به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (پمفات)، هجدهمین عصرانه از سلسله عصرانههای علوم انسانی چهارشنبه ۲۶ مهرماه با حضور و سخنرانی شماری از اساتید و پژوهشگران با بررسی اندیشهها و خدمات علمی پروفسور محمد لگنهاوزن برگزار شد.
در ابتدای نشست حجتالاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه ضمن خوشامدگویی و اظهار خشنودی از میزبانی پروفسور لگنهاوزن در هجدهمین عصرانه علوم انسانی گفت: ایمان پروفسور لگنهاوزن به جریان انقلاب و پیش از آن، باور او به پایههای تفکر عقلانیِ اسلامی و فراتر از آن، پشت کردن به منافع و امکانات رفاهی و موقعیتهای دانشگاهی جذاب موجود در ایالات متحده و مهاجرت شجاعانه ایشان به ایران، یک واقعه مهم و الهام بخش محسوب میشد که شاید تاکنون کمتر مورد تامل عمیق قرار گرفته است. ایشان یک جوان دانشگاهی معمولی نبود بلکه ایشان در زمان مهاجرت به ایران، خود استاد دانشگاه تگزاس جنوبی و صاحب نظر فلسفی برجسته دانشگاهی محسوب میشد که مهاجرت او به ایران یک نشانه مهم نسبت به حقانیت انقلاب اسلامی و پیامهای جهانی جذاب انقلاب قلمداد میشد. با حضور و اقامت پروفسور لگنهاوزن در ایران، ایشان خیلی زود به عضوی مهم و تاثیرگذار از خانواده جامعه علمی و فلسفی ایران خصوصاً حوزه علمیه قم تبدیل شد؛ عضوی که علاوه بر بهرهگیری از اعماق علوم اسلامی و تکمیل گام به گام دایره شناخت خود از اسلام شیعی در ابعاد و اضلاع گوناگون، نقش بسیار ممتازی در تعلیم و نقد دقیق و عالمانه نظریههای فلسفی معاصر غرب در ایران داشتند.

وی همچنان افزود: دکتر لگنهاوزن جدای از تدریسهای فراوان، تربیت شاگردان دانشمند و همچنین سخنرانیهای علمی با کیفیتِ پرشمار در نشستهای تخصصی، آثار علمی گرانسنگی نیز در دوران اقامت خود در ایران داشتهاند که هر یک به سهم خود نقش برجستهای در بسط و تعمیق دانش و معرفت فلسفی داشته است. از مسائل معاصر اندیشه اسلامی، تا اسلام و پلورالیسم دینی، از روح: نگاهی تطبیقی، تا ادله وجود خدا: مفهوم، ساختار و ارتباط، از ذات و خصوصیات: گفتگوی سنتهای مسیحی و اسلامی، تا عیسی از نگاه قرآن و احادیث شیعه و نیز دستورات فلسفی.
در ادامه ایشان اظهار داشتند: علاوه بر شخصیت علمی برجسته و اثر بخش پروفسور لگنهاوزن، نمیتوان نسبت به شخصیت اخلاقی و معنوی ایشان و کرامت، متانت و سعه صدر دکتر لگنهاوزن که مطمئنا الگویی درخشان برای ماست، سخن نگفت. پروفسور لگنهاوزن در طول سالهای حضور پربرکت خود در ایران، نماد یک شخصیت علمی اخلاقمدار، متواضع و صادق بودهاند که جامعه علمی ایران همواره به ایشان به عنوان عضوی مهم از خود افتخار کرده است.
در پایان نیز ضمن امیدواری برای فرهم شدن امکان بهرهگیری مضاعف از سرمایه علمی و معنوی این دانشمند و متفکر گرانمایه برای همه - چه در دانشگاه و چه در حوزه- بیان داشتند: تصور من این است که به ویژه دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علوم انسانی در ایران هنوز آنچنان که شایسته است از برکات علمی پروفسور لگن هاوزن بهره برداری نکرده اند. امیدوارم در آینده نزدیک، هم شاهد آثار علمی تازه، و هم کلاسهایی در موضوعات جدید از پروفسور لگن هاوزن در تهران باشیم. برای ایشان صمیمانه آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون دارم.

در ادامه نشست پروفسور لگنهاوزن ضمن قدردانی و تشکر از دکتر غلامی و کارکنان پژوهشگاه گفتند:
بحث من درباره نسبیگرایی معرفتشناختی است. اول خیلی مختصر میخواهم بگویم نسبیگرایی معرفتشناختی چیست. نسبیگرایی معرفتشناختی دیدگاهی است که معتقد است هنجارهایی که بر مفاهیم معرفتشناختی حاکم است نسبی هستند؛ مفاهیم معرفتبخشی مثل یقین، معرفت، شک، توجیه، عقلانیت، باور.
شاید سوال شود خلاف نسبیگرایی چیست. یکی از اشتباهات رایج این است خیلی دانشجویان فکر میکنند خلافش رئالیسم است. این اشتباه است. فیلسوفانی هستند که واقعگرا هستند و در عین حال نسبیگرا نیز هستند. چیزی که خلاف نسبیگرایی است مطلقگرایی است. مطلقگراها میگویند اختلاف دو نفر به سبب اشتباه است و فقط یکی از آنها میتواند حقیقت را بگوید ولی زمینهگرایان میگوید اختلاف میان دو نفر به این خاطر است که هر کدام یک مفهوم خاصی از توجیه دارند پس در حقیقت اختلافی میان آنها وجود ندارد یکی میگوید موجه است بر اساس یک معنای توجیه، یکی میگوید موجه نیست بر اساس یک معنای دیگر از توجیه. نسبیگراها میگویند هر دو یک مفهوم از توجیه دارند ولی اختلاف آنها در مصداق است.
برخی فکر میکنند نسبیگرایان میگویند همه دیدگاهها مثل هم و برابر هستند و فرهنگ و تمدن ما را خراب میکنند ولی آیا شما میتوانید یک نمونه پیدا کنید از کسی که میگوید نسبیگرا هستم و بگوید همه دیدگاهها برابر هستند؟ پس نسبیگرایی متعادل این برابری را رد میکند و نمیگوید همه دیدگاهها برابر هستند.

در ادامه نشست محسن جوادی، استاد دانشگاه قم به برخی از ویژگی پروفسور لگنهاوزن اشاره کردند و گفتند: آشنایی بنده با پروفسور لگنهاوزن به ۳۰ سال پیش برمیگردد که ایشان به ایران آمدند. اولین درس ما با استاد در مؤسسه باقرالعلوم بود که کلاس جالب و جذابی برای ما بود. چند نکته از منظر ارتباط خودم با دکتر لگنهاوزن بیان میکنم چون ایشان وجوهی دارند که شاید من بیاطلاع باشم به عنوان مثال من نمیدانستم ایشان شعر هم میسرایند.
وی افزود: اولین نکته در ارتباط با ایشان حقیقتجویی است. ایشان حتی حرف حق را از دانشجوی خودشان هم میشنیدند. ویژگی دیگر ایشان تعمیق مباحث است. مورد بعد کمک کردن به دانشجویان است. من آن زمان برخی کارها را انجام میدادم و به نام من چاپ میشد ولی کمک ایشان خیلی زیاد بود ولی تمایل نداشتند نامشان روی کتاب بیاید. ایشان یک استاد خیلی خوب و دلسوز و علاقهمند به کار جدی هستند. همیشه سعی میکنند بهروز باشند به عنوان مثال هر کلاسی میروند پاورپوینت تهیه میکنند، کتاب عوض میکنند که هر کدام از اینها کار دشوار و زمانبری است.
ایشان دامنه مباحثی که مطرح میکند گسترده است و حوزههای مختلفی را دنبال میکنند. یکی از حوزههایی که ایشان دنبال میکند بحثهای معرفتشناسی دینی است که این بحث را در حوزه خیلی جلو بردند. الآن را نگاه نکنید کتاب زیاد است، یک زمانی ایشان از آمریکا کتاب میگرفت و با سختی به ایران میآورد که نشان میداد علاقه ایشان به پیشرفت دوستان چقدر زیاد است. یک حوزه دیگر الهیات عملی است. این هم حوزهای بود که ما قبلاً با آن آشنایی نداشتیم و حوزه جالبی بود. باز حوزه فلسفه اخلاق و معرفتشناسی اخلاق از حوزههایی بود که ایشان چند ترم تدریس کردند.
در سنت ما درباره اخلاق از حسن و قبح ذاتی بحث میشود. بیش از ۱۰ سال پیش بود احساس کردم ایشان در این تردید دارند سنت فلسفی ما هم اینطور باشد یعنی احساسشان این است ابن سینا و امثال ایشان چیزی دیگری میگوید و روش سنت فلسفی در اخلاق متفاوت است. این هم از حوزههایی است که خیلی ارزش دارد و باید آن را دنبال کنیم.
در پایان نیز دکتر جوادی اظهار داشتند: زندگی ایشان فکر او است و مهم است این فکر طرح شود و نقد شود. بیشترین وقتی که میگذارد در کار علمی است. یک حوزه دیگری که جالب بود و ایشان به آن ورود داشت، الهیات تطبیقی است. الان ارتباطات زیادی میان دانشگاهها ایجاد شده ولی قبلاً اینطور نبود. استاد لگنهاوزن تلاش زیادی در این زمینه کردند.

در ادامه نشست منصور نصیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز بر شمردن برخی از ویژگی های شاخص استاد لگنهاوزن بیان داشتند: با اینکه رشتههای علوم انسانی دشوار است و اساتید اینقدر کار میکنند ما درباره این اساتید کاری نمیکنیم. جامعه که غافل است و اهمیت کار دانشمند را درک نمیکند ولی خودمان که میتوانیم در این زمینه کاری کنیم. لذا من از برگزاری این برنامه و اهمیت دادن به اساتید خیلی خوشحال شدم.
دکتر نصیری درخصوص ویژگیهای پروفسور لگنهاوزن گفتند: اولین نکته در مورد آقای لگنهاوزن سادهزیستی ایشان است. برای من عجیب بود آدم بزرگی که به لحاظ علمی آثار ایشان را دیده بودیم، اینقدر سادهزیست است. اولین روز که با خود ایشان کلاس داشتم، دیدم چقدر با ما ساده گرفت تا ابهت و شکوهی که در ذهنمان هست بریزد. این ویژگی خیلی برای ما جالب بود. آنقدر ایشان با ما راحت گرفت هر وقت دوست داشتم به دیدار ایشان میرفتم.
یک نکته دیگر اینکه ایشان هیچ وقت از مسائل مادی و مالی صحبت نکرد و ما نیز هیچ وقت مسائل غیر علمی نزد ایشان صحبت نکردیم. اگر بحث دیگری مطرح میکردیم طوری بحث را مدیریت میکرد سراغ بحث علمی برویم. با اینکه راه مؤسسه دور بود ولی یا پیاده میآمد یا دوچرخه سوار میشد. این ویژگیها خیلی مهم است و من از آن خیلی لذت میبردم.
ویژگی دیگر ایشان حقیقتجویی است. هیچ وقت ایشان نسبت به موضوعات پیشداوری نداشتند و اگر برای دیدگاهی که خلاف دیدگاه ایشان بود استدلالی آورده میشد میپذیرفتند. مقالاتی از ایشان دیدم یک جملهای از کسی شنیدند در پاورقی از آن شخص تشکر کرده است. این ویژگیها خیلی مهم است. برخی افراد در جامعه ما از کل کتاب یک نفر استفاده میکنند ولی یکبار از آن شخص نام نمیبرند.
ویژگی دیگر ایشان دانشجوپروری است. ما اساتید کمی داریم که دانشجو را پرورش دهند. گاهی ما یک سؤالی با ایشان مطرح میکردیم و ایشان بحث را توضیح میداد و بعد از چند ماه چند مقاله و کتاب میفرستاد تا ما مطالعه کنیم. خود این مسئله کار زیادی میطلبد و برای ما خیلی عجیب بود.

در ادامه این نشست پروفسور لگنهاوزن درخصوص برنامههای فکری و پژوهشی خود گفتند: الان دو موضوع را بیشتر مدنظر دارم. یکی همین نسبیگرایی که نوشتههای زیادی دارم و درحال نهایی کردن و چاپ آنها هستم؛ و دیگری حقوق بشر است که وقتی وارد آن شدم دیدم که چقدر جالب و مهم است و الان دیدگاه خاصی هم درباره آن پیدا کردهام که با تفسیر قرآن هم مرتبط است. تلاش دارم نوشتههای خود در این زمینه را هم آماده نشر کنم.
وی همچنین افزود: درخصوص نهجالبلاغه هم باید بگویم که یک جمله یا یک خطبه خاصی از حضرت علی (ع) نبوده که باعث علاقه به آن شود؛ بلکه خود شخصیت امیرالمومنین (ع) که در نهجالبلاغه پیدا میشود مهم است که دارای ابعاد مختلف عبادی، سیاسی و عرفانی است و این برای من جاذبه داشت.
در پایان نشست هم از زحمات و تلاشهای فکری پروفسور لگنهاوزن تقدیر و تشکر به عمل آمد.
|