EN fa

روش‌های کمی و کیفی در مطالعات جنسیتی، مکمل یکدیگرند

 | تاریخ ارسال: 1400/9/24 | 

دکتر لیلا فلاحتی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تأکید کرد: روش‌های کمی و کیفی در مطالعات جنسیتی، تعارضی ندارند، بلکه مکمل یکدیگرند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر لیلا فلاحتی که پیرامون روش‌شناسی مطالعات جنسیت در «دومین همایش مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران» سخن می‌گفت، اظهار داشت:  یکی از موضوعات مهمی که در سابقه بحث رویکرد جنسیتی وجود دارد، نقدی است که به روش پژوهش کلاسیک به ویژه روش‌های پوزیتیویستی وارد شد و عمده‌ترین مسئله‌ای که مطرح بود این بود که این رویکردها بیشتر مردمحورانه هستند. نسبت به جنسیت، طبقه و نژاد پیشداوری دارند و در خیلی از اوقات کورجنس هستند و در نتیجه بازنمایی از نیازهای زنان یا صدای آنها در مطالعات وجود ندارد.

وی خاطرنشان کرد: نکته مهمی که اینجا باید توضیح بدهم این است که وقتی که از کاربست رویکرد جنسیتی در روش پژوهش صحبت می‌کنیم، منظور صرف استفاده از یک روش یا یک تکنیک خاص نیست. در حقیقت، مسئله رویکرد جنسیتی و ماهیت چند بعدی جنسیت باید در این روش  دیده بشود.

فلاحتی تصریح کرد: اگر بخواهیم در مورد کاربست رویکرد جنسیتی در فرایند پژوهشی صحبت کنیم، حداقل باید به چهار پیش‌فرض و بعد اصلی بپردازیم. پیش‌فرض اول در نظر گرفتن روابط قدرت، نقش‌های جنسیتی و تأثیر آن در نابرابری‌هاست. یعنی  مطالعه‌ای که می‌خواهد با رویکرد جنسیتی انجام بشود، حتماً باید مسئله روابط قدرت و نقش‌های جنسیتی را در نظر بگیرد و در تحلیلش، عاملیت این مسائل را در بازتولید و ایجاد نابرابری‌ها حتماً مورد توجه قرار بدهد. دوما در مطالعه حتماً باید به مسئله تنوع یعنی ویژگی‌های مختلف مثل نژاد، قومیت، طبقه، قشر، سن و حتی بعضی ویژگی‌ها مثل معلولیت توجه شود. بسیار مهم است که در فرایند پژوهش، ضرب  هر یک از این پارامترها در عامل جنس مورد توجه قرار بگیرد.

به گفته عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، بعد دیگر قضیه، توجه به ارائه یک تحلیل جامع است. نکته مهمی که وجود دارد، این است که در بسیاری از فرایندهای پژوهشی، حتی محققان هم گاهی اوقات توجه چندانی به دستاوردهای حاشیه‌ای پژوهش خود ندارند و گاهی در تیم‌های بزرگ پژوهشی  دستاورد بعضی از محققان دیده نمی‌شود؛ اما در مطالعه‌ای که با رویکرد جنسیتی انجام می‌شود، خیلی مهم است که صدای همه پژوهشگران حاضر در مطالعه شنیده شود.

وی خاطرنشان کرد: نکته کلیدی دیگر این که مطالعات کیفی، اصولاً ابزاری برای درک درست‌تر رویکردها و تجارب زنان هستند. در حقیقت ما از روش‌های کیفی به عنوان ابزاری استفاده می‌کنیم که داده‌هایمان را تکمیل کنیم. نکته دیگری که حتماً باید به آن توجه شود این است که در بسیاری از پژوهش‌ها این تصور وجود دارد که همین که داده مبتنی بر جنس تولید شده، یعنی داده‌های مطالعه به تفکیک زن و مرد ارائه شده است، تحلیل جنسیتی یا مطالعه‌ای با رویکرد جنسیتی داریم، در حالی که در یک مطالعه جنسیتی باید در طراحی اهداف، نحوه جمع‌آوری داده و تحلیل داده‌ها و کاربست نتایج هم این جنرلایز شدن و جاری‌سازی رویکرد جنسیتی وجود داشته باشد.

