به گزارش روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پنل دوم همایش «تاریخ، آموزش و زیست دانشگاهی در دانشکده نفت آبادان(۱۳۱۸-۱۳۵۹) با عنوان «نظام آموزشی و حیات دانشگاهی دانشکده» دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه با سخنرانی بهروز بوشهری فارغ التحصیل دانشکده و قائم مقام وزیر نفت در ابتدای دفاع مقدس، بهرام هاشمی شهرکی فارغ التحصیل دانشکده و معاون پژوهشی اسبق دانشگاه صنعت نفت؛ علی نوسلی فارغ التحصیل و رئیس انجمن فارغ التحصیلان دانشکده نفت آبادات و سید محمد تقی قیومی فارغ التحصیل دانشکده برگزار شد.
بوشهری در ابتدای این پنل با موضوع «فعالیتهای دانشجویی دانشکده در دهه ۴۰ سخن گفت و افزود: من از سال ۱۳۳۸ وارد آبادان شدم و در سال ۴۲ وارد دانشکده نفت شدم و برای حضور در دومین دوره مهندسی نفت که در آبادان از سال ۱۳۴۱ ایجاد شده بود، شرکت کردم. قبل از آن مهندسی عمومی بود که تا چند سال بعد ادامه داشت. این دانشکده از جهات مختلف در سطح بینالمللی بود؛ بسیاری از هم دوره های من و قبل و بعد از ما هر وقت می خواستند به دانشکدههای معتبر دنیا اعم از انگلیس و ... بروند موفق بودند و در آنجا تدریس می کردند؛ چون تمام دروس ما به زبان انگلیسی بود و از ما تافل نمیخواستند. بنابراین همان طور که دکتر سلحشور گفتند این دانشگاه علمی و کاربردی بود و به آن اهمیت داده میشد.
او ادامه داد: در مراسم فارغالتحصیلی ما بزرگترین اعضای دانشگاه و هیئت امنای آن حضور داشتند در حالی که امروزه در بسیاری از دانشگاه چنین چیزی وجود ندارد! برنامههای دروسی این دانشگاه با برنامه های درسی بسیاری از دانشگاههای معروف آمریکایی یکسان بود و برنامه ریزی بسیاری جدی داشت. اگر دانشجویی دو درس را نمیتوانست پاس کند مردود می شد و اگر دوسال مردود میشد اخراج می شد. این دانشگاه زیست بسیار خوبی داشت و دانشجو در انجا دغدغه مالی، غذایی و ... نداشت.
به گفته قائم مقام وزیر نفت در ابتدای دفاع مقدس، کتابهای دانشکده به صورت مستقیم از امریکا میآمد و به زبان انگلیسی بود و برای آموزش بهتر دانشجویان سه ماه انگلیسی یاد میگرفتند تا بتوانند در دانشگاه مکالمه داشته و دروس را بخوانند.
او با بیان اینکه پالایشگاه آبادان بیشترین ظرفیت تولید را داشته و همواره از آن سوی مرز که بسیار نزدیک بود مورد حمله قرار میگرفت افزود: بنابراین ما مجبور بودیم برای بازسازی و تخلیه پالایشگاه فعالیت کنیم. در این دانشگاه فعالیتهای دانشجویی بسیار اهمیت داشت و رکن اساسی دانشگاه بود و افراد ممتاز برای رشتهها انتخاب می شدند. در دانشگاه فعالیتهای دانشجویی بسیاری وجود داشت و دانشجویان برای انجام این فعالیتها پول دریافت میکردند.
بوشهری گفت: همچنین شورای دانشجویان در این دانشگاه وجود داشت و انجمن اسلامی زیر مجموعه آن بود و اساتیدی مانند شهید مطهری، شریعتی و ... برای برنامههای سخنرانی دعوت میشدند. ما نیز برخی از این درسگفتارها را تبدیل به کتابی مانند امداد غیبی کردیم.
