EN fa

نشست نقد و بررسی «از ذره تا ذهن» برگزار شد

 | تاریخ ارسال: 1403/8/19 | 
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، نشست نقد و بررسی کتاب «از ذره تا ذهن؛ نگاهی به سامانه باز مغز و ذهن بر پایه رویکردی کلیت باور» ۸ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ تا ۱۸ با حضور مؤلف کتاب: دکتر احمد محیط؛ روانپزشک و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی ایران و ناقدان: دکتر حسن عشایری؛ عصب‌شناس و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی ایران و دکتر شیوا دولت‌آبادی؛ روانشناس و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
 
دبیر نشست در ابتدا ضمن برشمردن وضعیتی که در آن هستیم گفت: در عصر انفجار اطلاعات نیاز به کتاب هایی است که به ما دید بدهد. با توجه به گستره دانش در این کتاب تلاش شده حوزه مربوط به مغز را به ما توضیح بدهد.
در معرفی کتاب آمده است: مغز، عنصر ناظر و تعیین گر حرکت، احساس، عواطف، رفتار و اندیشه است. از این رو اختلال در کارکرد و ساختار مغز می‌تواند به گروه وسیعی از بیماریها منجر شود. این بیماری‌ها در گستره کار چهار تخصص پزشکی قرار می‌گیرند که عبارت اند از: بیماری‌های مغز و اعصاب؛ روانپزشکی؛ جراحی مغز و اعصاب؛ و پزشکی فیزیکی و توانبخشی. نویسنده، موضوع آفرینش انسان و عملکرد ذهن و مغز را بیان کرده است. از جمله دیگر موضوع‌های مطرح شده می‌توان به مواردی مانند زیرساختارهای سامانه عصبی، کارکردهای سامانه عصبی و مغز و بیماری‌های مربوط به آن اشاره کرد.



یگانگی با کل
دکتر محیط نویسنده کتاب در آغاز سخن ضمن سپاس از تشکیل این جلسه گفت: نام کتاب از ذره تا ذهن نگاهی به سامانه‌ باز مغز و ذهن بر پایه‌ی رویکردی کلیت باور است. این کتاب ارائه نگاهی کل نگار و سامانه‌مند به مغز دارد. زبان ساده برای ارائه شناختی از مغز و کارکرد آن برای همه انتخاب شده است و به مغز نه فقط به یکی از ارگان‌های بدن بلکه در ارتباط با مجموعه انسان و زندگی انسان که جنبه زیستی، روان شناختی و جنبه اجتماعی دارد نگاه می‌کند. مغز وقتی معنادار می‌شود که در رابطه با اطلاعاتی که از بیرون می گیرد بررسی شود وگرنه این نگاه کامل نیست. 

 
وی در ادامه اظهار داشت: کتاب با دو روایت شروع می‌شود: «تن ز جان و جان ز تن مستور نیست» که سخن مولوی است و داوینچی که می‌گوید: «هر یک از اجزا باید با کل یگانه شود تا شاید از ناکامل بودن خود رهایی یابد.» هر دو روایت نشانگر نگاهی کل‌نگر در دوران‌هایی است که این کل نگری جای محکمی در اندیشه انسان نداشته است. دانش کلاسیک مشکلش این بود که یک بعدی بود ولی در آن زمان تنها راه‌حل و راه‌حل بزرگ برای پیش برد دانش و علم بود. نگاهی که من ارائه کردم به صورت  بسیار بسیار روشنی در ۸۰۰ سال پیش و ۶۰۰ پیش به وسیله این دو بزرگ ارائه شده است.
عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه به اسطوره‌ها و افسانه‌ها در مورد شکل‌گیری حیات پرداخت و گفت: وجه مشترک افسانه‌های قومی این است که جهان با آشفتگی ازلی شروع شده و وقتی شکل می‌گیرد و کامل می‌شود که این آشفتگی نظم می‌گیرد. در افسانه ایرانی نطفه مرد نخستین بر زمین می‌افتد و با آفتاب پاک می‌شود و بعد فرشته‌ای را بارور می‌کند و آن وقت مشی و مشیانه شکل می‌گیرند و روان آدمی در این افسانه ایرانی پاک آفریده می‌شود و بعدا اهریمن آن را به گناه آلوده می کند.
در تورات سفر پیدایش آمده خداوند ابتدا آسمان‌ها را آ فرید و زمین در آن موقع تهی و بایر و تاریک بود و خدا گفت که روشنایی ایجاد شود. عبور از خلایی در درون آشفتگی و آفرینش آرام نظم. در قرآن هم آفرینش زمین به اراده خداوند و در جدا شدن آسمان‌ها و زمین از هم صورت می‌گیرد.
نویسنده کتاب در خصوص دیگاه علمی جدید در این باره گفت: در دوران قدیم ارسطو و جالینوس کسانی هستند که می‌شود گفت ریشه‌های اولیه دانش نو در اندیشه‌های‌شان کمی شکل می‌گیرد. این دو به آب و باد و خاک و آتش اشاره می‌کنند. به عقیده ارسطو پایین تر حد ماده فاقد حیات هست و وقتی ماده با افزون شدن روان ارتقا یافت حیات می‌یابد.
دکارت و نیوتن که نامشان با رنسانس همراه است کاهش‌نگر و مطلق انگار بودند. امروز این موضوع در سده بیست و یکم قابل قبول نیست؛ اما نگاه آنها برای آن زمان بسیار راهگشا بود و دانش از آنجا ایجاد شد. در تقسیم‌بندی بیکن از علم که در کتاب آمده در این تقسیم‌بندی نامی از بیولوژی نیست. و برای اولین بار این واژه در سال ۱۸۰۲ به وسیله روث یک دانشمند آلمانی بیان می‌شود و لامارک از آن به طور وسیعی استفاده می‌کند.

حیات، تعادلی پویا در یک سامانه چند وجهی
نویسنده کتاب در ادامه افزود: در حیات ما تعامل پیچیده و تبدیل چند سویه و بی وقفه مواد شیمیایی مانند: کربن، هیدروژن، اکسیژن و ازت مواجه هستیم. آغاز حیات از این تعامل است. ملکول‌های پرداخته این تعادل در دریاگونه‌ای از آب شناور هستند که یون‌های سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر و گوگرد به اصطلاح شور می‌کنند. در واقع می‌توان گفت حیات تعادلی پویا در یک سامانه چند وجهی است. 
ما این را می‌دانیم که برای رسیدن ماده به حیات دو نوع تکوین داریم، یکی تکوین نوع‌پایه و یکی تکوین فردپایه. در نوع‌پایه که منجر به حیات انسان از حیات نخستین سلول می‌شود میلیاردها سال طول می‌کشد ولی در تکوین فردپایه باز هم همان سلول است که به آدمی تبدیل می‌شود اما نه ماه طول می‌کشد. 
تحریک‌پذیری ساده‌ترین نشانه حیات است از یک سلول اولیه تا اینشتین. انسان تحریک و تغییر را می‌فهد و توانایی پاسخ به آن را دارد. محرک‌های خارجی زبان‌های اطلاعاتی متفاوتی دارند. برای هر زبان در موجود زنده گیرنده‌هایی وجود دارد. در درون حیات موجود زنده گیرنده بسیار زیاد اطلاعاتی برای اطلاعات متفاوت وجود دارد. در انسان یک مسئله مهم که حتی در شکل رشد یاقته‌اش با همه حیوانات دیگر متفاوت است سخنوری و درک کلام و تفسیر کلام است. این است که مغز انسان را به یک پدیده خاص تبدیل می‌کند. با وجود همه کارهایی که روی آن شده و به قول حافظ این راز سر به مهر است همچنان که تی اس الیوت هم می‌گوید: دست از کاوش نمی‌داریم و پایان کند و کاومان رسیدن به نقطه آغاز خواهد بود.



 
سپس دکتر عشایری یکی از منتقدان حاضر در جلسه در ادامه ضمن تشکر از شیوایی قلم نویسنده در بیان تاریخ علم در کتاب گفت: اینکه می‌گویند مغز همه چیز نیست درست است اما به قول شوپنهاور بدون مغز هم هیچ چیزی نیست. جالب است که در یونان باستان که فلاسفه از آنها نقل قول می‌کنند فکر می‌کردند جمجه برای خنک کردن خون است و خبری از مغز نداشتند. بقراط گفت نه اینگونه نیست و بعد داوینچی با جرئت سر انسان را کالبد شکافی کرد. تاریخ علم جز علم است البته تاریخ علم بدون فلسفه علم فایده‌ای ندارد مانند فلسفه بدون تاریخ علم. ارزش این کتاب این است که نگاه تاریخی دارد و ما را با تاریخ علم آشنا می‌کند. 

این عصب‌شناس و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه بیان داشت: به رغم کارهایی که شده، ترویج علم در ایران خوب صورت نگرفته است. جامعه نیاز به علم دارد به زبان عمومی. این کتاب از این جهت حائز اهمیت است که چیزی را ما باید علم تلقی کنیم. مردم به انباشت اطلاعات دسترسی دارند اما دانش نیست چون باید پردازش شود. برداشت مردم در خیلی جاها شبه علم است. به شدت مواظب شبه علم باید بود ترویج علم از سوی متخصصان در این زمینه خیلی موثر است. 
در کتاب نقل شده که در ابتدا کلمه بود. آیا در اول کلمه بود یا کار؟ دست مغز بیرونی انسان است به قول کانت. در اول کار بود. نقش کار در انسان شدن را نباید فراموش کرد. نکته دیگر اینکه کم دانی و نادانی‌های که در تاریخ علم رخ داده باید بررسی شود. آیا پیشرفت علم به عقلانیت کمک میکند؟ به هوش کمک می‌کند اما درخصوص عقلانیت و رشد آن به واسطه علم باید تامل کرد.

هوش یا عقلانیت و خردورزی 
ایشان در پایان گفت: امروز در روند تحول نه تکامل مداخله‌گری‌هایی روی مغز رخ داده که مثلا انسان از خود بیگانه شده و آسیب‌پذیر گشته و البته دچار فراموش شده و متوجه نمی‌شود که چه بلایی سرش آمده است. هایدگر می‌گوید با فناوری چه بلایی به سراغ مغز ما می‌آید. علم آینده‌نگر است و عالم باید در سکوی آینده حال را ببیند و وضعیت حال را نقد و بررسی کند و کارها و اقداماتی را که باید صورت گیرد هشدار دهد.



 
خانم دکتر دولت آبادی دیگر منتقد این نشست ضمن تشکر از حاضران گفت: این کتاب ۱۶سال پیش چاپ شده و هدفش هم مخاطب عام است. بدون تردید با اثری ارزشمند و کار آمد و شسته و رفته روبرو هستم. در بازبینی این کتاب با توجه به پیشرفت های علمی حتما توجه می‌شود این کار بدیهی است.
روانشناس و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه بیان کرد: توجه به ترویج علم که در این جا اشاره شد خیلی مهم است و باید بدان توجه نمود. نام کتاب ذره در حد همان ذره ای است که تبدیل به حیات می شود و هم در قالب چیزهایی است که حس و تحرک را ایجاد می‌کند. ذره اینجا دوگانه خاستگاه و تحریک پذیری را به ذهن متبادر می‌کند. تسلط و چیرگی ارزشمند مؤلف به واژگان و برابر نهادهایی که در این کتاب آمده ستودنی است. خیلی جاها در کتاب پروراندن یک موضوع علمی به بیان ادبی از نقاط زیبا و قدرتمند کتاب است. همچنین توجه به جایگاه و اهمیت چامسکی در کتاب نیز از دیگر نقاط مهم کتاب است. 
در پایان وی ضمن توجه به این مسئله که آیا نوروساینس می‌تواند مغز و ذهن بشر را تغییر دهد؟ گفت: امید دارم که نویسنده کتاب این فرصت را پیدا کنند این چارچوب ارزشمند و کاربردی را با نکاتی که گفته شد را در چاپ های بعدی کتاب توجه داشته باشد و آن را روز رسانی نمایند.
در انتهای این نشست حاضران ضمن بحث و گفتگو، سؤوالات خود را مطرح کردند.


 


 




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 424 بار   |   دفعات چاپ: 33 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر