توضیح
|
دیباچه پژوهشکدهrnrnمفهوم «پسااستعماری» (Post-Colonial) که نخستین بار در فرهنگ لغات آکسفورد ظاهر شد، در ابتدا اشاره به دوره زمانی بعد از حکومتهای استعماری داشت و آنهه را که امروز بر آن اطلاق میشود، شامل نمیشد. این مفهوم در ابتدا بیشتر همچون یک نیروی سیاسی مخالف استعمار و البته نه چندان مهم در میان روشنفکران رواج داشت. با این حال، امروزه این واژه و متعلقات آن در دایره روشنفکری جهان به عنوان امری نقادانه رشد کرده و گسترش یافته است.rnدر رویکردی دیگر میتوان گفت از چشمانداز تاریخی، مطالعات پسااستعماری با نقد مطالعات شرقشناسی و در دانشگاههای غرب شروع شد. این در حالی است که سابقه شرقشناسی به مثابه یک نظام پژوهشی، به اوایل قرن چهاردهم برمیگردد، یعنی زمانی که شورای کلیسای وین، تعدادی از کرسیهای دانشگاهی را به ارتقای فهم زبانها و فرهنگهای شرقی، اختصاص داد؛ و نیروی محرک اصلی آن نیز از تجارت، رقابتهای دینی و منازعات نظامی سرچشمه میگرفت.rnمیتوان پرسید که چه عاملی به ظهور اندیشههای پسااستعماری در کشورهای ـ عموما- غیر غربی انجامیده است؟ آیا صرف وجود مطالعات شرقشناسانه در دانشگاههای غرب میتواند توجیهگر پدید آمدن این خیل عظیم اندیشههای احیاگرانه در مناطق مختلف جهان باشد؟ به نظر میرسد پاسخ این سوال منفی است. آنچه بیش از هر چیز به ظهور و گسترش اندیشههای پسااستعماری ـ بهویژه در کشورهایی که به لحاظ تاریخی سابقه مستعمره بودن دارند- مدد رسانده، روند تامل در خود و تلاش برای جبران عقبماندگیهای کشورهای جنوب در مقابل کشورهای پیشرفته شمال بوده است. اندیشمندان مختلفی با بررسی عوامل عقبماندگی کشورهای غیر غربی، ریشه آنرا در از خود بیگانگیِ ملتها و تلاش آنها برای «غربیشدن» یافتهاند. تلاشی که البته با توجه به پیشینه تاریخیِ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متفاوت نهایتا به شکست انجامیده یا خواهد انجامید.rnبر این اساس، اندیشمندان پسااستعماری چند نکته محوری را در مطالعات خویش مورد توجه قرار میدهند. نخست ضرورت بازخوانی تاثیرات تفکر غربی بر نحوه حیات جوامع دیگر است. نکته دیگر به بازگشت به اصول و ارزشهای فرهنگی خویش برمیگردد و این جوامع را دعوت میکند که با «بازگشت به خویشتن» از تقلید الگوهای فرهنگی غربی دست شویند. علاوه بر اینها بهرهگیری از تجربههای ـ به خصوص معاصر- تمدن غربی نیز نباید فراموش شود. بر این اساس، اندیشههایی مانند رویکردهای پستمدرن، نظریههای فمینیستی، و اندیشههای چپ انتقادی مورد توجه خاص نظریهپردازان پسااستعماری است، چرا که با نقد مبانی فلسفی اندیشه معاصر مدرن غربی، زمینه را برای نگرشهای بدیل میگشاید و امکان تضارب آراء و افکار در این حوزه را فراهم میآورد.rnکتابی که در دست دارید از جمله آثاری است که با بررسی ادبیات «پسااستعماری» و برجسته ساختن مقولات و مفاهیم محوری در این حوزه، گزارشی مختصرـاما تقریبا جامع- از نظریههای پسااستعماری و حوزه تاثیر آنها به دست میدهد. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با هدف آشناسازی جامعه دانشگاهی و دانشجویان با مباحث جدید و موثر در عرصه علوم انسانی معاصر و همچنین فراهم نمودن فضایی برای گفتگو و مباحثه درباره جهتگیریهای فکری، فرهنگی جامعه ایرانی، به چاپ کتاب حاضر همت گماشته و امیدوار است انتشار این متن به ترویج و گسترش ادبیات نگرشهای بدیل در عرصه علوم انسانی کشور مدد رساند.rn
|
|
میانگین امتیازات: 5
تعداد آرا: 1

امتیاز دهید:
|
|