گزارش پنل اول همایش ملی «فرهنگ و هویتهای دیجیتال دانشگاه»
| تاریخ ارسال: 1401/9/2 |
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، همایش ملی «فرهنگ و هویتهای دیجیتال دانشگاه« به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی و مدیریت بودجه و تحول اداری دانشگاه بیرجند با همکاری موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی روز سهشنبه اول آذر ۱۴۰۱ برگزار شد.
آلبوم تصاویر
حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این همایش با موضوع «هویت ملی، دانشگاه و جهانی شدن در فضای دیجیتال» سخن گفت و افزود: وقتی از هویت ملی صحبت میشود معمولا منظور احساس آگاهانه تعلق فرد به یک کشور یا دولت – ملت است؛ یک حس مشترک که یک کلِ در هم تنیده را به وجود میآورد و نمود آن، خود را در سنتها، فرهنگ، زبان و حتی سیاست نشان میدهد. ابتدا لازم است این سؤال را مطرح کنم که اگر هویت ملی وجود نداشته باشد یا احیاناً کمرنگ شود چه اتفاقی میافتد؟ به نظر میرسد اگر هویت ملی نباشد انگیزهای برای دفاع از سرزمین و کشور و فداکاری در این راه وجود نخواهد داشت یا اگر وجود داشته باشد بسیار ناچیز است. با فقدان هویت ملی گرایش جدی برای همافزایی در آبادانی و پیشرفت کشورها وجود نخواهد داشت.
او ادامه داد: در غیبت هویت ملی، میل و گرایشی به رقابت در صحنه بینالملل با پشتوانهای در قواره یک دولت - ملت وجود نخواهد داشت. اگر هویت ملی نباشد انگیزهای برای زیستن در یک کشور و تن دادن به قواعد و الزامات دولت ملت وجود نخواهد داشت. همچنین در صورت نبود هویت ملی رغبتی برای وحدت و بسیج ملی برای مقابله با خطرات ویرانگر اجتماعی وجود ندارد. اگر هویت ملی محو شود امکان تنوع و تکثر اجتماعی که در برخی از جوامع هم بسیار بالاست به یک کل در هم تنیده وجود ندارد و جامعه و زیست اجتماعی به شدت هویت خود را از دست خواهد داد. میتوان به این نکاتی که بیان کردم موارد دیگری را نیز اضافه کرد.
دکتر غلامی با طرح این سؤال که آیا هویت جهانی میتواند جای هویت ملی را بگیرد؟ یادآورشد: آن چیزی که هویت ملی را تشکل میدهد مجموعهای از علایق و دلبستگیها همانند خاک، سرزمین اجدادی، وابستگیهای قومی و فامیلی، فرهنگ و آداب دلپذیر و همجنسیِ علایق با فرهنگی که برخاسته از ریشه همین علایق است، میراث فرهنگی و تمدنی معنابحش و قابل اتکا، ارزشهای مشترک همانند مقدسات مورد احترام، احساس غریبه نبودن، برخورداری از کرامت یا شهروند درجه یک بودن و اصالت داشتن، آرمانها و اهداف مشترک و امثالهم هستند.
او افزود: بسیاری از آنچه که با عنوان مزیتهای ملی نام بردیم در هویت جهانی هم ممکن است به شکل دیگری وجود داشته باشد اما با این حال باید ببینیم آنچه به عنوان مؤلفههای هویت جهانی مطرح میشود تا چه اندازه میتواند نقش جایگزین برای هویت ملی ایفا کند؛ مثلاً دلبستگی به محیط زیست جهانی به جای دلبستگی به بخشی از محیط زیست جهانی که به آن کشور گفته میشود، انساندوستی به جای نژاددوستی و قومدوستی، دلبستگی به جامعه جهانی به جای دلبستگی صرف به کشور خود، دلبستگی به تمامی میراث فرهنگی و تمدنی در دنیا و احساس تعلق به آنها، داشتن فرهنگ و آداب جهانی و حتی دین جهانی به جای فرهنگ ملی و قومی، از جمله این موارد هستند. برخی مدعی هستند اینها میتوانند جایگزین هویت ملی شده و مضرات از دست رفتن هویت ملی را جبران کنند.
به گفته رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی آنچه از بحث نظری مهمتر است امکان تحقق عینی آنهاست که آیا جدای از اینکه با فضای انتزاعی که در دانش داریم در عمل هم این موارد میتواند محقق شود؟ در این زمینه تردیدهایی وجود دارد که به نظرم ناشی از واقعیتهایی است که خیلیها در چند دهه گذشته آنها را درک کردهاند. تصور میکنم نباید به نسبت هویت ملی و هویت جهانی به شکل صفر و صدی نگاه کرد و بگوییم یا باید هویت ملی یا هویت جهانی را انتخاب کنیم. علت این است که به بن بست میرسیم چون در جهانی زندگی میکنیم که با جهانهای گذشته تفاوت زیادی پیدا کرد ولی میتوان به قرائتی از هویت جهانی رسید که با هویت ملی قابل جمع باشد اما مسلم است که هویت جهانی هنوز با ابهاماتی رو به رو است.
دکتر غلامی با بیان اینکه برخی میگویند از سه جهت شامل رابطه ساختی دانشگاه، رابطه کارکردی دانشگاه و رابطه خدمات دانشگاه با هویت ملی، میتوان به رابطه آن با هویت جهانی نگاه کرد عنوان کرد: مسئله اصلی ما درباره دانشگاه و هویت ملی، به رابطه ساختی و کارکردی دانشگاه برمیگردد و سوال اصلی این است که اگر بخواهیم بین هویت ملی و جهانی پیوند بزنیم، در ساختار و کارکردهای دانشگاه چه تغییر و تحولاتی رخ میدهد؟ به نظرم به دلایلی از جمله خطی دیدن حرکت تکامل علم که البته خودم هم به آن نقدهایی دارم، مشترک شدن زبان علم، کوچک شدن جامعه علمی، ثمرات فزاینده تعاملات جهانی و شکلگیری پروژههای عظیم جهانی، نمیتوان هویت جهانی را نادیده گرفت.
دکتر حامد طاهریکیا، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز در این نشست درباره دانشگاه ایرانی پس از تکنولوژی زیراکس سخن گفت و ادامه داد: سؤال من این است که دانشگاه ایرانی چه نقشی در رخداد ۱۴۰۱ دارد؟ جامعه ایران از دوره مشروطیت و قاجار، ضمن آشنایی با فرهنگ غرب و پدید آمدن روشنفکران و شکلگیری نشریات وارد یک وضعیت اضطراری شد؛ بدین معنا که رابطهای بین حکومت و مردم در جامعه ایران شکل گرفت و اینکه حکومت و مردم چگونه میتوانند تاثیر متقابل بگذارند لذا روشنفکری میخواست فرهنگی را به وجود بیاورد که مردم را به سمت پرسشگری و دخالت در نظام سیاسی ترغیب کند و دغدغه حکومت نیز این بود که چگونه جریان تحول خواهی که در ایران شکل گرفته بود را مدیریت کند.
او افزود: از دوره پهلوی اول و دوم تا الان یعنی مهرماه ۱۴۰۱ این شرایط اضطراری وجود داشته است یعنی پنجرههای بین نظام سیاسی و حکومت برای تعامل بسته بوده است. وقتی کانالهای ارتباطی بین حکومت و مردم بسته میشود ما وارد شرایط اضطراری میشویم یعنی در نظام سیاسی یک حلقه اخوت و برادری و رانتها شکل میگیرد و در عین حال در میان توده مردم نیز نوعی درک ناعدالتی شکل میگیرد که منجر به تورم قدرت در میان آنها میشود بنابراین اگر این تورمهای قدرت نتوانند چرخش پیدا کنند در نتیجه به شرایط اضطراری میرسیم.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه در چنین شرایطی با نوعی از اردوگاههای قدرت درونی مواجه هستیم که با هم گفتوگو میکنند بدون آنکه با توده مردم گفتوگو کرده و ارزشهای معنایی آنها را در نظر بگیرند گفت: یعنی دو نظام ارزشی متفاوت بین مردم و حکومت جریان پیدا میکند بدون اینکه با هم ارتباطی داشته باشند و بر هم تأثیر بگذارند. حال سؤال پیش میآید که این وسط دانشگاه چه کاره است؟ دانشگاه هم یک فضای آستانهای بین نظام سیاسی و مردم است و از زمان پیدایش دانشگاه در ایران وجود داشته و هرچه جلوتر آمدهایم این فضای آستانهای بیشتر شده است.
دکتر حمید مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند نیز با موضوع «شناخت بازنمایی هویت دانشگاهیان با کمک نتنوگرافی» سخنرانی خود را ارائه کرد و گفت: تفاوت دسترسی، مهارت و نیاز متفاوت دانشگاهیان با افراد خارج از دانشگاهیان به تکنولوژی و فضای مجازی باعث شده که شاهد حضور بیشتر آنها در این عرصه باشیم. جوامع آنلاین را به واحدهای اجتماعی که متشکل از شبکههای اینترنتی و مجموعهای از کاربران هستند تعریف میکنیم. دانشگاهیان به صورت همبسته یا چیزی فراتر از فضای دانشگاهی اقدام به تشکیل این واحد آنلاین میکنند و به همین واسطه شاهد بازنمایی هویت آنها در فضای مجازی هستیم و لازم است چنین مسائلی را مورد تحقیق قرار دهیم اما سؤال این است که این تحقیق به چه روشی میتواند انجام شود؟
او با بیان اینکه بررسی هویت دانشگاهیان در فضای مجازی خیلی کم مورد بررسی قرار گرفته است افزود: یکی از بهترین روشها در این زمینه مردمنگاری است و وقتی مردمنگاری وارد فضای مجازی میشود تبدیل به نتنوگرافی میشود که روشی کیفی و از نوع پژوهشهای عمیق است. دادههایی که توسط انبوهی از کاربران مخصوصاً کاربران دانشگاهی تولید میشود توسط محققان تحلیل و تبدیل به جامعه شناسی در فضای مجازی میشود. این تولید و گردآوری و تحلیل دائما تکرار میشود و به همین دلیل دائما با دادههای جدیدی مواجه هستیم.
دکتر مسعودی با تاکید بر اینکه مردمنگاری به شدت محققمحور است و زیباترین مردم نگاریها را به اسم محقق آن میشناسیم توضیح داد: مردمنگار بدون پیش فرض ذهنی به پژوهش در این زمینه از طریق مصاحبه و مشاهده میپردازد. همین کار را عینا در فضای مجازی انجام میدهیم یعنی اینترنت را با مردم نگاری ترکیب کرده و نتنوگرافی را ایجاد میکنیم. روش کیفی، مبتنی بر مطالعه تعاملات اجتماعی و مطالعه رفتارها و تولید دادههای طبیعی و واقعی است لذا مقرون به صرفهتر است و منجر به شناخت فرهنگ در فضای مجازی میشود. جامعه آماری آن نیز کاربران اینترنتی هستند و محقق به نوعی آنها را مشاهده میکند و گاهی در این شبکهها حضور دارد و با مشارکت، میتواند کاربران بهتر آنها را شناسایی کند.
او ادامه داد: برای اینکه یک اتنوگرافی خوب انجام دهیم باید کاربران دانشگاهی و فضای تعاملی که دانشگاهیان شکل میدهند را در نظر بگیریم چراکه دادههای بسیار غنی دارد و کاملاً مشخص است هویتی که این افراد در فضای مجازی نشان میدهند با هویت واقعی آنها متفاوت است. ما در فضای محدود و زمانیکه داده محدود داریم یعنی در فضای واقعی، به یک شکل و وقتی دادههای کثیر همانند میلیونها کامنت داریم به شکل دیگری عمل میکنیم. ما میتوانیم دادههای خود را دستهبندی کنیم و اگر دادهها محدود باشد به شکل دستی و اگر کثیر باشند به وسیله ربات، آنها را دستهبندی و به شکل کمی یا کیفی تحلیل میکنیم. همچنین دانشگاهیان وقتی توئیتی کرده یا کامنتی میگذارند از هشتگهای خاصی استفاده میکنند لذا با شناسایی این هشتگها هم میتوان دیدگاهها و هویت آنها را مورد بررسی قرار داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند با بیان اینکه موضوع جالب درباره هویت دانشگاهیان، خوداتنوگرافی است یعنی هرکدام از اعضای دانشگاهی میتوانند وضعیت خود در فضای مجازی را تشریح و بازنمایی کنند گفت: درباره هویت دانشگاهیان همچنین میتوان به پستهای اینستاگرامی دانشجویان، اساتید یا اعضای انجمن علمی و کامنتهایی که نوشته میشود اشاره کرد. بازنمایی هویت دانشگاهیان با توجه به فناوری و فضای مجازی چند نکته را به ما میرساند که البته هنوز اثبات شده نیستند. یکی از موارد این است که ما فهمیدهایم که دانشگاه دیگر جدای از جامعه نیست و با جامعه قاطی شده است لذا بررسی هویت دانشگاهیان کمکم در حال از میان رفتن است.
دکتر مسعودی در پایان بیان کرد: نکته دیگر اینکه درباره عملکرد استادان دانشگاه این است که حضور آنها در فضای مجازی باعث ضعف عملکردشان شده است چراکه قدرتی در فضای مجازی پیدا کردهاند که بیشتر از قدرت آنها در فضای واقعی است. از سوی دیگر بسیاری از رفتارهایی که دانشگاهیان در فضای مجازی انجام میدهند همخوانی با جایگاه آنها در دانشگاه ندارد و بعضاً منجر به چالشهایی برای اساتید و دانشگاهیان میشود و این باعث کاهش حضور برخی اساتید در فضای مجازی نیز میشود. فردِ دانشگاهی به واسطه فضای مجازی در حال تبدیل شدن به یک شهروند است و جایگاه تخصصی خود را از دست داده و تبدیل به یک فرد اجتماعی میشود. از سوی دیگر دانشگاه محل مراجعه نیست بلکه فضای مجازی محل مراجعه است. همچنین بسیاری از شهروندان به جای اینکه اساتید را از طریق کتاب و مقالات آنها بشناسند به پستها و کامنتهای آنها در فضای مجازی توجه میکنند. اینها مسائلی هستند که لازم است آنها را در فضای علمی کشور مورد توجه قرار دهیم.
دکتر احسان شاهقاسمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران دیگر سخنران این مراسم بود با اشاره به موضوع «دانشگاه و سلبریتی ها؛ یک کشاکش سرزمینی» بیان کرد: هم جامعه و دانشگاه پذیرفتهاند که دانشگاه جای یک عده آدم عجیب و غریب است که درباره مفاهیم موهوم صحبت میکنند و جایشان هم آنجاست اما اگر وارد مسائل اجتماعی شوند که مسئولیت حرفهای آنهاست میگویند این چه ربطی به شما دارد؟ در دو دهه گذشته بسیاری از اصطلاحات دانشگاهی همانند نخبه را فقط برای دانشآموزان ممتاز به کار میبردند اما یکی از بزرگترین ظلمها به دانشآموزان ممتاز ما این بود که الان در پربینندهترین برنامه تلویزیونی ایران یعنی عصر جدید، همکلاسی تنبل آن دانشآموز ممتاز پشتک میزند و میگویند این نخبه است. لذا وقتی دانشآموزان ممتاز را تحقیر و دانشآموز تنبل را برجسته میکنیم این به معنای انتقام دانشآموز تنبل از دانشآموز ممتاز است لذا چون استعدادهای اصیل تحقیر میشوند امور به صورت فزایندهای، نه با ارزشهای واقعی که با ارزشهای نمایشی شناخته میشوند.
او ادامه داد: ما در حوزه مهندسی و پزشکی واقعاً عالی هستیم و بهترین نخبهها را داریم اما کشورهای دیگر نخبههای ما را میدزدند چراکه امور ما جنبه نمایشی پیدا کرده است و وقتی ما مقرری ماهانه برای دانشآموز ممتاز در نظر نگرفته و دانشجوی دانشگاه تهران پول ژتون غذا ندارد و از سوی دیگر سلبریتی که ماهی یک میلیارد تومان درآمد دارد مالیات نمیدهد بنابراین ما با اینهمه مشکلات مواجه میشویم.
او با طرح این سؤال که در کدام کشور دنیا پول بیتالمال هزینه سلبریتیها میشود؟ بیان کرد: وقتی به این فرصتطلبها و افراد بیسواد بگویید ترکمنستان کدام سمت ایران است، اکثر آنها بلد نیستند. آنها هیچ دستاوردی ندارند و اقدامات آنها فقط ارزش نمایشی دارد. بنابراین وقتی پول را خرج آنها میکنید در دانشگاههای ما فاجعه اتفاق میافتد. ما به سلبریتیها خدمات ایمنی و امنیتی میدهیم. در حالیکه هر کسی به آنها اعتماد میکند دچار اشتباه شده است چراکه بسیاری از سلبریتیها سر همه را کلاه میگذارند اما چون ما دانشگاهیان در شأن خودمان نمیدانیم با آنها مبارزه نمیکنیم هرچند خود بنده از معدود افرادی هستم که با آنها مبارزه میکنم اما چون بسیاری از افراد از تبعات آن میترسند بنابراین با سلبریتیها گلاویز نمیشوند.
دکتر صدرا خسروی سخنران پایان این نشست بود که سخنرانی خود با عنوان «هویت یا سوژگی؛ فوکو و رانسیر» را ارائه کرد و گفت: در دنیا وقتی از هویت صحبت می شود از وجه فردی و اجتماعی آن صحبت می شود اما عموما وجه اجتماعی آن غلبه دارد. برخی نیز هویت را بر اساس نگاه سلبی و ایجابی به خود فرد تعریف می کنند. اما اساسا در تعریف هویت ارتباط بین خود و دیگری کمتر طرح شده است بدین معنی که من چه قدر احساس همذات پنداری با دیگران می کنم. از سوی دیگر سه مفهوم تباین، تفاوت و تعارض در تعریف هویت با هم اشتباه گرفته می شود. بخش اعظم اینها به هویت به مثابه یک امر ایستا و بالفعل نگاه می کند. مثلا قومیت چیزی است که انسان با آن زاده میشود و اساسا گاهی کنش های افراد بر این اساس تحلیل می شوند در حالیکه هویت امری در حال شدن است و طی زمان هویت های متکثری در افراد ساخته میشود.
او ادامه داد: لایههای متفاوتی از هویت وجود دارد؛ هویت دینی، سیاسی و ملی. اکنون بیان می شود که رسانهها از جمله اینترنت، ماهواره و تلویزیون هویت افراد را در ایران دچار تعارض کرده است. در دوره ارشد استادی از من پرسید شما طرف کسی را نمی گیری در آینده احساس نگرانی نمی کنی؟! اکثر کارهای هویت در ایران در آکادمی روی دانشجویان انجام شده نه اعضای هیئت علمی. گفتمان همیشگی آسیبشناسی این است که اغلب محور دانشجو است و تقصیرها را گردن او میاندازیم. مثلا میگوییم دانشجو احساس هویت نمیکند و میخواهد مهاجرت میکند. این در حالی است که اعضای هیئت علمی هم احساس هویت سازمانی ندارند. از سوی دیگر در هویت دانشجویان هم بیشتر روی هویت مردان کار شده تا زنان. همچنین بیشتر روی دانشجویان کارشناسی پژوهش شده تا تحصیلات تکمیلی. گویی دانشجو فقط تا دوره کارشناسی هویت یابی میکند و پس از آن تغییری ندارد.
دکتر خسروی با بیان اینکه پژوهش من روی هویت اعضای هیئت علمی است بیان کرد: در این پژوهش به این موضوع پرداختم که چه قدر اعضای هیئت علمی چه قدر درگیری شغلی، انگیزش شغلی و ... هستند. آنچه اغلب درباره این حوزه مستند شده است به عنوان هویت تلقی می شود در حالی که ممکن است اینگونه نباشد.
او با اشاره به تعریف رانسیر از هویت بیان کرد: از نگاه او هویت همواره در تقابلهای دوگانه تعریف میشود و اساسا بینابینی بودن مواضع باعث می شود به چالش کشیده شوید! رانسیر سوژگی را به جای هویت پیشنهاد میکند و میگوید باید بر فرد به جای دیگران تمرکز کرد. از سوی دیگر مفهوم شبیه سوژگی رانسیر را فوکو هم استفاده کرده است. او می گوید فرایند سوژگی فرایندهای است که فرد خود را در ارتباط با قدرت تعریف میکند.
به گفته دکتر خسروی، سوژه فوکویی منقاد است و باعث میشود فرد خودش را نتواند از موقعیت جدا کند اما در سوژه رانسیر فرد میتواند خودش را از این موقعیت جدا کند و عدم توافق خودش را نشان داده و فرد باقی بماند. شاید تا قبل از این که فضای مجازی ظهور یابد افراد با مقاله و کتابهایشان شناخته می شوند اما امروز افراد بر اساس اظهار نظرهایشان در فضای مجازی ارزیابی میشوند و این فضا امکان واکنش سریع را فراهم کرد. امکان سوژگی برای اعضای هیئت علمی در فضای دیجیتال بیشتر از فضای واقعی امکانپذیر است.
او در پایان گفت: متاسفانه در ایران به هویت بیشتر به عنوان یک موضوع امنیتی پرداخته شده است و کمتر به صورت علمی روی آن کار شده است و به نظر میآید هنوز هم تعریف و مواجهه ما از هویت به معنای آن چیزی است که در دهه ۷۰ با عنوان تهاجم فرهنگی از آن یاد می شد.