دانشکده نفت دانشگاهی در سطح و تراز نسل چهارم است
اباذر اشتری گفت: دانشکده نفت که در دهه دوم قرن چهارده شمسی در آبادان شکل گرفت، دانشگاهی در سطح و ترازِ نسل چهارمی بود. اگر چه پیش از آن دانشسرای عالی تربیت معلم و همزمان دانشگاه تهران نیز بعنوان اولین دانشگاه رسمی کشور تاسیس شده بود اما هیچکدام از نسل اول دانشگاهی(یعنی تمرکز بر آموزش)پا فراتر نگذارده بودند.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پنل چهارم همایش «تاریخ، آموزش و زیست دانشگاهی در دانشکده نفت آبادان(۱۳۱۸-۱۳۵۹) با عنوان «فعالیتهای میدانی و بینالمللی دانشکده» با سخنرانی رضا مسیبی بهبهانی معاون پژوهشی دانشگاه صنعت نفت، سید حسن سادات فارغالتحصیل دانشکده نفت، ماندانا تیشه یار عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مهرزاد ارشدی فارغ التحصیل دانشکده نفت و اباذر اشتری عضو هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.
سید حسن سادات در این مراسم با تاکید بر اینکه بیچاره ملتی که قهرمان ندارد گفت: اما ملت ما چه قدر سرافراز است که فقط در وزارت نفت هزار و ۵۵ شهید، یازده هزار و ۴۳۵ جانباز و هزار و ۲۶۱ آزاده و ۶ هزار و ۴۷۷ رزمنده داشته است. در ستایش این قهرمانان هر چه بگوییم کم گفتیم و اگر بر این بیش از ۲۰ هزار قهرمان و خانوادههای آن را بیافزاییم نزدیک ۳۰ هزار قهرمان داریم. بزرگداشت امروز برای یاد از این افراد است.
او با اشاره به شرح فداکاری و ایثار کارکنان وزارت نفت در طول ۸ سال جنگ و حملات به تاسیسات نفتی پرداخت و گفت: دشمن به درستی تاسیسات نفتی را هدف قرار گرفته بود چون فکر میکردند اگر جریان تولید نفت متوقف میشد رزمندگان ما از جنگ باز میماندند و با توجه به توقف درآمدهای نفتی اداره کشور ممکن نبود و در نهایت با نرسیدن سوخت و انرژی مردم را عاصی و خسته میکرد. اهداف دشمن مشخص است. بنابراین فداکاری کارکنان وزارت نفت در این باره مثال زدنی است.
سادات با بیان اینکه در راه رفت و برگشت به نفت شهر مدام اتومبیل ها مورد حمله قرار میگرفتند و به همین دلیل شهر تخلیه شده بود و فقط کارکنان نفت در آنجا حضور داشتند عنوان کرد: خانهای که من برای بازدید در آنجا حضور داشتم به دلیل بمباران از بین رفته بود. با حملات به آبادان مجبور شدیم پالایشگاه را ببندیم آبادان زود محاصره شد و رزمندگان ما هم عراقی ها را اسیر کردند اما تصور اینکه رزمندگان ما با خانوادههایشان به جای دیگری کوچ کنند سخت بود.
او با اشاره به اینکه بیشترین ذخایر نفتی در آبادان بود و جا به جایی فراوردهها از آبادان به جای دیگر از اداره خود پالایشگاه سختتر بود عنوان کرد: این پالایشگاه ۶۰۰ هزار بشکه ظرفیت تولید داشت و کلیه ظرفیت پالایشگاهی ایران یک میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه با ۵۵ درصد تولید بود. با این شرایط از بین رفتن پالایشگاه بسیار زیان آور بود و با توجه به شرایط نیروی ما فقط میتوانست تا ۱۵ روز بجنگد. برای پرواز جنگندهها نیز به بنزین نیاز بود و ما تلاش کردیم با حجم و کیفیت بیشتر بنزین تولید کنیم.
سادات درباره برخی از مسایل و مشکلات پیش روی پالایشگاه نفت آبادان به دلیل تهاجمات گسترده به آبادان اظهارکرد: به ما گفته شده بود که به دلیل تهاجمات نباید شعلههای اتش اطراف پالایشگاه بسوزد اما با تلاش پرسنل فرایندی درست شد که دشمن نتواند علی رغم سوختن مشعل ها آن را ببیند.
مسیبی بهبهانی نیز در این مراسم طی سخنانی درباره ویژگیهای دانشکده نفت گفت: این دانشکده خصوصیاتی داشت از جمله این که تدریس به زبان انگلیسی بود، دیگر خصوصیت آن این بود که دانشجویان در تابستان دوره کارآموزی داشتند و همچنین به آب و هوای منطقه عادت میکردند و این کارآیی آنها را بالا میبرد. مورد دیگر این بود که کار و درس همزمان بود و و این الگو الان الگوی ایدئال همه دانشگاههای ممتاز کشور است. این دانشکده با این امتیازات که الان هم وجود دارد کار میکرد. در زمان دو تا هشت سال گذشته این دانشکده در تحریم شدید بود و ما استاد نمیتوانستیم جذب کنیم، فارغ التحصیلان دانشکده را نمیتوانستیم جذب کنیم و ... این برخوردها برای ما هنوز مبهم است و هنوز ما نمیدانیم این مخالفت ها و لجاجت ها چه بود. اشاره ای به نقش فارغالتحصیلان دانشکده نفت در جریان ملی شدن صنعت نفت میکنم که این فارغ التحصیلان در زمانی که حتی تامین آب را نمیتوانستیم این فارغ التحصیلان شرکت نفت را به خوبی اداره کردند.
او عنوان کرد: برخی از مسئولان قبل میگویند که ما مهندسی نفت را وارد کرده ایم در صورتی که رشته مهندس تندگویان مهندسی نفت بود. پیشنهاد میکنم که این همایش به صورت مفصلتر در اسفند ماه امسال ادامه این برنامه در دانشکده نفت آبادان برگزار شود.
تیشهیار در این مراسم با موضوع «نقش آموزش عالی در توسعه مناطق تازه صنعتی شده؛ مطالعه موردی دانشکده نفت آبادان» سخن گفت و افزود: تاثیرات اجتماعی صنعت نفت بر زندگی مردم جنوب در طول هشت دهه بسیار مهم است که مهمترینش این بود که یک مدنیت سنتی به یک مدنیت صنعتی تبدیل شد که تلفیقی از جامعه مهاجر و جامعه بومی بود و شیوه زیست و حتی معیشت آنها تغییر کرد. همه در کنار هم شرایط اجتماعی نوینی ایجاد کرده بود که با دیگر نقاط متفاوت بود.
او ادامه داد: درواقع میتوان گفت نفت در خوزستان یعنی جایی که در گذشته پایتخت جهانشاهیهای گذشته بود پدیدار شد و این پدیده بنیان شهرهای جدید را ایجاد و نمایان کرد و با خود نهادهای مدرن مانند سینما، تلویزیون و ... را به ارمغان آورد و در نتیجه تغییر الگو زندگی را داریم. مدرنیتهای که در این مناطق ایجاد شد مدرنیته ترکیبی تلفیقی بود. یعنی فرهنگ بومی مدرن و فرهنگ مدرن محلی ترکیب شد
به گفته تیشهیار، سیستم آموزشی در اوایل دهه ۲۰ به دو نحوه وارد شد؛ تاریخ نشان میدهد که سیستم آموزش صنعتی در خوزستان خیلی جلوتر از سیستم آموزشی دولتی پیش رفت. حتی در این جامعه ما شاهد شکاف نسلی نیستیم. یعنی از ۱۳۰۴ که دولت مدرن روی کار میآید دائم شاهد جدال دولت و شرکت نفت هستیم که تعداد شاگردان چقدر باشد و ... بعد از مدارس ابتدایی مدارس متوسط را داریم که به دو زبان فارسی و انگلیسی است. که در گزارشهای نشریات انگلیسی آن را میبینیم.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: نقد دیگر این بود که میگفتند آموزش در این مناطق برای کسانی است که میخواهند در صنعت نفت فعالیت خودشان را ادامه دهند. در شهریور ۱۳۱۸ دانشکدهای تاسیس و در مدت کوتاهی به بهترین دانشکده منطقه تبدیل میشود. در مجموع اگرچه توسعه آموزشی نامتوازن بوده اما در آموزش مردم منطقه بسیار موثر بوده است.
مهرزاد ارشدی نیز در این مراسم با ارائه سخنرانی خود با موضوع «نقش دانشجویان دانشکده نفت در انقلاب و دفاع مقدس» عنوان کرد: من بچه آبادان هستم و در کنار پالایشگاه زندگی کردم. این سوال اکنون مطرح میشود که چرا دانشکده نفت توانسته نقش انقلابی داشته باشد؟ اولین کلنگ دانشکده که زده میشود تمام اقوام ایرانی برای کار به آبادان مهاجرت میکنند و افراد مهاجر معمولا شجاع هستند. این افراد به آبادان میآیند و آبادان را از یک روستا به یک شهر که از تمام اقوام ایرانی تشکیل میشود تبدیل میکنند.
او ادامه داد: چون در آن زمان مردم ایران افرادی دیندار هستند به ساختن پایگاه و مسجد اقدام میکنند و اینها در زیر پرچم انگلیس بسیار هوشمندانه زندگی خودشان را با دینداری شان میآمیزند. آبادان دارای قویترین مرکز امنیتی بوده است و تلاششان بر این بوده که مردم با کشورهای بیگانه در تضاد نیفتند و در واقع یک فضای تعاملی وجود دارد. در بعد از شهریور ۲۰ این گروه ها از نجف درخواست میکنند که یک نفر ر ا به آبادان بفرستد که آقای آیت الله قائمی به آبادان میآید. او شاگردانی تربیت میکند. ارتباط بچه های انقلابی دانشکده نفت با این هسته ها باعث میشود که این دانشکده به یک مرکز انقلابی زیر پوستی تبدیل شود به محض اینکه انقلاب به پیروزی میرسد افرادی مانند دکتر جوادی و غریبی به روستاهای آبادان میرفتند و به محرومین میرسیدند. در جریان انقلاب که دانشکده به یک مرکز انقلابی تبدیل شد دانشجویان عامل ارتباط با دانشکده و مردم بودند. دانشکده نفت یک بار شاهد حضور مطهری و دو بار شاهد حضور دکتر شریعتی بوده است. در واقع این دانشجویان بودند که ارتباط با این افراد را حفظ کردند و توانستند نقش یک ایرانی متفکر انقلابی را نشان دهند و در ان زمان دانشکده نفت محور انقلاب شده بود.
به گفته ارشدی، دانشجویان و کارمندان پالایشگاه آنچنان هوشمند بودند که فوت کوزهگری را از خارجیان قاپیده بودند. در زمان جنگ هوشمندی بچههای دانشکده این بود که پایه گذاران پدافند عامل در پالایشگاه بودند و نقاط مهم پالایشگاه را مخفی کردند. در بعد از جنگ انگلیسیها گفتند که دانشجویان این دانشکده نمیتوانند دو سال هم آن را راه بیندازد در صورتیکه کمتر از شش ماه آن را راهاندازی کردند. یکی دیگر از هوشمندیهای بچه های پالایشگاه این بود که در بعد از جنگ انتقال آب از اروند به پالایشگاه بود که صدام مانع آن بود.
او با بیان اینکه باید قبول کنیم که آبادان دروازه مدرنیته به ایران است توضیح داد: شاید بیش از چهل یا پنجاه انجمن در آبادان وجود داشته است، در صورتی که در آن زمان نهایتا ۳ یا ۴ انجمن وجود داشته است. دو چیز در آبادان شاخص بود؛ یکی ورزش و دیگری درس خواندن و این دو را معمولا با همدیگر داشتند. در آبادان همه بچه های درس خوان ورزش کار بودند و برعکس. در دفاع مقدس بعد از سی روز تمامی شهرهای مورد حمله سقوط کردند به غیر از آبادان. آبادان در جنگ یک سال محاصره بود اما مردم ماندند و این محاصره را شکستند و در عملیات ثامنالائمه آبادان را آزاد کنند.
اشتری به عنوان سخنرانی پایانی این همایش با موضوع «دانشگاه و سبک زندگیِ جامعه پیرامون: دانشگاه نفت آبادان» سخنرانی کرد و گفت: جهت شناخت وضعیت فرهنگی و بستری که سازنده نوعی سبک زندگی و فرهنگ متفاوت بوده، فارغ از وجود ویا عدم وجود دانشگاه نیازمند ترسیم و شناخت موقعیت جغرافیایی- اجتماعی آن هستیم. در واقع شهر آبادان در قالب دستهبندی شهرهای جهانی، پس از شهرهای تاریخی ایران، جزء شهرهای صنعتی بشمار میآید. شهرهای صنعتی که متعاقب انقلاب صنعتی و در کشورهای انگلستان، ایتالیا، فرانسه و آلمان شکل گرفتند، دارای ویژگیهای خاص اجتماعی-فرهنگی بوده که مهمترین آنها وجه تولیدی ورای اقتصاد معیشتی، وجود تنوع و تراکم جمعیتی، امکان فراغت و وجود مکانهایی جهت گذران اوقات فراغت، وجود بازارهایی که نهتنها نیازهای اولیه بلکه نیازهای منزلتی افراد و خانوادهها را برآورده میکند، ایجاد یک هویت استعاری و لاموجود با وجود فرهنگ چندپاره و موزائیکی، ایجاد و پرورش طبقه گسترده متوسط کارگری و شهری است. آبادان فارغ از وجه فیزیکی و جغرافیاییش دارای فرهنگ و سبک زندگی بود که نفت و به تناسب آن دانشگاه نفت نقش بسیار مهمی را ایفا میکردند.
او ادامه داد: شهر آبادان شهری خطی بشمار آمده و پس از کشف نفت و تاسیس پالایشگاه نفت، رودخانه بهمنشیر که از شمال و شرق آبادان میگذشت را بگونه ای منحرف کردند که این شهر را از حال بندر به جزیره تبدیل کرد. شهرستان آبادان با شهرستانهای خرمشهر، شادگان و ماهشهر هممرز بوده و مرکز آن شهر آبادان است. رونق آبادان و گسترش آن تا به امروز به صنعت نفت مدیون است پس از یافت نخستین میدان نفتی در مسجدسلیمان، در سال ۱۲۸۷ خورشیدی، منطقه آبادان به لحاظ داشتن آب کافی برای عملیات پالایش و دسترسی مناسب به آبهای آزاد در خلیج پارس، جایگاه مناسبی برای ساخت پالایشگاه شناخته شد. از این رو ویلیام دارسی انگلیسی، فرستاده شرکت هندخاوری یک هکتار زمین در آبادان خریداری و در سال ۱۲۹۸ خورشیدی، پالایشگاه آبادان بنیاد نهاده شد. در فاصله یک سال از آغاز ساخت و ساز پالایشگاه، ساخت نخستین واحد مسکونی در شهر آبادان آغاز شد و به این ترتیب شهرنشینی در این جزیره آرام رو به پیشرفت نهاد. با افزایش تولید پالایشگاه در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، تبدیل به بزرگترین پالایشگاه نفت جهان شد، بطوریکه جمعیت زیادی از سراسر کشور به این شهر کوچ کردند و تا سال ۱۳۳۵ خورشیدی، جمعیت این شهر برابر با ۲۲۶۰۰۰ نفر شد که پس از تهران، بزرگترین شهر ایران محسوب میشد. جمعیت این شهرستان طبق آمار سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۲۹۸۰۹۰ نفر بوده در حالیکه سال ۱۳۵۵ دارای ۲۹۴۰۶۸ نفر جمعیت بوده است. اکثر جمعیت آبادان را