فلاحتی تصریح کرد: مسئله‌ای که در خیلی از مطالعات  می‌بینیم این است که در  شناسایی یک مفهوم مثلاً سرمایه اجتماعی از پنج هدف، سه تا مختص به مسئله شناسایی سرمایه اجتماعی است و در نهایت بررسی تفاوتهای دو جنس است یعنی عملاً نمی‌توانیم بگوییم که این سبک از مطالعات رویکردهای جنسیتی دارند. چون مسئله جنسیت به شدت به محیط، زمینه فرهنگی هنجاری و ارزش‌ها وابسته است و در نتیجه نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که با یک مقایسه خیلی ساده بتوانیم به یک تحلیل جنسیتی برسیم.

وی خاطرنشان کرد: اگر قدری چارچوب‌مندتر به مسیر تحولاتی که در رویکردها و روش‌های جنسیتی طی شده، نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم از دهه ۷۰ میلادی، نقدی که فمینیست‌های لیبرال به رویکردهای توسعه مدرن مطرح کردند، یک گام رو به جلو در مورد وضعیت زنان در فرایند توسعه بود. در حالی‌که به نظر می‌رسید توسعه دارد  سرمایه‌گذاری زیادی روی زنان می‌کند اما داده‌های کمی که از بخشهای مختلف مثل اقتصاد، آموزش و سلامت جمع‌آوری می‌شد نشان داد که عملاً این تئوری مدرنیته به زنان نگاه ابزاری دارد و در عمل آنها به عنوان نیروی کار دارند مورد توجه قرار می‌گیرند و در فرایند توسعه‌ای که رخ می‌دهد، برای آنها ماحصلی ندارد. حتی جالب بود که نتایج خیلی از این مطالعات در کشورهای جهان سوم نشان می‌داد که برخی از نابرابری‌ها در مورد زنان تشدید شده است.

عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی خاطرنشان کرد: اینجا به هرحال رویکردهای جدیدتری مثل رویکرد کارآیی و مسئله ادغام زنان در بحث توسعه مطرح شد و در حقیقت یک مسئله خیلی مهمی که وجود داشت این بود که در این چرخه توسعه چقدر زنان به درآمد، کنترل بر منابع ارزشمند مثل زمین و محصول به ویژه در مناطق روستایی دسترسی دارند و اینها همه داده‌هایی بود که اتفاقاً مطالعات کمی در آن دوره به روشنی آنها را منعکس می‌کردند و جالب است که در کنار این داده‌ها، لاین‌هایی در مطالعات کیفی باز می‌شد که مشخص می‌شد این خشونت‌ها چه لایه‌های پنهانی دارد و در عمل این دو روش نقش خیلی جالبی را کنار هم ایفا می‌کردند برای اینکه لایه‌های پنهانتر این نابرابری‌ها دیده شود.

وی تصریح کرد: اساسا در اوایل دهه ۱۹۸۰ این نقد به رویکردهای توسعه مطرح بود که توسعه‌ای که در جهان شکل می‌گیرد، یک توسعه شمال به جنوب است. کشورهای جنوب بافت فرهنگی متفاوتی دارند، ساختارشان خیلی متفاوتتر از ساختار کشورهای شمال است و این الگوهای توسعه به ویژه در حوزه زنان عملاً به صورت  الگوهای غیرمنعطفی است که در بسیاری از اوقات نه تنها برابری را محقق نکرده بلکه ناپایداری را به‌وجود آورده و تقریباً از اواسط این دهه بود که راهبردهایی پیشنهاد شد برای اینکه اصلاً در مطالعات توسعه به وضعت کشورهای جنوب بهتر توجه بشود. حالا در حوزه زنان ضرورت توجه به مناسبات جنسیتی، نقشهای جنسیتی، توجه به ضرورت مشارکت محققان بومی در مطالعات توسعه خیلی مطرح شد و در حقیقت ما در این دهه شاهد این بودیم که رویکرد «جنسیت و توسعه» جایگزین رویکردهای پیشین «زن در توسعه» و «زن و توسعه» شد. در حقیقت این جایگزینی به همراه نوآوری‌هایی در روش‌های پژوهش بود به این ترتیب که کاربست آن داده‌هایی که در دو سطح کمی و کیفی جمع‌آوری می‌شد، به‌ویژه در کشورهای جنوب به واسطه مطالعات کیفی راهبردهایی را ارائه می‌داد از جمله اینکه ساختار قدرت در خانواده و جامعه چطور تعیین می‌شود. سهم زنان در نقشهای جنسیتی به چه ترتیبی دیده می‌شود و در حقیقت دامنه روش‌شناسی و ابزارهای پژوهشی در این حوزه یک شکوفایی خیلی خوبی داشت.