او در پایان گفت: زندگی دانشجویی ما به گونه ای بود که منجر به انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه نفت شد و ما با بسیاری از کسانی که حتی ۲۰ سال پیش فارغ شدند ارتباط داریم. شهید تندگویان ۵ سال بعد از من وارد دانشکده شد اما انقدر با من صمیمی بود که همیشه با من کار می کرد. ما با فعالیتهای انجمن ها یاد گرفتیم چگونه انتقاد کنیم، رای بگیریم، با رقیبمان رفتار کنیم و ... در واقع یاد گرفتیم چگونه بعد از دانشگاه وارد اجتماع شویم.
این محیط دانشجو را تحویل میگرفت و در آن کمیتهها و انجمنهای مختلفی وجود داشت که هر کدام یک استاد مشاور داشت و در جلسات شرکت می کرد.
هاشمی شهرکی نیز در ادامه این مراسم درباره «استانداردهای آموزشی دانشکده در دهه ۵۰» سخنرانی کرد و گفت: من با اینآارزو که وارد این دانشکده بشوم درس خواندم و در سال ۵۲ وارد آن شدم. یکی از چیزهایی که برای من در دانشگاه بسیار جالب بود نحوه گزینش دانشجو بود. کنکور اختصاصی دانشکده نفت بعد از کنکور دانشگاه وزارت علوم انجام می شد. همچنین دانشجو باید معدل تحصیلی دوران دیپلمش ا ز۱۷ به بالا بود و بعد می توانست در کنکور شرکت کند. در کنکور هم علاوه بر احاطه و آگاهی بر دانش قدیم و علوم ریاضی و انسانی باید از علوم روز آگاه باشید و هنرمندان و نویسندگان روزتان را بشناسید.
او ادامه داد: شما باید هفت خوان را رد می کردید تا وارد دانشکده می شدید. از سوی دیگر چون درسها به زبان انگلیسی بود به مدت یک ماه قبل از ورود برای ما کلاس انگلیسی میگذاشتند. در حوزه های بالادستی و پایین دستی نفت مهندسی های مختلفی وجود داشت. بهترین کتاب های درسی و استادان برای دانشکده تعیین می شد. اساتیدی از انگلیس، آمریکا، هندوستان و اسرائیل برای تدریس حضور داشتند و دانشجویانی هم از پاکستان، هند و ... حضور داشتند بنابراین این دانشکده فرم دانشگاه بین المللی را داشت.
او افزود: دانشگاه آزمایشگاههای مجهز و بسیار خوبی داشت. دانشجو هم باید ۱۴۴ واحد و سه دوره کار آموزی را گذرانده بود و در پایان یک مهندس تازه کار بود که می توانست وارد حوزه صنعت شود.
معاون پژوهشی اسبق دانشگاه صنعت نفت با بیان اینکه توجه به هنر در دانشگاه نفت دیده می شد و حتی این را در لوگوی آن می توان دید گفت: هنر وقتی با تکنولوژی همراه شود منجر به خلاقیت میشود. از سوی دیگر فرصتهای مطالعاتی که برای دانشگاه ها در نظر گرفته میشود بسیار اهمیت دارد و این خودش انگیزهای میشود که استاد بعد از بازگشت بتواند در فرایند کاریاش پیشرفت کند. این موضوع باید مورد متوجه شود.
او گفت: پژوهشگاه صنعت نفت اکنون پژوهشی ندارند! پارکهای فناوری باید نزدیک دانشگاه راه اندازی شوند تا ماحصل آن مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین پروژه ها باید از طریق دولت به دانشگاه داده شود. برخورد زنگنه با دانشکده نفت خوب نبود چون این دانشکده ما را خودکفا کرد اما در زمان زنگنه ضعیف شد و سیاستهای ایشان در این باره بسیار غلط بود. هرکه دانشکده نفت را در ایران توسعه بدهد وطن پرست است و میخواهد ایران محتاج بیگانگان نباشد.
هاشمی شهرکی در پایان گفت: باید معیشت اساتید خوب باشد در گذشته در دانشگاه صنعت نفت انقدر معیشت اساتید خوب بودکه دانشجو برای استاد شدن و ماندن در دانشگاه انگیزه داشت نه مثل الان که اساتید میل به مهاجرت دارند!
محمد تقی قیومی آخرین سخنران این پنل بود. او طی سخنانی گفت: در ۲۵ فروردین ۱۳۳۴ در خانوادهای سنتی در شهر ابرکوه در استان یزد به عنوان آخرین فرزند یک خانواده ۶ نفری به دنیا آمدم. بهترین دوست و سرمایه پدرم کتاب بود. او به ادبیات فارسی مسلط و با زبان عربی آشنا و خط خوبی داشت. پدر از ابتدای کودکی تمام تلاش و کوشش خود را در برای تعلیم فرزند در ادبیات فارسی و عربی و خوشنویسی کرد. نمیدانم چطور شد که از کلاس اول فکر میکردم که چون فارسی و خط و انشا من از هم کلاسیهایم بهتر است باید همیشه شاگرد اول کلاس باشم . اگر سالی شاگرد دوم میشدم پدرم به دوستانش مرا شاگرد اول معرفی میکرد. بعد از گذراندن کلاس ششم دبستان در شهر آباده و ابرکوه پدرم که معتقد بود محیط بزرگ استعدادها را بهتر شکوفا میکند تصمیم گرفت مرا نزد برادرم که در تهران معاون دبیرستان صاحب نامی بود بفرستد. برادرم تازه با خانمی یزدی ازدواج کرده بود. برادر این خانم در سال ۱۳۴۸ در رشته طبیعی در ایران شاگرد اول شد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در جشن مهرگان از شاه جایزه گرفت و اکنون با فوق تخصص قلب در یزد مشغول به کار و نام او دکتر سید محمود صدر است.
او ادامه داد: وقتی با محمود آشنا شدم خودش را برای رفتن به جشن مهرگان و گرفتن نشان از شاه آماده میکرد. من در آن موقع کلاس هشتم دبیرستان بودم و تازه با غول کنکور آشنا و آنرا احساس میکردم. از او سؤال کردم که در رشته ریاضی چه کسی اول شده است در جواب گفت که دوست و همکلاسیش در یزد به نام دانش پژوه اول شده و در دانشکده نفت آبادان هم قبول شده است. اسم دانشکده نفت برای اولین بار بگوشم خورد. در مراسم اهدای جوایز که از تلویزیون پخش میشد امیر اسداله علم وزیر دربار شاه نام محمود را خواند و او نشان افتخار را از شاه گرفت . وقتی نام دانش پژوه را خواند تاخیری صورت پذیرفت و شخصی در گوش آقای علم چیزی گفت و علم توضیح داد که ایشان به دانشکده نفت آبادان رفته و نتوانسته خودش را به موقع برساند. بعدها محمود برای من از دانشکده نفت ابادان تعریف داد که قبول شدن در آنجا بسیار مشکل است و اغلب شاگرد اولهای کنکور اگر در دانشگاه تهران یا صنعتی آریامهر و دانشکده نفت قبول شوند مردد میمانند که کدام را انتخاب کنند. به من توضیح داد که دانشکده نفت علاوه بر استانداردهای بینالمللی و معروفیت و مقبولیت جهانی مزایای دلفریبی از قبیل خوابگاه مدرن و حقوق ماهیانه و امکان استخدام در شرکت نفت هم دارد که چشم پوشی از آنها ساده نیست. شرکت نفت در آن موقع نامی پر طمطراق داشت.
او افزود: دکتر صدر خود نمیدانست که با بیان این واقعیتها چه اضطراب و نگرانی را در من ایجاد میکند. در سالهای آخر دبیرستان کم کم فکرم به طرف پزشکی سوق داده میشد. از پدرم راهنمایی خواستم و او در جواب من گفت : عزیزم دو رشته تحصیلی را اگر انتخاب کردی باید مسئولیت آن را بپذیری و خودت را وقف مردم کنی و خیلی مواظب باشی یکی طبابت و دومی قضاوت .. از پند پدر ترسیدم و چون در آن موقع بیشتر محصلهای درسخوان رشته ریاضی را انتخاب میکردند در کلاس دهم که رشته ها تغییر میکرد سر کلاس ریاضی ظاهر شدم. در دبیرستانهای خوب مدیران و دبیران به درصد قبولی کنکور و آنهم رشتههای برق و ساختمان در دانشگاه های صاحب نام اهمیت میدادند. اعتبار دبیرستان خود به درصد قبولی محصلان در کنکور متصل بود. دبیران ریاضی و فیزیک در سالهای آخر دبیرستان در سر کلاس سوال و مسئلهای که در کنکور صنعتی آریامهر یا پلی تکنیک مطرح شده بود را عرضه و راه حل آنرا به دانشآموزان ارائه میدادند. وقتی سؤال دانشکده نفت را مطرح میکردند توضیحی از استاندارد بالای دانشکده نفت میدادند و بعد به حل مسئله میپرداختند. این سوالات و تعاریف از دانشکده نفت دل شوره و اضطراب مرا چند برابر میکرد چون در بعضی مواقع قادر به حل مسئله نبودم. به همین خاطر قبولی در دانشکده نفت را یک رویای غیر قابل دسترس میدانستم. در سال آخر دبیرستان یک روز زنده یاد مسیح مسعودی دبیر صاحب نام فیزیک که هم دبیر ما بود هم کلاس کنکور درس میداد و دوست پدرم هم بود در گوش من آهسته نجوا کرد که " شما حتما برای دانشکده نفت هم باید ثبت نام کنی" .. ترس و اضطراب کنکور و فشار و محدودیتهایی که برادرم از لحاظ رفت و آمد و دیدن تلویزیون برایم تعیین کرده بود بر اعصاب و روان حساس من ۱۸ ساله مثل پتک در حال کوبیدن بود. ناگهان پدرم در سن ۶۳ سالگی درگذشت و این ضایعه اثرات مخربی بر درس و تحصیل و آرمان های من گذاشت که حدود دو ماه تمرکز خود را به کل از دست دادم . متوجه شدم که کنکور دانشکده نفت جدا از کنکور سراسری است و برای شرکت عموم دانشآموزان ممکن نیست. ابتدا باید مدارک خودم را به دانشکده میفرستادم و دانشکده هزار نفر از معدل های بالای سال آخر دبیرستان را برای امتحان کتبی انتخاب میکرد.
قیومی گفت: چه بسا معدل ۱۷ داشتی و برای شرکت در امتحان کتبی دانشکده نفت انتخاب نمیشدی. معدل سال آخر من بعلت فوت پدر بالا نبود ، مدارک خود را با ناامیدی به دانشکده ارسال و در کمال ناباوری برای امتحان کتبی انتخاب شدم. از بین هزار نفر انتخابی بعد از امتحان کتبی تعداد ۱۶۰ نفر برای امتحان شفاهی دعوت میشدند. یک گروه ۵ نفره از اساتید دانشگاه با ۱۶۰ نفر قبول شدگان امتحانات کتبی در ساختمان مرکزی شرکت نفت مصاحبه فردی انجام میداد و نهایتا ۸۰ نفر پذیرفته میشدند. عبور از هفت خوان رستم دانشکده نفت به نظرم رویا بود ولی وقتی نتایج کنکور در روزنامهها چاپ شد و در رشته مهندسی صنایع دانشکده صنعتی آریامهر آن موقع یا صنعتی شریف فعلی و رشته مکانیک دانشکده علم و صنعت نام خود را دیدم قدری اعتماد به نفس پیدا کردم. در امتحان کتبی دانشکده نفت آرامش را بعد از سالها اضطراب احساس کردم. بالاخره نتایج کتبی دانشکده بیرون آمد و من برای مصاحبه در ساعت و روز مقرر در ساختمان شرکت نفت دعوت شدم و خود را به رویاهایم نزدیکتر احساس کردم. بعد از فوت پدر و از دست دادن پشتوانه مالی دانشکده نفت به مراتب جذابیت خود را بیشتر کرده بود. میدانستم که زبان انگلیسی در دانشکده نفت اهمیت دارد و مصاحبه به زبان انگلیسی انجام میشود و برای صحبت کردن مدیون کلاسهای زبان در مؤسسه زبان "شکوه" آن موقع بودم.