قوم عرب بومی آبادان و بوشهریها و عشایر مختلف تشکیل میدهد درحالیکه در سال ۵۵ این افراد در اقلیت بوده و اکثریت را مهاجرین یهودی و ارمنی اصفهان، یزدیها و تحصیلکردگان سایر استانها به خود اختصاص داده بودند. رشد این شهر به دلیل وجود پالایشگاه بزرگ نفت، بر پایه اصول شهر سازی بوده است، چیزی که مرکز استان در دهههای اخیر از آن بی بهره بودهاست. این شهر با بهرهگیری از فرودگاه بینالمللی، ایستگاه فرستنده رادیو، و تلویزیون با برنامههای برون مرزی، و پالایشگاه و دانشکده نفت، سالها پیش از جنگ ایران و عراق، از مهمترین، زیباترین، و خاطره انگیزترین شهرهای ایران به شمار میرفت.
او افزود: چندین نخستینهای ایران در آبادان ایجاد و رونق گرفته بود. نخستین فرستنده تلویزیونی آبادان درسال ۱۳۳۸ و تلویزیون ملی ایران پس از تهران در این شهر در سال ۱۳۴۹ برپا شد. دانشکده نفت آبادان در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، سینما شیرین در سال ۱۳۱۰ سینما تاج (سینما نفت) در سال ۱۳۲۴ و موزه آبادان در سال ۱۳۴۱ خورشیدی ساخته شدند. نخستین پالایشگاه خاورمیانه سال ۱۲۹۱، نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه سال ۱۳۳۱، نخستین پتروشیمی ایران سال ۱۳۴۵، نخستین روابط عمومی ایران، نخستین آتشنشانی ایران سال ۱۳۰۵، نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد ، نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری، نخستین راهآهن درون شهری قبل از تهران ، نخستین پیتزا فروشی (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی) در سال ۱۳۴۹، نخستین شبکه فاضلاب شهری، نخستین اعتصاب کارگری سال ۱۳۰۱، نخستین تیم رسمی فوتبال سال ۱۳۱۲، نخستین کودکستان سال ۱۳۲۵، نخستین تاکسی تلفنی، راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه، نخستین نشریه مدرسهای (رازی)، نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)، نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفهای سال ۱۳۱۲، ۲۱ لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم، نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس کشور، نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)، نخستین کلاسهای آموزشی زبان انگلیسی، نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)، نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت (مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
اشتری با بیان اینکه آموزش عالی و دانشگاه با محوریت سه گانه آموزش، پژوهش و ارائه خدمات نقش مهمی در کارایی و کیفیت سرمایه های انسانی و تعامل با محیط بیرونی(جامعه و محیط زیست) دارد عنوان کرد: اما در کنار این موارد، بلکه مهمتر از آن، تولید، رعایت و بازتولید موضوعات اخلاقی و اجتماعی-فرهنگی است که تحت عنوان مسئولیت اجتماعی دانشگاهها عمومیت یافته است. در تعاریف و دستهبندی های موجود، مهمترین ویژگی دانشگاههای نسل چهارم، مسئولیت اجتماعی آنها در قبال جامعه پیرامون خود است. در میان تعاریف مختلف مسئولیت اجتماعی، به نظر میرسد آنکه بیش از همه قابل قبول بوده و بر کالبد آموزش عالی و دانشگاهها قابلیت پوشاندن دارد، تعریف گریفن و بارنی است که معتقدند مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ و مراقبت و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد.
او با اشاره به اینکه مسئولیت اجتماعی مفهومی نو در ادبیات علمی است که طی چند دهه اخیر شکل یافته و ابتدا در شرکتهای بزرگ و بعدا خصوصی کوچک و نهایتا به نظر میرسد در نظام آموزش عالی نیز با توجه به موراد مندرج در قانون فوق الذکر قابلیت طرح و بررسی داشته باشد افزود: اگر چه مباحث مسئولیت اجتماعی، بنوعی بخشی از ماموریت دانشگاهها بوده اما اکنون این رویکرد بعنوان بخشی از استراتژی رقابتی در میان دانشگاهها دنیا مطرح است. ریسر (۲۰۰۸) مسئولیت اجتماعی دانشگاهها را سیاستی برای عملکرد اخلاقی جامعه دانشگاهی(اعم از اعضای هیئت علمی، دانشجویان و کارکنان)که از طریق مدیریت مسئولانه آموزشی، شناختی، نیروی کار، کارکرد و اثرات آشکار و پنهانی که توسط دانشگاه در تعامل دو طرفه با جامعه در جهت پیشبرد و توازن بشریت اعمال میشود، میداند. اهمیت موضوع آنجاست که این موضوع در «بیانیه سیاست انجمن بینالمللی دانشگاه» در کنار موضوعات چالشی کنونی چون آزادی علم و استقلال دانشگاهها قرار گرفته و سازمانهای بین المللی مرتبط با آن نظیر اتحادیه مسئولیت اجتماعی دانشگاهها در سال ۲۰۰۸ در امریکا شکل گرفت. ضمنا پیشتر نیز یونسکو در سال ۱۹۹۸ و ۲۰۰۹ به اهمیت این مسئله اذعان داشته و مورد تاکید قرار داده است.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: من (بعنوان یک جامعه شناس)، "دانش گاه" را محل تولید و بازتولید، انتقال و توزیع و کاربست دانش میدانم؛ بقول مرتن، دو کارکرد اولی(شامل تولید و بازتولید و انتقال و توزیع دانش)، کارکردهای آشکار دانشگاه به شمار آمده و کاربست دانش در ساحتهای اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و سیاسی، کارکردهای نهان یا غیر مستقیم آن بشمار میآید. حال کارکردش در ساحتهای اقتصادی و صنعتی نیز تا حدودی آشکارتر و ملموستر و کارکرهایش در ساحتهای اجتماعی و سیاسی نهانتر و پنهانتر است. اما میتوان گفت تبلور مسئولیت اجتماعی دانشگاهها در کاربست دانش و بیشتر بخش مکنون آن یعنی همانا ساحتهای اجتماعی و سیاسی آن است. پیش فرض این جستار آنست که دانشگاه به معنای عامش(در ایران یا هرجای این کره خاکی؛ اعم از کشورهای پیشرفته و مدرن تا کمتر پیشرفت کرده) نتوانسته یا نخواسته به مسئولیت اجتماعی خودش آنچنان که باید و شاید بپردازد. دانشگاهها آنچنان درگیر رقابت بر سر رتبهبندیهای مختلف که هر چه بیشتر و بیشتر با شاخصهای کمی و عینی سنجیده میشوند، شدند که یا غافل از وظایف و کارکرد خود در خصوص مسئولیت اجتماعی بوده و یا اساسا آنرا کنار گذاشتهاند. اساسا شاید با تسامح بتوان گفت، وظایف و کارکردهای آشکار و عینیتر دانشگاهها را بتوان به سایر نهادها اعم از داخلی و یا خارجی سپرد(چنانکه مرسوم است در قالب اعطای بورسیههای تحصیلی، کرسیهای تخصصی، برنامههای تبادل استاد و دانشجو و ... و یا بصورت آموزشهای مجازی و عام در داخل یا خارج کشور)، اما کارکرد پنهان آنرا نمیتوان بازخرید کرد و ذاتا باید درون قلمرو هر فرهنگ و کشوری صورت بگیرد. فلذا شاید اصلیترین و مهمترین کارکرد و وظایف دانشگاهها در حوزه مسئولیت اجتماعی آنها خلاصه شود.
این پژوهشگر علوم اجتماعی اظهار کرد: با این مقدمه معتقدم دانشکده نفت که در دهه دوم قرن چهارده شمسی در آبادان شکل گرفت، دانشگاهی در سطح و ترازِ نسل چهارمی بود. اگر چه پیش از آن دانشسرای عالی تربیت معلم و همزمان دانشگاه تهران نیز بعنوان اولین دانشگاه رسمی کشور تاسیس شده بود اما هیچکدام از نسل اول دانشگاهی(یعنی تمرکز بر آموزش)پا فراتر نگذارده بودند. ایجاد هویت اجتماعی-فرهنگی کاملا متفاوت و متعاقبا سبک زندگی مشخصِ "آبادانی" به دلیل رویدادها و تاسیسهای اجتماعی و سیاسی منحصر بفرد، همه و همه مدیون وجود نفت و دانشکده نفت(دانشجویان و فارغ التحصیلان) بوده است. ایجاد فرستنده تلویزیونی آبادان و تلویزیون ملی ایران پس از تهران، ایجاد و گسترش سینما(بطوریکه در سال ۱۳۵۵ تعداد سینماهای آن بیش از سینماهای پایتخت بوده)، موزه(بعنوان اولین موزه رسمی و تخصصی)، نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد، ایجاد پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(به دلیل کثرت، نظم بخشی و رواج فرهنگ مصرف)، وجود غذاهای خیابانی ، پیتزا فروشی و کافههای متنوع و گسترده، ایجاد باشگاه و تیم رسمی فوتبال، کودکستانها، وجود خطوط هوایی متنوع و گسترده به کشورهای مختلف به صورت مستقیم، وجود نشریات و روزنامههای صنفی و عمومی همه و همه نشان از فرهنگ فراغت و الگو و سبک مصرف فرهنگی جامعه داشته است. دانشکده نفت همچنین با تحریک قشرهای نوجوان و جوان جامعه به تحرک اجتماعی و منزلتی باعث ایجاد مدارس غیرانتفاعی، کلاسهای آموزشی زبان انگلیسی، انجمنها و نشریات تخصصی و صنفی، روابط عمومی و ایجاد علاقه به کسب دانش و طی مدارج علمی در قالب مدارس عالی، دانشسراها و نهایتا دانشگاه شده بود. در حوزه اقتصادی ضمن ایجاد زنجیره کامل حمایتی از تولید و صنعت شامل آتشنشانی، خطوط اتوبوسرانی درون شهری، راهآهن درون شهری، شبکه فاضلاب شهری، تاکسی تلفنی، مرکز کامپیوتری، آموزشگاههای فنی و حرفهای، جرثقیل اسکلهای، به نوعی موتور ایجاد و توسعه پالایشگاه و پتروشیمی نیز بشمار میآمد.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پایان گفت: در سپهر سیاسی نیز توانسته بود نوعی استقلال و بلوغ سیاسی را از دوران نوجوانی با حمایت از ایجاد نشریات دانشآموزی، سالنهای اجتماعات و نمایش در مدارس و در ادامه نشریات درون سازمان، نشریات صنفی و کارگری فراهم کند که نمود آن در اعتصابات کارگری و تظاهرات و راهپیماییهای مدنی مشهود است. به لحاظ اقتصادی و فرهنگی شاید بتوان آبادان را بواسطه نفت و در ادامه دانشکده نفت، پایتخت مدرنیته نام نهاد. جایی که در ابتدا محیط و موقعیت درونی دانشکده نفت و سپس با نقش واسطهای خود یعنی دانشجویان و فارغ التحصیلان، امکانهای فراروی از گذشته و وضعیت موجود را مهیا میساخت.
|