فلاحتی خاطرنشان کرد: وقتی دهه ۱۹۹۰ شروع شد،  شاهد معرفی شاخص توسعه انسانی توسط محبوب الحق  – اقتصاددان و سیاستمدار فقید پاکستانی و بنیانگذار گزارش توسعه انسانی سازمان ملل – بودیم که یک بار دیگر روش‌های کمی را در زمینه توسعه برکشید. به هر حال شاخص‌های توسعه انسانی به شدت کمی هستند  هرچند که لایه‌های کیفی هم دارند اما با معرفی این شاخص بار دیگر داده‌های کمی خودنمایی خیلی جدی کردند. جالب این است که در این دوره ما دیگر شاهد تعارض و ضرب این دو روش با هم نیستیم. در دهه‌های قبل در این حوزه دائماً تعارضی بین دو رویکرد وجود داشت که اهمیت مطالعات کمی بالاتر است یا مطالعات کیفی. اما در این دوره شاهد یک همسازی و سازگاری بین این دو روش بودیم که کمک کرد بتوانیم در این زمینه مطالعات تکمیلی‌تری را داشته باشیم.

وی افزود: نکته مهمی که مایلم بر آن تأکید کنم این است که با برگزاری کنفرانس پکن در سال ۱۹۹۵ و تأکید بر ۱۲ محور نگران‌کننده، موضوعی که ایجاد شد این بود که این دو رویکرد باید در تلفیق و در کنار هم در ساختار برنامه‌ریزی جنسیتی نقش ایفا کنند. به این ترتیب که مطالعات کمی داده‌های مبتنی بر جنس را فراهم می‌کند. لایه‌هایی مبتنی بر سن، طبقه و حتی جغرافیا کمک می‌کند که درک بهتری از وضعیت نیازهای جنسیتی داشته باشیم. در مرحله دوم مطالعات کیفی آن شکاف‌ها را مورد بررسی دقیقتر قرار می‌دهند.

فلاحتی خاطرنشان کرد: به‌ عنوان مثال در سال ۱۳۹۸ در بین استان‌های کشور، استان‌های سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان، خوزستان و آذربایجان بالاترین آمار دختران بازمانده از تحصیل را داشتند. در حقیقت داده‌های مبتنی بر جنس و مطالعه کمی به ما نشان می‌دهد که این شکاف وجود دارد ولی برای یک برنامه‌ریزی جنسیتی به صرف این مطالعه کمی نمی‌توانیم یک استراتژی واحد برای همه این پنج استان ارائه بدهیم. در اینجاست که مطالعات کیفی به کمک ما می‌آید تا عوامل بازماندگی از تحصیل دختران در هر یک از این استان‌ها شناسایی شود. در حقیقت ما با تحلیل جنسیتی نیازهای جنسیتی را تعیین می‌کنیم و مطالعات کیفی  این فرصت را فراهم می‌کنند که در عمل با سیاستگذاری و برنامه‌ریزی و تحلیل نتایج و دستاوردها  بتوانیم یک برنامه‌ریزی مؤثر و مبتنی بر نتیجه را داشته باشیم.

وی در پایان تصریح کرد: صرف استفاده از روش‌های کیفی یا کمی در مطالعات جنسیتی در عمل نمی‌تواند یک نتیجه کامل و جامع را برای ما ارائه بدهد. همانطور که مطالعه کمی اشکالات زیادی دارد در مطالعات کیفی هم تعمیم نتایج حاصل از یک مطالعه به گروه زیادی از زنان  از اشتباهاتی است که  متأسفانه در مطالعات ایران به وفور مشاهده می‌شود و در عمل باید در نظر داشته باشیم که دو روش کمی و کیفی در مطالعات جنسیت عملاً تعارضی با هم ندارند و کاملاً تکمیل‌کننده همدیگر هستند.

 

دومین همایش «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران» به منظور آسیب‌شناسی وضعیت روش‌های تحقیق در عرصه علوم اجتماعی کشور، ۲۰ آذرماه ۱۴۰۰ توسط مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، و فصلنامه روش شناسی علوم انسانی برگزار شد.





CAPTCHA
دفعات مشاهده: 145 بار   |   دفعات چاپ: 86 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر