فرض کنید که در بدنتان به دام افتادهاید، به گونهای که همه صداهای اطراف را میشنوید، ولی نمیتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. یا تصورکنید که با دردی ماندگار یا اضطرابی همیشگی و غیر قابل تحمل زندگی میکنید. به این بیندیشید که فرزند شما دچار اوتیسم، یا بیش فعالی و نقص توجه است به نحوی که برای انجام سادهترین کارها نمیتواند تمرکز کند. یا عزیزتان در چرخه اعتیاد گرفتار شده است. آیا در چنین شرایطی هنوز هم میتوان برای بهبو د عملکرد مغز راهی متصور بود؟ و یا اصلا در چنین شرایطی میتوان سطح بالایی از رضایت زندگی را انتظار داشت؟ پروفسور نیلز بیربامور، استاد به نام دانشگاه توبیگن در آلمان، که در زمینه رابط مغز و رایانه شهرت جهانی دارد، در این کتاب به بررسی طیف وسیعی از بیماریها عصبی میپردازد، و بیان میکند مغز چگونه میتواند در شرایط بحرانی قابلیت شگرف انعطاف پذیری عصبی خود را به کار ببندد، و به خودش کمک کند تا بهبود یابد. بیربامور معتقد است، در شرایط مناسب اگر از مغز به درستی استفاده شود، مغز میتواند با تکیه بر ویژگی انعطاف پذیری خود، تقریباً با هر شرایطی تطبیق پیدا کند، و در نتیجه رضایتمندی را به ارمغان آورد. البته، بیش از اندازه هیجان زده نشوید، و فریب وعدهای سودجویان صنعت درمان را نخورید، آنها با تفسیر مبالغه آمیز این یافتهها ادعا میکنند همه چیز درمان پذیر است و از رنج بیماران کاسبی میکنند. در نتیجه شما با خواندن این کتاب علاوه بر اینکه با دنیای شگفت انگیز مغز آشنا میشوید، با چالشهای اخلاقی فراوانی رو به رو خواهید شد.
نشانی مطلب در وبگاه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی: http://iscs.ac.ir/find-1.198.16424.fa.html برگشت به اصل مطلب