در دهههای اخیر دانشگاه و آموزشعالی روندهای کمّیگرایی، تودهای شدن، مجازیشدن، بینالمللی شدن، اجتماعیشدن و عبور از نخبهگرایی را طی کرده است. این روندها هم در سراسر جهان و هم در کشور ایران حکم فرماست. اکنون آموزشعالی به قلمرویی شلوغ و پر مسئله هم از حیث ذهنی و نظری و هم از جنبه عینی تبدیل شده است. این جنبههای بحث برانگیز، مسائل آموزش عالی را پیچیده و چند بعدی میکند. دلایل آن متعددند از جمله: زمینههای جمعیتی، فرهنگی، مدیریتی، سیاستهای بعضاً نادرست در برخی مقاطع زمانی، نگاه کوتاهمدت و سیاستزده، ساختار دیوانسالارانه، آشفتگیهای نظری و فکری، نداشتن الگوی مشخص برای توسعه آموزش عالی، تمرکزگرایی و ضعف استقلال دانشگاهی، ضعف ارتباط با جهان خارج و ... .