او افزود: در آگهی روزنامه که هنوز آن را بعد از سالها نگه داشتهام اسامی افراد با روز مصاحبه مشخص شده بود. کت و شلوار و کراواتی پوشیدم و راهی ساختمان شرکت نفت در خیابان تخت جمشید شدم. نوبت مصاحبه که رسید خودم را در مقابل سه نفر استاد دانشکده دیدم. دکتر پرویز پایوار استاد ریاضی دکتر یوسف نوریسا استاد دینامیک و یک آمریکایی به نام دکتر پلزانس .. مصاحبه به انگلیسی بود ولی گاهی اگر مطلبی را متوجه نمیشدم به فارسی کمک میکردند. سؤالات فنی نبود و بیشتر در مورد علت انتخاب دانشکده نفت و نگرش دانشجو به زندگی و کار بود. بالاخره نتایج مصاحبه بیرون آمد و نهایتا قبول شدم. شکی نداشتم که از بین گزینه ها باید دانشکده نفت را انتخاب کنم. رویاهایم به تحقق پیوسته بود و احساس پرندهای را داشتم که بعد از سالها بودن در قفس آزاد شده و در آسمان پرواز میکند. به دانشجویان اطلاع دادند که قبل از شروع ترم تحصیلی طی مدت دو ماه آماده سازی دانشجویان در دانشکده به جهت آشنایی با چگونگی استفاده از کتابهای فنی به زبان انگلیسی و رده بندی دانشجویان از لحاظ زبان انگلیسی صورت میپذیرد. بلیط قطار تهران خرمشهر کوپه درجه یک تحویل دانشجویان شد و من به همراه هم کلاسی هایم راهی آبادان شدم. رئیس خوابگاه و امور دانشجویان در ایستگاه قطار خرمشهر منتظر ورود ما بود و همگی ما را به اتوبوس راهنمایی کرد و توضیح داد که دانشجویان میتوانند هم اطاقی و هم منزلی خود را انتخاب کنند. خوابگاه دانشکده از سال قبل به علت اعتصابات دانشجویی تعطیل بود و مدیریت دانشکده طرح اسکان دانشجویان در منازل سازمانی کارمندان شرکت نفت در بوارده شمالی را به جای اسکان در خوابگاه برای اولین بار به اجرا گذاشته بود.
قیومی عنوان کرد: با وجودی که سالها کلاس زبان انگلیسی تقویتی رفته بودم زبان انگلیسی خودم را در برابر استادان خارجی هر کدام با لهجه ای خاص بسیار ضعیف میدیدم و در سال اول تقریبا ۵۰ در صد صحبت ها را متوجه نمیشدم ولی کتاب ها مرجع خوبی بودند بعدها و حتی تا همین لحظه متوجه شدم که چه دین بزرگی به بانیان و برنامهریزان دانشکده بخاطر تدریس به زبان انگلیسی دارم که باعث ارتباط آسان من با دنیا و پیدا کردن کار در شرکتهای بینالمللی شدند.
به گفته او، دانشکده تعداد دانشجویان را بر اساس نیاز صنعت نفت پذیرش میکرد و تا سال ۱۳۵۲ تعداد دانشجویان هر سال ۴۰ نفر و در سال ۵۳ به ۸۰ نفر رسید. بعلت تعداد کم دانشجو و محیط گرم شرکت نفت، دانشجویان تقریبا همه با هم آشنا بودند و از همان ابتدا دوستی و همکاری و پشتیبانی از هم پایه گذاری میشد. بعدها در محیط کاری هم این پشتیبانی و حمایت ادامه پیدا میکرد. کار آموزیهای تابستانی نقش مهمی در آماده سازی دانشجویان جهت کار در صنعت بازی میکردند. مدیران رده بالای صنعت نفت ایران که اکثرا درس خوانده دانشکده نفت یا تکنیکال سابق بودند بخوبی میدانستند که با انتخاب دانشجویان فارغالتحصیل دانشکده حداقل ضریب هوشی و کارایی و کاردانی مورد نیاز صنعت نفت بر آورده میشود.
قیومی درباره روش انتخاب استادان و روابط استاد و دانشجو نیز توضیح داد: در دانشکده نفت هر دانشجو یک استاد راهنما داشت که در صورت لزوم به دانشجو در انتخاب رشته و واحد درسی کمک میکرد. همه دانشجویان در سال اول واحدهای دروس پایه را میگذراندند و از سال دوم رشته مورد علاقه خود را انتخاب و واحدهای مورد نیاز آنرا میگرفتند. روابط استادان با دانشجویان معمولا دوستانه بود و استادان در نمره دادن سختگیر بودند.
او با اشاره به روش انتخاب استادان خارجی عنوان کرد: حدود ۳۰ درصد استادان دانشکده خارجی بودند. معمولا دانشکده در مجله های بینالمللی صنعت نفت مانند "اویل اند گس ژورنال" و "ورد اویل" آگهی میداد . متقاضیان تدریس در دانشکده مدارک خود را برای ریاست دانشکده میفرستادند و با توجه به سابقه انتخاب میشدند. از ملیتهای مختلف آمریکایی، استرالیایی، هندی، پاکستانی، انگلیسی و دیگر ملیتها بین استادان خارجی بودند. اکثریت استادان ایرانی دانشکده از فارغ التحصیلان دانشکده نفت بودند. آنها بعد از گرفتن مدرک دکترا برای تدریس به آبادان بر میگشتند. دانشکده نفت از استادان صاحب نام در دانشگاه های آمریکا دعوت میکرد تا یک ترم در دانشکده تدریس کنند مثلا دکتر چیلینگریان استاد حفاری در دانشکده کالیفرنیای جنوبی و دکتر بریجانیان استاد شیمی ارگانیک از این نوع استادان بودند. در مواردی مهندسان با مدرک فوق لیسانس که در پالایشگاه در کار مهندسی سرآمد بودند واحدهایی نظیر پالایش نفت را در دانشکده عرضه میکردند.
او در پایان درباره نظارت دانشکده بر راندمان کاری دانشجویان نیز اظهار کرد: معمولا رئیس دانشکده به استادان جدید دانشکده اهمیت بالا بودن استاندارد و سختگیری بر دانشجویان را تذکر میداد. چنانچه استادی در دادن نمرات بالا یا قبولی دانشجویان افراط میکرد رئیس دانشکده موضوع را به او گوشزد میکرد. اگر دانشجویی در یک ترم تحصیلی معدل کمتر از CC یعنی ۲ از ۴ را کسب میکرد یک تذکر یا NOTICE دریافت میکرد و چنانچه دانشجو نمیتوانست در ترم بعد جبران کند از دانشکده اخراج میشد. در واقع معدل کمتر از ۲ دو ترم متوالی یا معدل کمتر از ۲ در سه نوبت متناوب نیز اخراج دانشجو را به همراه داشت. استاد راهنما به دانشجوی اخطار گرفته فقط در انتخاب واحد کمک میکرد. همکلاسیها و دوستان دانشجوی اخطار گرفته معمولا بسیج میشدند تا با کمک به او و با صحبت با استادان او را از این گرفتاری بیرون بیاورند. استادان معمولا دانشجوی اخطار گرفته را در دفتر کار خود پذیرفته و به او بطور خصوصی اضافه بر کلاس تدریس میکردند. به جهت تشویق دانشجویان به شرکت در امور اجتماعی ورزش و تفریحات، دانشکده برای دانشجویان امکانات برنامه های متنوع ورزشی از قبیل فوتبال شنا بستکبال بد مینتون را فراهم میکرد ضمنا برنامه های تفریحی موسیقی و تاتر و فیلم و شب نشینی در آمفی تاتر دانشکده بطور مستمر برقرار بود. انجام تاتر با زبان انگلیسی و فارسی با کارگردانی بعضی استادان علاقمند یا با کمک کارگردانان اداره فرهنگ و هنر آبادان و با هنرمندی و نقش آفرینی دانشجویان اجرا میشد.
دفعات مشاهده: 174 بار |
دفعات چاپ: 66 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر