نشست تخصصی معیارهای ارزیابی و رتبهبندی دانشگاهها با حضور استادان و کارشناسان دانشگاهی چهارشنبه ۲۵ خرداد به همت موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه منظورش از معیار، قاعده یا پیمانه ارزیابی است گفت: من مخصوصاً از واژه استاندارد استفاده نمیکنم چراکه عموم استانداردها، کف کیفیت را مشخص میکنند و برای کار ما که بیش از کف، به سقف وجه داریم، استاندارد گذاری خیلی مفید نیست. به نظر میرسد ما برای هرگونه رتبهبندی دانشگاهها به ارزیابی نیاز داریم. بدون ارزیابی نمیتوان به سمت رتبهبندی رفت. در واقع نمره یا رتبه هر دانشگاه، از دل ارزیابی معیارمند خارج میشود هرچند ارزیابی میتواند اهداف دیگری مانند کیفیت سنجی هم داشته باشد.
او با اشاره به اینکه برای هرگونه معیارگزینی برای ارزیابی دانشگاهها، روشن شدن رویکرد ما به علم و فلسفه علم، ضروری است افزود: البته قبول داریم که رویکرد به علم نه یکسان است و نه یکسان بودن آن امکان پذیر است. از همین منظر، حرکت علم در دنیا هم لزوما خطی نیست؛ این ساده اندیشی است که کسی تصور کند، میشود به علم نگاه واحد داشت و یا همین الآن لزوماً چنین نگاهی وجود دارد. خیر؛ نگاه به علم متفاوت است و بر اساس همین تفاوت، دستاوردهای علمی نیز همه از مبانی و یا شاخصهای ارزیابی واحدی تبعیت نمیکنند؛ بنابراین، هنر ما این است که بتوانیم از رویکردهای متنوع به علم، به نحو نسبی، به یک مخرج مشترک دست پیدا کنیم.
دکتر عباس بازرگان در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: ما باید نسبت به واژگان و درک مشترک از آنها حساس باشیم. باید ببینیم منظور ما از شاخص، معیار و ملاک چیست؟ ما دکترای سنجش آموزش میدهیم یعنی این یک علم است بنابراین باید در این باره حساسیت داشته باشیم. معیار در اینجا معادل استاندارد است و باید برای تعریف معیارها استانداردهایی را تعریف کنیم.
او با اشاره به تاریخچه ارزیابی در جهان گفت: نزدیک به ۴ دهه در اروپا و ۷ دهه در آمریکاست که ارزیابی وجود دارد. یونسکو در این باره میگوید ما باید سیاستگذاری درباره کیفیت را در قلب آموزش عالی قرار دهیم و بنابراین لازم است استانداردها را به معیار برای ارزیابی تبدیل کنیم. ارزیابی میگوید قرار است دانشگاه چه تدریس کند؟ چه پژوهشی کند؟ چگونه با جامعه و صنعت کار کند؟
این محقق آموزش عالی با اشاره به کیفیت در آموزش عالی و سنجش آن گفت: ما دانشگاههایی در سطح جهانی داریم که برتر هستند و جالب است که اخیرا دانشگاههای برتر جهان از شرکت در رتبهبندیهای مرسوم اجتناب میکنند. در سال ۸۸ وزیر وقت گفت ما میخواهیم دانشگاههای جهان اسلام را رتبهبندی کنیم و من با آن مخالفت کردم چون رتبهبندی دانشگاهها بلای جان دانشگاههاست. یکی از پژوهشگران آموزش عالی که در سطح جهانی فعالیت میکند میگوید نهادهای ملی مختلفی در سطح جهانی برای ارزیابی کیفیت به وجود آمدند. در آسیا هم این نهادها وجود دارند اما در ایران متاسفانه نهاد ملی برای ارزیابی بیرونی و درونی در آموزش عالی وجود ندارد.
او با تاکید بر اینکه ارزیابی نیاز به تعیین چارچوب دارد یادآور شد: چارچوب هم نیاز به تعیین استانداردها و معیارهای لازم برای این کار دارد. ما باید در ابتدا بفهمیم در ایران چه تعداد دانشگاه داریم. گفته میشود ما ۲۵۰۰ دانشگاه داریم در حالی که این درست نیست و تعریف دانشگاه نیازمند تعیین استانداردهایی است. به طور مثال دانشگاه آزاد اسلامی پردیسهای متعددی دارد که اساسا دانشگاه نیستند و تنها مراکز آموزشی اند. بنابراین ما ۲۵۰۰ دانشگاه نداریم و باید در ابتدا تعاریفی از دانشگاه، دانشکده، واحد درسی و ... داشته باشیم.
دکتر بازرگان گفت: ما طی تحقیقات ۲۵ ساله خود نشان دادیم که مرکز ملی نیاز دارد که روی ارزیابی آموزش عالی، پژوهش و فناوری تمرکز کند و این کارها نیازمند ساختارهای مختلف است. اگرچه مراکز مختلفی در این باره وجود داشته اما ما تنها توانستیم برای ارزیابی درونی دانشگاهها معیارهایی ارائه کنیم و نه برای رتبهبندی دانشگاهها!
او با اشاره به گامهای ناتمام ارزیابی درونی وبهبود کیفیت دانشگاههای ایران عنوان کرد: ما برای ارزیابی درست دانشگاهها باید آنها را دستهبندی بر اساس بین المللی، ملی، استانی و محلی کنیم. اما این را سطح بندی نام گذاشتند و این نام گذاری بلای جان این کار شد. ما باید به جای رتبه بندی، دسته بندی دانشگاهها را جدی بگیریم.
دکتر بازرگان درباره کاستیهای رتبهبندی توضیح داد: از نظر دانش سنجش آموزش اعتبار رتبهبندی زیر سوال است. الگوی رتبهبندی از نقطه نظر رابطه بین کیفیت و عوامل معنا دار نیست. از سوی دیگر با رتبهبندی دادهها تغییری نمیکند. اعضای هیئت علمی در رتبهبندی مشارکتی ندارند. همچنین هدف رتبهبندی چیزی به غیر از بهبود کیفیت است و در نهایت وضع بندی دانشگاهها بر اساس رتبهبندی کاملا شخصی است.
این محقق آموزش عالی با اشاره به ۱۰ مانع در ارزیابی کیفیت گفت: در رتبهبندی فقط چند دانشگاه اول خوشحال هستند و بقیه ناراضی! این وضعیت باعث میشود که اعضای هیئت علمی از کوشش بیشتر سرخورده شوند و دیگر تلاشی نکنند! همچنین غریب بودن مفهوم کیفیت در آموزش عالی، نا آشنایی اعضای هیئت علمی با فرایند ارزیابی درونی، مشخص نبودن اهمیت ارزیابی، تاکید بر کمیت و در حاشیه قرار گرفتن کیفیت، کم توجهی آموزش عالی به پیامدهای یادگیری مورد نیاز، ناکارامدی آییننامههای ترفیع، کم توجهی سیاستگذاران و مدیران دانشگاهی به کیفیت و عدم تخصیص منابع مالی کافی از جمله این موارد است.
استاد عباس بازرگان در پایان گفت: رتبهبندی در آموزش عالی ایران به جای ارتقای کیفیت حتی موجب کاهش کیفیت فعلی آن میشود. دستهبندی دانشگاهها و نمایان بودن سنجههای مربوط به هر دسته میتواند نقش قابل توجهی در ارتقا کیفیت داشته باشد. از سوی دیگر باید با توجه به گروههای آموزشی بر پایه رسالت، هدف و نوع دانشگاه تجدید نظرهای لازم در الگوی ارزیابی صورت گیرد و ایجاد دلبستگی در هیات رئیسه و اراده معطوف آنان به انجام ارزیابی مستمر و بهبود کیفیت ضرورت دارد. همچنین ارزیابی درونی فعالیت مشارکتی است و باید همه اعضای هیئت علمی نسبت به ارتقا کیفیت حساسیت داشته باشند و نسبت به ضرورت و نحوه چگونگی ارزیابی قانع شوند.
دکتر حسین سلیمی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه عادتوارههایی را در دانشگاههای ما مرسوم میکند که این عادتواره با علم نافع و کارکرد مولد دانش در جامعه داخلی در تناقض است گفت: یعنی استاد به جای اینکه به مسایل اجتماعی توجه کند و از دانشش برای پر کردن خلاءها استفاده کند ناگزیر است به سوی مقاله محوری برای ارتقا برود. این مقاله محوری به ذهن دانشگاهیان تهاجم کرده است. من هشت سال مسئولیت دانشگاه علامه را برعهده داشتم. در کنفرانسهای مختلف روسای دانشگاههای ایران تلاش داشتند نشان دهند ما چند مقاله تولید کردیم و چه رتبه ای در ارزیابیهای جهانی داریم!
او با انتقاد از کم اهمیتی نظریه پردازی در آییننامه ارتقا افزود: آیا کتابی درباره نظرگاه جدید در یک رشته جدید طرح شده است؟ مقاله محوری خودش را به آییننامه ارتقا و برنامهریزی استراتژی دانشگاههای ما تحمیل شده است. متاسفانه ارزش مقالات از کتابهای بنیادین مسئله محور بیشتر است. ما استاد جامعه شناسی داشتیم که نظریه مردم شناسی بومی ایجاد کرد اما در زمان ارتقایش به اندازه یک مقاله ای اس ای برایش ارزشمند نبود!
سلیمی با بیان اینکه دانشگاههای ما به سمتی رفتند که فقط در نشانهای رتبهبندی جایگاه داشته باشد و نظریهپردازی بومی و حل مسایل کشور در دانشگاهها گم شده است عنوان کرد: ما دچار تهی شدن از درون شدیم. در جریان اتصال به نظامهای رتبهبندی ممکن است مدلی بر دانشگاههای ما حاکم شود که مدلی از دانشورزی را به ما بدهد که ما دانش برای جامعه خودمان تولید نکنیم بلکه فقط برای ارتقا در رتبهبندی دانش تولید کنیم!
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه باید ماهیت دوگانه و چهره دوگانه نظامهای رتبهبندی را باید در نظر داشته باشیم افزود: چون در غیر این صورت نمیتوانیم به نظامهای رتبهبندی توجه کنیم. از سوی دیگر با تولید دانش بومی، نظریه پردازی و پاسخ گویی به حل مسایل کشور را توجه داشته باشیم. در تمام دنیا برای رتبهبندی دانشگاههای مختلف از نهادهای مدنی از جمله انجمنهای علمی استفاده میشود اما در دانشگاههای ما اینگونه نیست.
دکتر مجتبی شریعتی نیاسر نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه ماموریت دانشگاه همچنان بین مرکز علمی صرف قرون وسطایی و بازاری در نوسان است گفت: متاسفانه دانشگاه کمتر به نیازهای جامعه معطوف شده است. دولتها نیز از اعمال سیاستهای حمایتی از دانشگاه عقب نشینی کردند و موجب افزایش سهم بخش غیر دولتی شده است. البته بخش خصوصی میتواند در این حوزه وارد شود اما نافی سهم دولت نیست.
او افزود: بازخورد نقش دانشگاه بر منطقه و اقتصاد ملی میتواند نقش مهمی در اجتماع داشته باشد. ما نیازمند اصلاحات اساسی در نظام حکمرانی در دانشگاههای کشور هستیم.
توجه به میان رشتهایها برای پاسخ گویی به مسایل کشور مهم است. دانشگاه نیز باید به رتبهبندی کمتر توجه کند و به نقشآفرینی در فضای جامعه توجه کنند. البته دانشگاه باید به ورود عرصه رقابت توجه کنند و البته این یک کار مدیریتی و رسالت برای مدیران دانشگاهی است.
او ادامه داد: در همه کشورها تعداد معدودی از دانشگاهها در سطح ممتاز حفظ میشوند و دولت از آنها حمایت میکند. در همه کشورها دانشگاه شاخص مورد توجه دولت هستند. نظام سطحبندی در نظام آموزش عالی کشور هم منبعث از این نگاه است که دولت و نظام اجرایی باید به آن توجه داشته باشد. علاه بر شاخصهای متعارف در نظام ارزیابی که مورد تاکید است میزان تعامل با جامعه مطرح است. همچنین توسعه دورههای مهارتی، سطح مهارت محوری در دورههای آموزشی، آموزشهای بومی، به کار گیری شیوههای جدید آموزش، استفاده از فناوریهای نو، نقش آفرینی در آموزشهای فراگیر، میزان ارائه دورههای آموزشی بین دانشگاهی در کشور و در خارج از کشور، ارتباط با صنعت و ... از دیگر معیارهایی است که باید در آیین ارتقا مورد توجه باشد.
شریعتی نیاسر گفت: هدف ما این است که ضمن در نظر گرفتن معیارهای ارتقا باید تلاش کنیم از اقدامات گذشته استفاده کنیم و چرخ را از نو اختراع نکنیم. هر دانشگاهی را نباید با هر دانشگاهی مقایسه کرد. دانشگاههای تک جنسیتی، مهارتی، آموزشی و ... هر کدام مشخصه خود را دارند. در عین حال حمایت دولت از دانشگاههای ممتاز مهم است.
دکتر غلامعلی منتظر دیگر سخنران این پنل بود. او با اشاره به انواع آیین نامه ارزیابی در کشورهای مختلف گفت: در این آیین نامهها پوشش جغرافیایی و موضوعی مد نظر است.
او گفت: باید تصمیم بگیریم به کدام سو میخواهیم حرکت کنیم. ما در این باره چند واژه داریم؛ بحث ارزیابی از رتبهبندی جداست ارزیابی ناظر به فرایندی است که میگوید این کاری که شما کردید درست بوده یا خیر! هدفش هم پاسخ گویی به مخاطب است و به همین دلیل ارزیابی ضامن کیفیت و خارج نشدن از مسیر است. اما رتبهبندی مبنایش این است که من بهترم یا دیگری؟!
منتظر با بیان اینکه در دنیای علم رتبهبندی معنا ندارد یادآور شد: چون در حوزه تجارت است که رتبهبندی برای معنا دارد! پس رتبهبندی در قاموسی مطرح است که پشتش تجارت و پذیرش کردن دانشگاه برای دانشجو است. بر این اساس ما میگوییم فلان دانشگاه چون رتبه اول دارد شهریه بیشتری میگیرد و .... بنابراین در قاموسی که کار میکنیم این مطرح نیست. ما واژه گونه بندی دانشگاه داریم که در آن سطحبندی و دستهبندی و رتبهبندی مطرح میشود ما این سه را با هم قاطی کردیم و درباره همه اینها با هم حرف میزنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه ما الان بین نهادهای آموزشی مان هیچ تفاوتی قائل نیستیم عنوان کرد: ما سراغ این رفتیم که ببینیم برنامههای راهبردی دانشگاهها چگونه است. یکی از دانشگاه گفته بود ما باید جز دانشگاههای برتر آسیا شویم و قطب فلان حوزه شویم. دانشگاه دیگری هم چنین جملاتی گفته بود! اما آیا واقعا اینها معیار رتبهبندی است؟! در همه رتبه بندیهای انجام شده در جهان دو سه تا دانشگاه برتر در حال چرخش هستند به طور مثال آیا هاروارد گفته من میخواهم فلان میزان مقاله منتشر کنم؟ هاروارد در ۲۰۱۲ ویژن ۲۰۳۰ را منتشر کرده و گفته ویژنش تربیت مدیران قاره آفریقاست! بعد توضیح داده قاره افریقا کشف نشده و امکانات زیادی دارد و در آینده قرن ۲۰ ما نیاز داریم این قاره را بشناسیم و بنابراین من مدیرانش را تربیت میکنم. در سال ۲۰۱۹ تعدادی از کشورهای آفریقایی را بررسی کردند؛ ۸۲ درصد یا دانشجوهاروارد بودند یا دوره ای در آن گذرانده بودند! به همین دلیلهاروارد برند جامعه امریکا میشود چون منطقش پشتش است. اما ما متاسفانه سوار ترنی شدیم که نمیدانیم انتهایش کجاست!
دکتر حسین ابراهیم آبادی نیز در ادامه با بیان اینکه نظام رتبهبندی در ایران به کیفیت لطمه وارد کرد و ما را وارد کج راه شدیم گفت: ما امروز پژوهش برای آموزش نداریم و به همین دلیل کیفیت نداریم. به دلیل نظام رتبهبندی این اتفاق برای ما افتاده است. ما درباره الگوهای ارزیابی در آموزش عالی حرف میزنیم و در آینده آن به مواردی چون تحولات برای یادگیرنده و انتظارات از او مطرح میشود.
او افزود: ما به طور عام در دانشگاه از طرف برنامه، فرایند، محتوا، ساخت، یادگیری نظام ارزشیابی و ... دچار تغییر شدیم. بنابراین الگوهای ما تغییر یافته و امروز به شدت تحت تاثیر فضای مجازی است. ما فارغ از انتقادات به نظام آموزشی سنتی این مسایل را مطرح میکنیم و ما با فضای دیجیتال و برنامه دیجیتال مواجه هستیم و این نگارش جدیدی از آینده به ما میدهد و بنابراین چند اتفاق رخ داده که باید نظام ارزشیابی و معیارها را براساس آن باید بازنگری کنیم.
ابراهیم آبادی با بیان اینکه ما فرایندهای آموزشی مان در دانشگاه دچار فرسودگی شده و دانشجویان ما از این برنامههای درسی دچار خستگی شدهاند گفت: ماموریت و رسالتهای ما به دلیل فضای جدید کار و تجارت و سرمایه و پول دچار تغییر شده و مجبور شده برخی از ماموریتهای خود را به خارج از دانشگاه واسپاری کند. مهارتهای بازار کار پیشران اصلی انتظارات جدید از دانشجو است و امروز دانش انضمامی در این باره در دنیا مهم است.
او در پایان گفت: ما از فضای فیزیکال در حال گذریم و باید فضای مجازی را در این باره جدی بگیریم.
دکتر سید مجتبی امامی در ادامه این نشست با بیان اینکه باید با عقلانیت بیشتر به رتبهبندی توجه کرد و آن را مطلق ندانست عنوان کرد: ایدئولوژی پشت رتبهبندی قرار میگیرد و فکر را از بین میبرد. در کشور ما مباحث حوزه ارزیابی و سنجش حوزه مدیریتی را به حوزه جامعه ای تعمیم میدهیم در حالی که ارزشیابی در جامعه علمی تفاوت با سایر سازمانها دارد یعنی ارزشیابی دانشگاه با جاهای دیگر متفاوت است.
او ادامه داد: هنوز در نظام دانشگاهی ما شاخه علمی ارزشیابی به عنوان یک رشته فرارشتهای ایجاد نشده است. این دانش میگوید که ارزشیابی از صنعت، دانشگاه، کشور و ... مفهومی به نام ارزشیابی دارد و همه یافتهها بر اساس فرارشتهای ارزیابی میشود. ما در این باره فقدان دانشی داریم. به طور مثال در دانش ارزیابی که مبنایش ارزش است بر خلاف تصور رایج این نیست که ما فقط به اهداف برسیم و میتوانیم هر ارزشی را مبتنی بر آن ارزش مورد قضاوت قرار دهیم. اساسا مبنای تمام گزارههای معرفت شناختی ارزش یابانه قضاوت است. ما نمیتوانیم از قضاوت گریز داشته باشیم. اما در کشور ما رویکرد علم زده میخواهد از قضاوت ارزشی فرار کند در حالیکه ما نمیتوانیم از قضاوت ارزشی فرار کنیم بلکه باید آن را بهبود داده و از انحرافاتش بکاهیم.
امامی تاکید کرد: از سوی دیگر ما فقط ارزشیابیهای نشریات و موسسات خارجی را طرح و تبدیل به کتاب مقدس کردیم در حالیکه ابعاد مختلف ارزشیابی وجود دارد که از آن استفاده نکردیم. ما حجم زیادی از کارهایمان در دانشگاه به ارزشیابی میگذرد در حالیکه اصل موضوع فراموش شده است.
دکتر علی خرسندی طاسکوه عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سخنران پایانی این پنل بود. او طی سخنانی با طرح این سؤال که آیا پیوند معناداری بین نظام رتبهبندی با نظام کیفیت دانشگاهها در ایران وجود دارد گفت: بحث تضمین کیفیت بحث نظارت و ارزیابی است و پیش فرض من این است که هر نوع رتبهبندی زمانی ارزش آکادمیک دارد که در جهت تقویت کیفیت باشد در غیر این صورت همه نقدهایی که درباره رتبهبندی وجود دارد وارد است. بنابراین مسئله این است که تا چه اندازه معیارهای برای ارزیابی و ارتقا تضمین کننده کیفیت است و اساسا آیا این بازی رتبهبندی و ارتقا بازی عادلانه ای هست یا خیر؟
او ادامه داد: تضمین کیفیت سه هدف دارد؛ بهبود درونی کیفیت، اثر بخشی محصول و خروجی خدمات دانشگاه و جلوگیری از نقص و کاستی درفرایند کار. حال سوال کلیدی این است که چه کسی این رتبهبندی جهانی را انجام میدهد؟ سه رتبهبندی معروف جهان توسط مجلات و روزنامهها رتبهبندی میشوند اما باز یکسری از دانشگاهها نیز پشت قضیه هستند و در این امر مشارکت میکنند. از سوی دیگر یکسری آژانسهای دولتی نیز مانند آژانسهایی در پاکستان، تایوان و ... نیز این کار را انجام میدهند. به هر حال بحث من این است که بخش اعظم رتبهبندی از سوی روزنامهها صورت میگیرد و اساسا چرا باید انتظار داشته باشیم که آنها نگران کیفیت دانشگاه باشند! به نظر میآید که این رتبهبندی بیشتر بر اساس معیارهای تجاری سازی دانش صورت گرفته است با این وجود این رتبه بندیها مورد استناد مردم جهان هستند و خیلی هم نمیتوان آن را تحقیر کرد!
دکتر خرسندی افزود: اغلب کشورهای جهان دغدغه رتبهبندی را دارند و در بسیاری از کشورهای جهان سیاستگذاران دانشگاهی به دلیل رتبهبندی خواب ندارند و حتی مورد استیضاح قرار میگیرند! به هر حال نمیتوان رتبهبندیها را نادیده گرفت! چرا دانشگاه تهران با ان میزان اعضای هیئت علمی نتوانسته در ۲۵۰ دانشگاه برتر قرار بگیرد. البته درست است که این نظامهای رتبهبندی مشکلاتی دارند اما نمیتوان به هر حال آنها را نادیده گرفت!
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: رتبهبندی حداقل ما را با این سؤال مواجهه میکند که چرا وضعیت ما خوب نیست؟! ما باید پاسخگو باشیم که چرا دانشگاههای ملی ما که قبلا در نظامهای رتبهبندی جا داشتند الان جایگاهی ندارند!
او با اشاره به موضع گیری کشورهای جهان در قبال رتبهبندی بیان کرد: کشورهایی مانند کره و تایوان وضعیت خود را در این باره افتضاح دانستند برخی کشورها هم مانند آمریکا وضعیت خوبی دارند. به هر حال من پیشنهاد میکنم که بهترین اتفاق برای پیوند نظام تضمین کیفیت و رتبه بندی، رتبهبندی دپارتمانهای آموزشی است. رتبهبندی که اساس آن بر نشانگرهای ارزیابی درونی و بیرونی است. دپارتمان میدان اصلی دانشگاه است و اگر در آنجا اتفاقی نیفتاد اساس سرمایه گذاری ما غلط است.
دکتر خرسندی گفت: نمیتوانیم نسبت به بسیاری از نشانگرهای نظام رتبهبندی جهانی بی توجه باشیم البته ممکن است برخی از این نشانگرها به کار ما نیاید اما برخی از این نشانگرها برای ما بسیار کارامد است و نمیتوان از آنها گذر کرد و باید از این نشانگرها برای بهبود خود استفاده کنیم.
دفعات مشاهده: 183 بار |
دفعات چاپ: 50 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر