EN fa

دانش‌پژوهی مشارکتی، روشی نوین جهت بررسی پدیده‌های نوظهور

 | تاریخ ارسال: 1400/9/24 | 

به عقیده دکتر اباذر اشتری مهرجردی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، «دانش پژوهی مشارکتی»، طرح تحقیق جدیدی است که در مواردی مثل فهم فرآیندهای تغییر استراتژی‌ها و سیاست‌های دولت در حوزه‌ه‌ای خاص، کارایی بالایی دارد.

 

به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر اباذر اشتری مهرجردی که با عنوان «دانش پژوهی مشارکتی به مثابه روشی نوین جهت پدیده‌های نوظهور» در دومین همایش «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران» سخن می‌گفت، خاطرنشان کرد: اساساً از دهه ۵۰ میلادی به این طرف که مدل‌ها و رهیافت‌های توسعه اعم از شهری و روستایی – خاصه از طرف آمریکا – مطرح شدند، طرح‌های مختلفی ارائه شد. هر چه از دهه ۱۹۵۰ به جلو آمدیم از رویکرد کمی و رویکرد اقتصادی صرف به رویکردهای اجتماعی و به قول معروف مشارکتی تر رسیدیم. به همین نسبت، روش‌های پژوهش هم از کمی صرف به کیفی تغییر کرد و با روش‌شناسی‌ای روبرو شدیم که اساساً از کمی به سمت کیفی و بعد ترکیبی حرکت کرد.

 

وی تصریح کرد: سه دهه است که همچنان که رهیافت‌های توسعه به سمت مشارکتی رفتند و بحث توسعه پایدار و حوزه‌های مختلف دیگر مطرح شد، حوزه زیست محیطی هم با حوزه اقتصادی و بعد اجتماعی و فرهنگی تلفیق شدند و اکنون  هم با روشهای مختلف مختلط و ترکیبی در تحقیقات روبرو هستیم. بحثی که امروز داریم، دانش‌پژوهی مشارکتی و روش‌شناسی نظریه‌پردازی بر مبنای پژوهش مشارکت‌جویانه در علوم اجتماعی است.

 

اشتری تصریح کرد: براساس فراتحلیلی که در سال ۱۳۹۸ در دانشگاه تهران انجام شده، دو سوم پژوهش‌ها به صورت توالی  کمی و کیفی پشت سرهم انجام شده که در اکثریت آنها اولویت با روش‌شناسی کمی بوده و نهایتاً ترکیب این روشهای کمی و کیفی در مرحله تفسیر بوده تا در مرحله تجزیه و تحلیل.  اگر بخواهیم  طرح‌های تحقیق آمیخته را سنخ‌بندی کنیم، عملاً سه دسته طرح تحقیق آمیخته  داریم که شامل طرح تحقیق به‌هم تنیده،  تشریحی و اکتشافی است که خود اکتشافی هم به چهار دسته تقسیم می‌شود.

 

عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: در طرح تحقیق به‌هم تنیده عملاً وزن داده‌های کمی و کیفی مساوی هستند و معمولاً  به صورت همزمان به گردآوری داده‌ها می‌پردازند و نهایتاً در تحلیل داده‌ها به مقایسه دو دسته داده‌های کمی و کیفی می‌پردازند و بر همان اساس جمع‌بندی می‌کنند. در طرح تحقیق آمیخته تشریحی، وزن اصلی به داده‌های کمی است اما برای تشریح ابعاد مختلف پدیده از روش‌ها و داده‌های کیفی هم استفاده می‌شود که معمولا در دو مرحله انجام می‌شود. آنچه که معمولاً در کشور ما رواج دارد هم همین است.

 

وی افزود: طرح تحقیق آمیخته اکتشافی هم به این صورت است که عملاً گردآوری داده‌های کیفی صورت می‌گیرد و در نهایت جهت تعمیم‌پذیری، داده‌های کمی هم جمع‌آوری و به عبارتی به یافته‌های کیفی خورانده می‌شوند. این نوع طرح تحقیق که میخواهیم راجع به آن صحبت کنیم، عملاً چهار دسته است. موازی همگرا، متوالی اکتشافی، متوالی توضیحی و چندگانه‌ که این چندگانه، عملاً ترکیبی از سه مدل بالا است.

 

اشتری خاطرنشان کرد: طرح تحقیق موازی همگرا که رایجترین طرح پژوهش  در نظام دانشگاهی ما است، نزدیک به آمیخته تشریحی است، یعنی داده‌های کمی و کیفی با یکدیگر و به صورت مجزا  جمع‌آوری می‌شوند و بیشتر برای قضاوت داده‌های کیفی استفاده می‌شوند و در نهایت در مرحله تفسیر است که این دو با هم ترکیب می‌شوند.

در متوالی اکتشافی، تمرکز بر داده‌های کمی است. یعنی به عبارتی کسانی که در تحقیقات کمی متبحرتر هستند از این روش استفاده می‌کنند اما در نهایت وزن روی پژوهش کیفی است. به عبارت دیگر داده‌های کمی اولیه‌ای جمع‌آوری و دسته‌بندی می‌شود تا بتواند پژوهش کیفی را طراحی کند و در طرح متوالی توضیحی، اولویت با کمی است یعنی جمع‌آوری داده‌ها به صورت غیرهمزمان صورت می‌گیرد اما وزن روی پژوهش کمی است.

 

وی تصریح کرد: در نهایت طرح تحولی لایه‌ای و چند مرحله‌ای ترکیبی از موارد بالاست که به دلیل این که روش بسیار پیچیده و سختی هستند کمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر در مواردی  که می‌خواهند برنامه های گسترده‌ای را  در طول زمان  بررسی کنند از این روش استفاده می‌کنند.

 

وی در توضیح طرح تحقیق دانش‌پژوهی مشارکتی  گفت: همانطور که استاد  فراستخواه به خوبی در ابتدای همایش مطرح کردند اساساً پژوهش، طرحی از تفکر و یک سلوک فهمیدن است. طریقه عملی فهمیدن است و اساساً از تخیل شروع می‌شود. اگر بخواهم این روش را توضیح بدهم، اولاً اینکه من به‌ طور مشخص یکبار این روش را استفاده کرده ام (در طرح موظفی که در مؤسسه داشتم) و به نظرم موفق بوده است. دوما این که، این روش، تفاوت بسیار زیادی با روش های دیگری که در طرح‌های مختلف استفاده کردم داشت؛ بدین ترتیب که به نوعی با پدیدارشناسی  شروع می‌شود و در نهایت با گرندد تئوری تمام می‌شود، برای همین به عنوان دانش‌پژوهی از آن یاد می‌کنند که بحث نظریه‌پردازی در آن مطرح است.

 

اشتری خاطرنشان کرد: اگر بخواهم آن را به طور روشن مدل‌سازی کنم، شامل دو امر کلی است که در میانشان امری جزئی قرار می‌گیرد. امر کلی اولیه آن، بخشی از ایمیجینگ و تخیل شماست که به روش پدیدارشناختی نزدیک می‌شود. به عبارتی شما پدیده، اتفاق یا مسئله‌‌‌ای را می‌بینید که ورای آن چیزی است که وجود دارد و به صورت معمولی دیده می‌شود.

در این بخش شما باید اساساً تخیل کنید که چه چیزهای دیگری احتمالاً می‌شود دید یا دیده می‌شود. یعنی کمی نزدیک می‌شود به بحث فرضیه‌ای که  در روش‌های کمی مطرح است اما کاملاً متفاوت است.

 

وی در عین حال تاکید کرد که این تخیل با تخیلی که در گذشته در روش‌های پدیدارشناختی  به خصوص در حوزه فلسفه وجود داشت، کمی تفاوت دارد و تفاوتش هم این است که تخیل در روش‌های گذشته به سطح کنش در نمی‌آمد. به عبارتی، فرد، جایگاه و موضع خودش را در نسبت با آن پدیده یا آن مسئله یا آن اتفاق روشن نمی‌کرد. از اینجاست که تفاوت فاحش تخیل در دوران مدرن با دوران گذشته مطرح می‌شود و در نتیجه این کنش و اعلام موضع با موضوع است که به مفهوم درآوردن و صورتبندی جدیدی حاصل می‌شود.

 

اشتری در جمع‌بندی توضیحات خود  تصریح کرد: وقتی که می‌خواهید فرایند و روایتی از اتفاق‌ها یا پدیدهایی که موجود است را بررسی بکنید بنا بر ویژگی‌ها و شرایطی که دارید و براساس تجربه زیسته و دانشی که دارید، تخیل می‌کنید که احتمالاً می‌تواند شرایط و مناسبات دیگری وجود داشته باشد. این موضوع یک موضوع کاملاً ذهنی است که ممکن است صورتبندی دقیقی هم نداشته باشد و با وضع موجود اختلافاتی داشته باشد و مسائلی از این دست. بر همین اساس یعنی با این رویکرد کلی که داریم  و تخیلی که کردیم که ممکن است با وضع موجود متفاوت باشد، تلاش می‌کنیم که مؤلفه‌ها، پایه‌ها و شاخصه‌های اصلی روایت موجود را شناسایی کنیم. اینجا آن امر جزئی است. همان جایی است که پای شما روی زمین است و در میدان قرار می‌گیرید؛ بنابراین در رفت و برگشت دیالکتیکی بین آن امر کلی تخیلی اولیه‌ای که دارید با روایت موجودی که وجود دارد و تعارض‌ها و تناقض‌هایی که بین این دو وجود دارد، روایت جدیدی را بازگویی و بازنویسی می‌کنید.

 

عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد که عملاً مهمترین کارکرد این روش در  فهم فرایندهای تغییر و توسعه است، چه در افراد، چه در گروه‌ها، چه در سازمان‌ها و البته به طور خاص در دولت. به نوعی برای اینکه اینجا هم بتواند تنه به تنه تحلیل گفتمان بزند، حالا چه گفتمان انتقادی و چه غیرانتقادی. به عبارتی اگر ما بخواهیم فرایندهای تغییر تصمیمات دولت یا استراتژی‌ها و سیاست‌های دولت در یک حوزه خاصی را فهم کنیم می‌توانیم از این روش استفاده کنیم یعنی با تحلیلی که نسبت به امر واقع موجود داریم، روایت موجود را بررسی می‌کنیم و به عبارتی بنابر آن وضعیت تخیلی که  داریم و می‌تواند راهگشا باشد و وضعیت مطلوبی را ترسیم کند، روایت موجود را  طراحی می‌کنیم.





CAPTCHA
دفعات مشاهده: 155 بار   |   دفعات چاپ: 83 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر