توضیح
|
دیباچه پژوهشکدهrnrnدانش سیاسی، بیش از هر معرفتی، تاریخ و تمدن بشری را تحت تاثیر خود قرار داده و شاید بتوان گفت که بیشترین نقش را در آفرینش تمدنهای بزرگ بشری داشته است و اجتماعات تاریخسازی را در مسیر حیات انسان ساماندهی کرده است. فراخنای دایره «امر سیاسی» به نحوی شگرف همه سطوح و وجوه حیات انسان و طبیعت را در برمیگیرد؛ اگر روزگاری فلسفه متولی همه شقوق دانش بود و سیاست را هم در دل خود جای میداد شاید امروزه فلسفه نیز «امری سیاسی» است. به رغم اینکه این دانش، زمانی تحت هجمه اثباتگرایان، عرصه را برای انواع انتقادات علیه خودش فراهم ساخت، اما در دهههای اخیر بیشترین حجم فعالیتهای اندیشهای بشر در این حوزه صورت گرفته است. دانش سیاسی، به معنای دانستنیهایی که به پرسشهای مربوط به زندگی جمعی (یا به عبارت دیگر، به امر سیاسی) پاسخ معینی داده است، پیش و بیش از آنکه به قلمرو یونان و روم التصاق یابد، به تمدنهای باستان در هند، چین، بینالنهرین و بهخصوص ایران بازمیگردد. در ایران از آن زمانی که آثار مکتوب باقی مانده است، این دانش شامل اندرزنامهها، باورهای حکومتی و رسومات درباری میشد و مبنای آن دانش کیهانشناسی و معرفتشناسی ایرانیان بود که در نوع خود از عمق و افق خاصی حکایت میکرد. در جامعه ایران دغدغه سیاسی و دانش سیاست به معنای عام آن، با تاریخ طولانی مدنیت این سرزمین همزمان است و به بیش از سه هزار سال پیش و در متون کهن پارسی و نیز در مبانی اندیشههای دینی این سرزمین میرسد. ایرانیان در تاریخ خود نهفقط با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم و نوع جهانبینیشان، بلکه با نوع نگرش خاص خود به سیاست شناخته میشدهاند و این نگرش نیز به همان اندازه در هویت آنها مؤثر و تعیینکننده بوده است. اما دانش سیاسی در ایران پس از غنای فراوانی که در دوران اسلامی به خود گرفت و اندیشمندانی بزرگ و گرانمایه را به تاریخ تفکر جهانی هدیه کرد، در دوران مدرن با وضعیت و شرایط نوینی مواجه گشت. در این شرایط نوین، این حوزه بنیادین معرفت بشری به یک علم و یک رشته دانشگاهی تبدل شد که میتوانست با یافتههای خود نهتنها به حل و فصل مسائل زندگی جوامع مختلف یاری رساند، بلکه نوع نگرش و بینش انسان را نسبت به زیستجهان خود شکل داده و در تعیین سرنوشت او نقشی اساسی ایفا کند.rnrnبا این حال نباید فراموش کرد که منشاء «علم سیاست» خصلتی دوگانه داشته است: از یکسو مقید به بافت فرهنگی- تمدنی و از سوی دیگر، همیشه معطوف به ضرورتهای تاریخی- اجتماعی خاص بوده است که هر تمدنی به ناچار ـ یا از سر خلاقیت و تعامل سرزنده با دیگران ـ با آن مواجه میشده است. در دوران کنونی گویی تنها وقتی که این دو وجه در تناسبی هوشمندانه با هم پیش بروند، آن دانش میتواند حیاتی سعادتمندانه را برای جویندگانش به دنبال داشته باشد.rnrnمجموعه مقالات حاضر که حاصل نخستین کنفرانس بررسی وضعیت آموزش و پژوهش علوم سیاسی و روابط بینالملل در ایران میباشد اکنون به این امید توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشر میشود که با نگاهی انتقادی به پرسشهایی از این قبیل بپردازد: اکنون وضعیت دانش سیاسی در ایران چگونه است؟ اگر این دانش در حوزهای با بالندگی و رشد همراه بوده است، به چه نحو میتوان آن را تقویت کرد. اگر با مشکل یا رکود یا انحرافی مواجه است، مشکل کجاست؟ چرا در وضع کنونی علم سیاست ایرانی در مجموع، از بالندگی و پویندگی مورد انتظار، یا حتی در مقایسه با آنچه در غرب وجود دارد، نشانی استوار و رهنما و افقبخش ندارد؟ چرا وضع به گونهای است که زمزمه میشود که علم سیاست در ایران، نه «علم» است و نه «سیاست»؟ آیا میتوان در این حوزه مطالعاتی دانشگاهی از جریانی غالب سخن گفت؟ در مجموع این اثر دغدغهای از نوع سیاسی را در خصوص دانش سیاسی انعکاس میدهد که از زاویهای میتوان آن را نوعی آسیبشناسی این دانش تلقی کرد.rnrnامید است کوششهاو برنامههای علمی و پژوهشی این پژوهشکده در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی و در سطوح و لایههای مختلف جامعه دانشگاهی، زمینه توسعه و شکوفایی را فراهم آورد و بتواند در فرآیند شکلگیری گفتمان بومی دانش در جهت حل مشکلات و مسائل نظری و عملی جامعه ایران موثر باشد.rnrn
|
|
میانگین امتیازات:
تعداد آرا: 0
امتیاز دهید:
|
|