنوان «محیط زیست در برنامههای توسعه» برگزار شد.
دکتر سوداگر در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: اگر نگاه سندی به سیاست داشته باشیم و اسناد بالادستی تحت عنوان برنامههای توسعه در نظر بگیریم یک جواب میدهیم و اگر سیاست را یک منطق پایدار در سیاستهای حاکمیت بدانیم آن وقت از منظر عملکرد میتوانیم سیاستهای خود را بررسی کنیم.

او ادامه داد: اگر از منظر اینکه دولتهای ما چه کردند؟ به این موضوع بپردازیم باید بگویم ما سیاست منطقی و پایدار در این باره نداریم اما اسناد بالادستی ما در این باره بد نیست. ماسیاستهای کلی محیط زیست داریم که سیاست بدی نیست و اگر اجرا شود مشکلاتمان کم میشود.
او افزود: سیاستهای کلی کشاورزی، منابع طبیعی و ... نیز در این حوزه وجود دارد و سیاستهای خوبی است. در حوزه سیاست گذاری عمومی سیاست آن چیزی است که مخاطب میتواند از عملکرد ما انتزاع کند حتی اگر سند مکتوبی نبیند. بنابراین سیاست در مقام عمل در این زمینه این یک مقدار مخدوش است.
دکتر سوداگر گفت: ما در ادوار مختلف کارهایی که کردیم حفظ کننده محیط زیست نبوده است و در این منظر عملکرد ما مخدوش است. پس سیاستهای کلی ما خوب است اما در عمل مشکل داشتیم و شاید لازم باشد از این منظر برخی سیاستهای کلی بازنگری شود.
او در پاسخ به این سؤال که آیا حفاظت از منابع طبیعی الویت کشور بوده است بیان کرد: ما در سیاستهای کلی حتی در زمینه خودکفایی اسناد خوبی داریم. به هر حال هر حوزه علم به ایدئولوژی آغشته است. اما سوال این است که آیا ما نمی توانیم در حوزه خودکفا شویم بدون اینکه به محیط زیست صدمه نزنیم؟ در کالاهای اساسی ما میتوانیم با حفظ منابع طبیعی با همین شرایط زمینی و آب و هوایی اگر ساز و کارهای درست استفاده کنیم خودکفا باشیم.
او با اشاره به رویکردهای ترجمهای بیان کرد: ما بیان میکنیم که حفر چاههای عمیق باعث بی آبی سالهای اخیر ما شده که حرف درستی هم هست اما آیا این تکنولوژی مال ما بوده یا ما این تکنولوژی را از غرب گرفتیم؟
این استاد دانشگاه گفت: ما در فضای کشاورزی در تولید و مصرف میتوانیم با رعایت سازو کارهای استاندارد خودکفا شویم. من موافق نیستم که گزاره ایدئولوژیک مانع شده اما ما از راه درستی به سوی هدف نرفتیم چون نظریه خاص آن را نداشتیم و از سوی دیگر چالشها و موانعی در راه رسیدن به این اهداف ترسیم شده است.
او با بیان اینکه هدف گذاری در حوزه محیط زیست اشتباه نبوده بیان کرد: به طور مثال در حوزه کشاورزی ما مشکلی در خودکفایی گندم نداریم اگر ساز و کارهای لازم وجود داشته باشد. اما اینکه چرا این اتفاق نیافتاده به این دلیل است که در برخی از حوزهها مسایل کشاورزی را به درست ندیدیم. ما نگاهمان به واحدهای تولید کشاورزی مبتنی بر بافت کشور خودمان نبوده است و از دهه ۴۰ به بعد این نگاه بومی را نداشتیم. ما ساختارهای تولیدی مانند سهامی زراعی را ترویج کردیم در حالیکه با فرهنگ و ساختار کشور ما سازوگاری نداشته است. امروز بعد از ۶۰ سال هنوز میگوییم زمینها باید یکپارچه شده و مالکیت لغو شود اما این در جامعه ما شدنی نیست.
دکتر سوداگر یادآور شد: واحد تولید ما میتواند خانوادگی باشد اما دولت نخواسته این را به رسمیت بشناسد. مدیریت با مالکیت البته در اینجا متفاوت است. محیط زیست برای ما اولویت بوده اما نمی دانستیم باید برای آن چه کنیم؟ اینکه روی کدام نقطه دست بگذاریم بسیار مهم است. به طور مثال در حوزه کشاورزی هم تشخیص روشهای اصلاح مصرف و تولید مهم است. باید روشهای هم به گونه ای باشد که اهداف کلان، مسایل کشاورز و وضعیت بومی ما را ببیند و متاسفانه ما در این باره نظریه مشخصی نداریم.
او گفت: در فضای سیاستی منافع مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، حزبی و ... وجود دارد و در همه جای دنیا این نوع از منافع وجود دارد و بسیار جالب است که میبینیم حتی در برخی از این کشورها پروتکلهای علمی برای حفاظت از محیط زیست تدوین میشود اما خود این افراد عضو آن نمی شوند. بنابراین وضع ما در محیط زیست بدتر از بقیه نیست اما باید راه حل ایرانی برای مسایل خود پیدا کنیم.
او با بیان اینکه ما از دهه۴۰ همه فرصتهای سیاست گذری را به سبدی بردیم که میدانیم محقق نمی شود بیان کرد: در منابع طبیعی ما با مقوله تخریب مرتع رو به رو هستیم. از کی دولت صاحب انفال شد و مراتع را به دست گرفت؟ ما در دهه ۴۰ این قانون را تدوین کردیم و مراتع به مالکیت دولت درآمد یعنی مالک دولت شد. این در حالی است که در گذشته مراتع به دست عشایر بوده و آنها حتی به نوعی از خانه اشان محافظت میکردند. سازوکارهای نهادی ما بهم خورده و به طور مثال در این باره ما باید مالکیت را حتی در این زمینه به خود عشایر بر گردانیم.
دکتر سوداگر گفت: از ایران باستان تاکنون با اینکه دیوان سالاری داشتیم اما دیوان سالاری متولی امر کشاورزی نداشتیم و این در دوره ای بوده که اقتصاد از طریق کشاورزی تامین میشده است در همین دورهها هیچ کدام از اینها در دولت ما به ازای تاریخی ندارند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: ما نظام فکری حتی نظام دانشگاهیمان مختل شده و نمی توانیم نظریه ای بدهیم که بر اساس آن دولت را قانع کنیم. ما نتوانستیم سیاستگذار را با نظریه اقناع کنیم. از سوی دیگر نظریههایی هم که ارائه شده رهزن بودند و نتوانستند به سیاست گذاری درست برسند.
او با بیان اینکه برنامههای راهبردی و اسناد بالادستی ما فارغ از جریان اداری آن به دنبال اجرا شدن نیست اما اگر این هم باشد و برنامههای ما به دنبال اجرا باشد باز در اجرا نقصهای زیادی دارد تاکید کرد: به ویژه در برنامههای محیط زیستی به طور مثال در برنامه هفتم کاستیهای زیادی وجود دارد. در حوزه کشاورزی و منابع طبیعی ما عنوان کلی امنیت غذایی را در تعبیه کردیم اما در برنامه هفتم توسعه به آن نقدهای زیادی وارد است.
دکتر سوداگر گفت: به طور خاص در حوزه مرتع ما پیشنهادمان رفتن به سمت واگذاری مفهوم مالکیت به مرتع دار است مفهوم مالکیت نسبی است و برخورداریهای فرد از یک زمین متفاوت است و مرتع داری که مستاجر باشد دل برای زمین نمی سوزاند و دولت هم توسط یگان حفاظت و ... نمی تواند جلویش را بگیرد اما واگذاری باعث میشود که کشاورز از زمین حفظ و نگهداری کند.
او در پایان عنوان کرد: ما باید به سوی واگذاری کراتع به سوی دامداران و مرتع داران بیاید و منافاتی با بحث انفال و دغدغههای دولت ندارد و میتوان ساز و کارهایی برای جلوگیری از تخریب و تغییر کاربری داشت. این نیاز به تصویب قوانینی دارد. از سوی دیگر دولت هم باید شانش را از مجری به ناظر تغییر دهد و در تعامل با تشکلها به اهداف خود برسد.

دکتر رحمانی نیز در ادامه این نشست بیان کرد: من بحث را از سیاستهای مصوب شروع میکنم این سیاستها از دوره پهلوی تا کنون رو به بهبود است گویی قشر کارشناسی ما متوجه وخامت وضعیت هستند اما سیاستهای عمل شده نشان میدهد که ما با مصرف بی رویه منابع بسیاری در این باره مواجه هستیم.
او ادامه داد: عملکرد واقعی نظام حکمرانی ما به سمت مصرف مخرب محیط زیست است و ترکیب حکمرانی عینی نسبت به محیط زیست ویرانگر بوده است و هرچه سیاستهای مصوب ما تلاش میکند حکمرانی را به سوی پایداری ببرد عمل ما به سوی ناپایداری میرود.
او افزود: ساز و کارهای قدرت سیاسی در ایران به گونه ای نیست که محیط زیست را به الویت تبدیل کند. مدیران ما میدانند کار درست چیست اما یک کار دیگر میکنند صنعت خانه سازی، سد سازی، انرژی و ... ما نشان میدهد در این باره تصمیمها درراستای ناپایدار سازی است. ایده خودرو ملی باعث شد ما ۱۱۰ میلیون لیتر بنزین بسوزانیم چون حکمرانی به دلیل منافع ایدئولوژیک اول از همه منابع طبیعی را قربانی میکند.
دکتر رحمانی گفت: چه اتفاقی میافتاد که دانش کارشناسی امکان ارزیابی سیاستها را ندارد؟ امروز سیاست برای برآورده کردن منافع شخصی میتواند نظرات کارشناسی را زیرپا بگذارد ما میتوانیم فراتر از دانش عمل کنیم و هیچ مسئولی توبیخ نشود. همه نهادها میتوانند در راستای منافع سیاسی اشان فراتر از دانش عمل کنند. به طور مثال امروز فریادها برای ساختن سد گچساران بلند است اما نتیجه ای ندارد.
او ادامه داد: دانش کارشناسی در مقام پیشنهاد دهنده است و کارش را به درستی انجام میدهد اما در مقامی که میخواهد سیاست گذاری کند به دلیل منافع سیاسی و شخصی امکان تحقق ندارد.
این استاد دانشگاه گفت: ما با بدسوادی محیط زیستی در کشور درگیریم و در نهادهای آموزشی و تربیتی ما آموزش سواد محیط زیستی کمترین اولویت را دارد. تجربه جهانی نشان میدهد که چگونه ارزشهای محیط زیستی به جامعه تحمیل میشود و موجب تغییر سیاستها میشود. در کشور ما باز هم در این زمینه نهادهای مدنی نداریم مگر اینکه با دستور خاصی شکل گرفته باشد. جنبشهای اجتماعی در ایران ناکام هستند و به جایی نمی رسند. من معتقدم ایده ندانستن در ایران راه به جایی نمی برد و مشکلات ما در این باره از جای دیگری است.
دکتر رحمانی گفت: سیاستگذاریهای مصوب در اسناد بالادستی توجه خوبی به محیط زیست داشته اما در مقام عمل ما تصمیم گرفتیم که رانتها را به سیاستها ترجیح دهیم.
او ادامه داد: ما سازوکارهای سنتی در ایرانمان جمعی بود و زمین، آب و .... را حفظ میکرد. مرتضی فرهادی معتقد است ایده نوسازی باعث تخریب ایران شده است اما من معتقدم نفت و آب دو منبع حیاتی برای ما هست. ما هیچ آماری برای استخراج نفت در ایران نداریم نفت دست حاکمیت است و آب دست مردم. ما بازی را به گونه ای چیدیم که سیاستها خیر عمومی را تامین نکنند و برای ذی نفعان ما خیر عمومی مطرح نیست.
او با بیان اینکه چرا امکان گفت و گو با سیاستگذاران از سوی نهادهای محیط زیستی در ایران وجود ندارد؟ عنوان کرد: جامعه نمیتواند با حاکمیت گفت و گو کند چون بخش زیادی از زمینهای قابل کشت نزدیک ۱۷ درصد برای اوقاف است و ما نمیتوانیم ارزیابی در این باره داشته باشیم. عدم شفافیت باعث میشود ما نتوانیم درباره مسایل محیط زیستی گفت و گو کنیم.
دکتر رحمانی افزود: ساختار حکمرانی در ایران شفاف نیست و ذینفعان خودخواه میتوانند هر جایی لانه کنند و منافع خود را پیش ببرند.
او بیان کرد: ما در ایران علوم اجتماعی مقلد و مولد داریم در حوزههای دیگر هم همین طور است. در علوم محیط زیستی هم نظریههای مقلد وجود دارد اما مسئله این نیست. مسئله این است که سازوکارهایی که باعث شود در ایران سیاستهای درست برای محیط زیست اعمال شود وجود ندارد.
این استاد دانشگاه گفت: ما همیشه در بهترین حالت یک چهارم یا یک پنجم برنامههایمان را محقق کردیم. محیط زیست برای محقق شدن الزاماتی دارد؛ عدم شفافیت و مسئولیت پذیری، تمرکز دولت محور و حکومت محور و ... از جمله این موارد است اگر ساز و کارا دموکراتیک نشود هر چند برنامههای درستی را تدوین کنیم باز هم آب درهاون کوبیدیم.
دکتر رحمانی گفت: برنامه هفتم توسعه به ما نشان میدهد که وضعیت ما وخیم است و به طور مثال ۳۲۲ هزار هکتار فرسایش زمین داشتیم. ما سه درصد کل جهان فرسایش خاک داریم و بنابراین در وضعیت عینی از تحقق فاصله داریم چون ساز و کارهای برنامههای مصوب با سازوکارهای برنامههایی که اجرا میشود یکی نیست.
او بیان کرد: در همه سیاستگذاریهای ما مشارکت مردمی پایین است و مسئله محیط زیست مسئله جهانی است نه بومی. ما اگر از این وضعیت انزوا در این باره خارج نشویم به مشکل بر میخوریم. ما نمی توانیم از همسایه خود حق آبه را بگیریم چون سیاستمان در این باره تنش محور است. ما باید در یک نظم جهانی مسایل محیط زیستی مان را حل کنیم. نیازمند دموکراتیک شدن سازو کارهای قدرت در ایران درباره مسایل محیط زیستی و نیز ورود ایران به نظم جهانی برای حل مسایل محیط زیستی هستیم.
دفعات مشاهده: 162 بار |
دفعات چاپ: 70 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر