به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، سومین نشست از سلسله نشستهای دانشگاه، جامعه و جنگ با عنوان «نهاد علم در شرایط جنگ» دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴، با حضور علی بوداقی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، فرهاد بیانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و داوود قاسمزاده؛ عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.
داوود قاسم زاده عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در ابتدای این نشست با اشاره به نقش اجتماعات علمی به عنوان معماران تاب آوری اجتماعی گفت: جنگ با وجود تلفات اقتصادی و جانی، امور اجتماعی و فرهنگی جوامع و شهروندان را مورد خدشه قرار میدهد اما یکی از موضوعات کلیدی که اعضای هیئت علمی دانشگاهها و دانشجویان میتوانند در آن تاثیرگذار باشند موضوع تاب آوری اجتماعی است. تاب آوری اجتماعی به مثابه ظرفیت اجتماعی برای بازسازی، مقاومت، انطباق با بحرانها و ارائه برون رفت از آن در جهت حفظ انسجام و پویایی جامعه تعریف میشود. تاب آوری اجتماعی در جامعه را به سازگاری و بازیابی بعد از تجربه بحرانهایی مانند جنگ میتوانیم فهم کنیم و حتی بر روی تواناییهای فردی، نهادی، فرهنگی و ساختاری در جهت مقابله با شوکها و بحرانها تعریف میشود.
وی افزود: نقش اجتماعات علمی در طول جنگ ۱۲ روزه برای بازسازی عواطف، روحیات، بافت اجتماعی و فرهنگی شهروندان نقش بی بدیلی بوده است. مانند اساتیدی که نقش کنشگری اجتماعی و فرهنگی را در رسانهها آغاز کردند و یا اساتیدی که با تولید محتوا در شبکههای اجتماعی کنشگری انجام دادند و یا گروههای انجمن دانشجویی که در این دوران کنشگری میدانی خود را نشان دادند.
دکتر قاسم زاده با تاکید بر اینکه در جامعه پر از ریسک امروز، تاب آوری اجتماعی نه تنها یک موضوع مهم بلکه ضرورت برای جامعه است، گفت: دانشگاهیان و اعضای هیئت علمی میتوانند در این حوزه نقش مهمی ایفا کنند. یکی از ظرفیتهایی که در تاب آوری اجتماعی مطرح میشود، سرمایه اجتماعی دانشگاهی است که میتواند به بازسازی جامعه کمک کند. دانشگاهیان لزوما به صورت نظری نقش آفرین نیستند بلکه به صورت عملی و در میدان میتوانند در زمانهای بحرانی حاضر باشند و از طریق دانش و فرهنگ سازی و آموزش مهارتهای انعطاف پذیری و مقابله با بحران، این دوران را راهبری نمایند. این مسئله را ما در دوران جنگ ۱۲ روزه تا حدودی مشاهده کردیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان اضافه کرد: بعضی از پژوهشها تاکید میکنند که نقش دانشگاهها در دورههای بحرانی مانند جنگ، نقش منفعلانه ای است و دولتها هم به نقش آنها توجهی نمیکنند. در مقابل بعضی از پژوهشها بر نقش کلیدی دانشگاهها در توسعه و بازیابی و بازسازی جامعه تاکید کردهاند.
وی با اشاره به اینکه برای تحقق تاب آوری اجتماعی سه ظرفیت اصلی به مثابه پایداری، سازگاری یا تحول پذیری درنظر گرفته میشود، گفت: تاب آوری به مثابه پایداری ناظر بر این است که اگر مسئلهای برای فرد یا سیستم پیش بیاید، اجازه بروز اختلال را نمیدهد. تاب آوری به مثابه سازگاری یعنی ظرفیت سیستم برای جذب آشفتگی و سازماندهی مجدد در حین به وجود آمدن تغییرات به گونهای باشد که بتواند کارکرد اصلی خود را حفظ کند. تاب آوری از منظر تحول پذیری به این معنا که سیستم در مواجهه با مشکل بتواند به بازیابی و مسیرهای جدید بعد از بحران برسد. در این مورد اجتماعات علمی با ارائه راهکارهای نوآورانه و آموزش مهارتهای تاب آوری، نقش کلیدی خودشان را در سازماندهی مجدد و تطابق سیستمها با تغییرات ارائه میدهد.
دکتر قاسم زاده ادامه داد: اگر در رابطه با جنگ ۱۲ روزه بخواهیم از نظریه مناسک تعاملی کالینز کمک بگیریم، بخشی از کنشگریهای اجتماعات علمی معطوف به بازتعریف نمادهای فرهنگی و ملی بود که در قالب اشکال مختلف نمود پیدا کرد و ارزشهای مشترکی همچون تاریخ و تمدن به عنوان مناسکهای تعاملی منجر به افزایش انرژیهای عاطفی شد که این امر به بازسازی روحیه و عاطفه شهروندان منجر گردید.
وی با تاکید بر اینکه اجتماعات علمی در دوران جنگ و پساجنگ صرفا انتقال دهنده دانش نیستند، افزود: اجتماعات علمی معماران فعال فضایی هستند که مناسک تعاملی جدید را شکل میدهند و به افراد کمک میکنند که نمادهای مشترک برای امید و تاب آوری اجتماعی در بین شهروندان به وجود آید و در نهایت به بازسازی و تقویت انسجام در جامعه منجر میشود. اجتماعات علمی نقشهای متنوعی را میتوانند در میدان جنگ و پساجنگ ارائه دهند. یکی از آنها معطوف بر حوزه پژوهش و آموزش است که با تولید دانش بومی وکاربردی کردن آنها میتوانند در این امر کمک کنند.
دکتر قاسم زاده تصریح کرد: دانشگاهها میتوانند به عنوان ایفاگران اصلی میدان سیاستها و استراتژیها، حلقه واسطی بین دولت، جامعه و شهروندان شوند و به حفظ انسجام اجتماعی کمک کنند. اجتماعات علمی به عنوان کنشگران مسئول اجتماعی میتوانند در زمینه تاب آوری اجتماعی، امیدآفرینی و دامن زدن به رشد سرمایه اجتماعی نقش آفرین باشند.
وی تصریح کرد: تاب آوری اجتماعی امری اکتسابی است که از طریق آموزش هم میتواند منتقل شود. در همین راستا سرمایههای اجتماعی دانشگاهی میتوانند تاثیرگذاری خود را نشان دهند به طوریکه بسیاری از پویشها را از طریق اساتید دانشگاهی در دوران جنگ ۱۲ روزه شکل داد. بعضی از اساتید اقدام به امید آفرینی از طرق مختلف به شهروندان کردند و این بخش کوچکی از تاثیرگذاری بدنه دانشگاهیان بوده است.
در ادامه این نشست علی بوداقی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه در زمان جنگ گفت: در جنگ ۱۲ روزه دفاع از کشور به وظیفهای همگانی تبدیل شد و نظام دانشگاهی هم مانند سایر اعضای جامعه در قبال این مسئله احساس مسئولیت کرد. وزارت علوم در روزهای اخیر نیز اقدام به راه اندازی دبیرخانه رتبه بندی مسئولیت اجتماعی دانشگاه کرده است و این بدان معناست که در نسل چهارم دانشگاه، مسئولیت اجتماعی این نهاد دارای اهمیت است و پیوند میان علم و جامعه و صنعت در ذیل نسل چهارم مهم قلمداد میشود که وظایف کنشگران دانشگاه و نهاد علمی را دوچندان میکند.
دکتر بوداقی در تشریح مسئولیت اجتماعی دانشگاه بیان کرد: مسئولیت اجتماعی دانشگاه شامل مجموعه اقداماتی است که دانشگاهها و آموزش عالی به منظور تاثیرگذاری مثبت در جامعه و محیط اطراف انجام میدهد. اما مسئله به این معنا نیست که دانشگاه فقط ماموریت آموزشی و پژوهشی دارد بلکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه به دنبال توجه به رفاه جامعه و مشارکت دادن آحاد جامعه در حل مسائل اجتماعی و توجه به جامعه محلی و پیوند پویای میان علم و دانشگاه و جامعه است. در واقع مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه ایجاب میکند هم کنشگران دانشگاهی و هم ساختار سازان دانشگاه در نهاد علم، از طریق ساختار سازمانی پویا بتوانند به محیط پیرامونی و رفاه ذهنی و اجتماعی جامعه توجه کنند تا به پیوند میان علم و جامعه کمک شود و به کاهش پیامدهای ناشی از جنگ هم یاری برسانند.
وی با تاکید بر اینکه نظام دانشگاهی مانند سایر اعضای جامعه در برابر محیط پیرامونی خود دارای مسئولیت است، افزود: در نسل چهارم دانشگاه،مسئولیت اجتماعی دانشگاه از حاشیه به متن آمده است و به مسائل پیرامونی در جامعه هم باید توجه نماید. در زمان جنگ مسئولیت اجتماعی این نهاد میتواند به تقویت پایههای سرمایه اجتماعی کمک کند. با پیمایش ارزشهای ایرانیان متوجه میشویم نهاد علم جزو قابل اعتمادترین نهادها بوده و رفتار اساتید و دانشگاهیان و معلمان سرمشق و الگو بوده است. بنابراین توجه به مسئولیت اجتماعی و مردم مدار میتواند به پیوند علم، جامعه، اعتماد آفرینی و پایداری اجتماعی کمک کند که در زمان جنگ هم اهمیت این مساله دو چندان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران با اشاره به اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه مجموعه ای از وظایف و تعهداتی تعریف میشود که آموزش عالی باید در جهت حفظ و صیانت جامعه انجام دهد، افزود: بعضی از اندیشمندان مسئولیت پذیری اجتماعی را وظیفهای تلقی میکنند که مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی آحاد جامعه است. شاخص اثرگذاری مسئولیت اجتماعی در نسل چهارم دانشگاهها در دوران حاضر بسیار اهمیت دارد به این معنا که دانشگاهها و پژوهشها و حضور اساتید دانشگاهها در بیرون از دیوار دانشگاه چقدر بر این اثرگذاری اجتماعی تاثیرگذار است.
وی نظام دانشگاهی امروز را نیازمند به کنشگران دانشگاهی مردم مدار دانست و افزود: با وجود این کنشگران پیامدهای ناشی از بحرانها را میتوان مدیریت کرد.
دکتر بوداقی با اشاره به سیر زمانی تحول مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاهی افزود:نگاه به این موضوع در دهه ۱۹۸۰ میلادی نگاهی ابزاری بوده است به این معنا که وقتی بودجه دانشگاه محدود بود، از طریق خارج از فضای دانشگاه اقدام به درآمد زایی میشد، ضمن اینکه خدمات اجتماعی هم ارائه میگردید. در این دوره رابطه بین دانشگاه و جامعه و صنعت رابطهای یک طرفه بود بنابراین نگاه ابزاری بود. در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ میلادی نگاه به مسئولیت اجتماعی در مقیاس جهانی، هنجاری بود به این معنا که شورای جهانی کسب و کار برای توسعه پایدار، مسئولیت اجتماعی را به عنوان تعهد سازمان برای کمک به توسعه پایدار و بهبود کیفیت جامعه تعریف کرد. در این مرحله نگاه ابزاری به نگاه هنجاری تبدیل میشود.
دکتر بوداقی ادامه میدهد: در دوره سوم و در حال ظهور فشارها و مشکلات در مقیاس جهانی جوامع را به جوامعی پرخطر تبدیل میکند و آموزشهای کاربردی اثرگذار و اثربخش میشود و دانشگاههای بدون مرز و مشارکت بدون دیوار مطرح میشوند و مطالعات فرارشتهای و بین رشتهای برجسته میگردد و در نهایت مشارکت اجتماعی دانشگاه از حاشیه به متن میآید.
وی با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه ذاتا به جامعه خدمات میدهد، افزود: در شرایط جنگی ارائه خدمات علمی و آموزشی میتواند به خروج موفقیت آمیز از بحرانها کمک کند و حس شهروندی مدنی را تقویت نماید و تعهد زیست محیطی را ارتقا دهد. مسئولیت اجتماعی در شرایط جنگی میتواند سلامت روانی و معنوی جامعه را در سطوح مختلف حفظ نماید.
بوداقی در تشریح یکی از مدلهای برجسته در حوزه مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه گفت: یکی از مدلهای مطرح در این زمینه الگوی مبتنی بر تاثیرگذاری است. در این مدل دانشگاه در ذیل مسئولیت پذیری باید تاثیرات آموزشی و اجتماعی و سازمانی خود را ارتقا دهد تا بتواند حریف مخاطرات باشد. از دیگر مدلهای مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه میتوان به مدل ملوکولی اشاره کرد که نه تنها دانشگاه را تهدید نمیداند بلکه آن را فرصتی ارزشمند محسوب میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما زمانی میتوانیم حریف بحرانها شویم که از طریق حکمرانی مشارکتی و همکاری جویانه نقش مان را در سطوح مختلف ایفا کنیم تا به خروج موفقیت آمیز از بحرانها کمک شود. امروز نظام دانشگاهی در دوران جنگ و پساجنگ بایستی شبکههای حمایت اجتماعی آنلاین و آفلاین را فعال کند. توجه به مسئولیت پذیری اجتماعی، میتواند دانشگاه را برای رسیدن به دانشگاههای نسل چهارم و پنجم فعال کند و دانشگاه را از حاشیه به متن بیاورد.
فرهاد بیانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی دیگر سخنران این نشست بود. وی در این نشست با اشاره به اهمیت رسانه در زمان بروز جنگ و بحران گفت: رسانهها در سه حوزه خبر، علم و سرگرمی بیشترین نقش را ایفا میکنند. اگر مخاطب ادراک و دانش حداقلی را نداشته باشد نمی تواند داوری درستی از خبر داشته باشد که این موضوع میتواند ذیل دانش عمومی و دانش رسانه ای جامعه تعریف شود. جوامعی که مردم از دانش عمومی و رسانهای بالاتری برخوردار هستند، امکان تشخیص درستتری را از اخبار دارند که متاسفانه شرایط جامعه ما در این بخش مناسب نیست و به همین علت امکان نداشتن درک درست از محتواهای رسانهای وجود ندارد.
بیانی با اشاره به اینکه بر اساس آمارهای ارائه شده در سه دهه اخیر میزان اعتماد نهادی در جامعه رو به کاهش گذاشته است، افزود: ما در حوزه اعتماد عمومی با کاهش روبرو بوده ایم اما در اعتماد نهادی به شکل معناداری با کاهش مواجه هستیم. وقتی فاصلهای میان آنچه که در رسانهها مطرح میشود با آنچه که مردم میفهمند، وجود دارد و از سوی دیگر اعتماد مردم به نهادهای حاکمیتی رو به کاهش نهاده است، مسائل در زمان جنگی بغرنج تر میشود. به طوریکه آنچه که از رسانههای رسمی درباره بحرانها و مسائل مطرح میشود، یا با ادراک صحیحی از سوی مخاطبان مواجه نمیشود و یا به آن اعتماد نمیشود. در نتیجه مخاطب به سوی رسانههای دیگری میرود.
وی با اشاره به موضوع چرخش زبان شناختی و اهمیت آن در حوزه رسانه گفت: بر اساس تئوری چرخش زبان شناختی، زبان میتواند بخشی از واقعیت را خلق کند. در همین راستا رسانه بر اساس این نظریه صرفا بازنمایی آنچه که رخ میدهد نیست بلکه با تاکید بر بخشهایی از واقعیت، سعی در خلق واقعیت مورد نظر خود را دارد. به همین جهت اهمیت رسانه در این حوزه افزایش پیدا میکند. رسانهها میتوانند به واسطه زبان، هژمونی فرهنگی ایجاد کنند و فاصله بین واقعیت و بازنمایی از واقعیت را از بین ببرند.
وی لحن فضای رسانه ای کشور را به ویژه در حوزه خبر بیشتر از کشورهای توسعه یافته، هیجانی و دور از واقعیت دانست و گفت: ما با بحث شکاف آگاهی نیز مواجه هستیم. جامعه ما با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه است و هر چقدر این حجم اطلاعات بیشتر شود و فاصله میان افرادی که دارای سواد رسانهای هستند و آنهایی که از آن بی بهره هستند افزایش یابد، شکاف آگاهی بیشتر میشود. طبق آمار ۳۸ درصد از شهروندان ایرانی امکان تشخیص خبر جعلی از صحیح را دارند.
وی به موضوع شبه علم نیز اشاره کرد و گفت: در تعریف شبه علم آمده است که گزارههایی هستند که ظاهرشان علمی است اما هیچ پایه روشمند و علمی معتبری ندارند. ما در ایران با شبه علم مواجه هستیم و در زمان کرونا شبه علم بسیار خود را آشکار کرد به طوریکه عدهای به همین دلیل از زدن واکسن کرونا خودداری کردند. در همین راستا در دوران جنگ نیز با وجود شبه علم دادههای متقن ارائه نمیشود و از سویی هم اعتماد نهادی مردم کاهش پیدا کرده است و دانش رسانهای عامه مردم هم پایین است. همه این موارد باعث میشود ما به یک ادراک نادرست برسیم.
بیانی تولید علم را در کشور بی کیفیت عنوان کرد و افزود: رویکرد مک دونالدی به دانش در کشور که مانند غذای سریع فاقد کیفیت لازم است، علم را به همین میزان بدون عمق و بی کیفیت کرده است. این موضوع باعث شده ما گفتمان انتقادی را هم در جامعه از دست بدهیم. ما درگیر سوگیریهای شناختی هستیم. این مسئله را اگر در کنار چرخه معیوب اطلاعات قرار دهیم، مسائل دیگری همچون شبه علم از آن خارج میشود. از سویی با کاهش اعتماد عمومی روبرو هستیم که همه این موارد در کنار یکدیگر به درک ناقص حقیقت منتج میشود.
دکتر بیانی تاکید کرد: با وجود کاهش اعتماد نهادی، کاهش سواد رسانهای، رتوریک خبر و شبه علم در زمان بحرانها، در ساختن روایت غالب دچار مسئله میشویم و در گام اول بحث را میبازیم. اگرچه سعی میکنیم وضعیت را بهبود ببخشیم اما چون آن چرخه معیوب اطلاعاتی وجود دارد شرایط بدتر میشود و در نهایت اوضاع به گونهای پیش میرود که نهادهای فرهنگی ما نمیتوانند روایت قانونی را داشته باشند.