مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی- اخبار
 گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «طرحواره‌های فقدانی و فهم دانشگاه ایرانی»

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1404/7/22 | 
به گزارش روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی نشست نقد و بررسی کتاب «طرحواره‌های فقدانی و فهم دانشگاه ایرانی» روز دو‌شنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳ تا ۱۵ برگزار شد.
 
در فضای پیچیده و پرچالش آموزش عالی ایران، فهم ریشه‌های بحران‌ها و مسائل پیش‌رو، نیازمند واکاوی ژرف‌نگرانه و نقادانه گفتمان‌هایی است که دانشگاه ایرانی را مفهوم‌پردازی کرده‌اند. در همین راستا، نشست نقد و بررسی کتاب «طرحواره‌های فقدانی و فهم دانشگاه ایرانی؛ مطالعه‌ای انتقادی پیرامون نظم دانش غالب درباره علم و دانشگاه در ایران» تألیف دکتر آرش حیدری و دکتر زهره عزیزآبادی، با حضور ناقدان، دکتر آرمان ذاکری و دکتر میثم سفیدپوش، در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد. در این نشست به بررسی ایده مرکزی کتاب، یعنی «تاریخ فقدان» و واکاوی نظم دانش حاکم بر فهم دانشگاه در ایران پرداخته شد.
سخن آغازین: معرفی کتاب و پرسش‌های بنیادین
جلسه با معرفی کوتاه کتاب توسط دبیر نشست، دکتر صدیقیان آغاز شد. ایشان ضمن تشکر از حضور مؤلف و ناقدان محترم گفت: کتاب «طرح‌واره‌های فقدانی و فهم دانشگاه ایرانی» که توسط انتشارات مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده، در پنج فصل سامان یافته است:
- فصل اول و دوم: مقدمات و چارچوب‌های نظری
- فصل سوم: «دانشگاه بیگانه با خویش» که به بررسی لحظات آغازین شکل‌گیری ایده دانشگاه و هسته‌های اصلی «تاریخ فقدان» با استناد به متون دهه‌های ۶۰ و ۷۰ می‌پردازد.
- فصل چهارم: «دانشگاه» که تصویر متأخر دانشگاه ایرانی را با تمرکز بر آثار منتشرشده در خود مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تحلیل می‌کند.
- فصل پنجم: «به‌هنجارسازی» که پیامدهای اجرایی و نتایج نظری نگاه فقهی به دانشگاه را بررسی می‌نماید.
وی در ادامه افزود: پرسش مرکزی کتاب این است: «نظم دانش حاکم بر فهم دانشگاه ایرانی، چگونه ذیل تاریخ فقدان شکل‌بندی شده و طی چه فرایندی شکل گرفت؟» این پرسش کلیدی با دو پرسش فرعی دنبال می‌شود:
۱. متون و پژوهش‌های دهه ۷۰ به بعد، دانشگاه را چگونه به «مسئله» بدل کردند و چه گفتمانی بر آنها حاکم است؟
۲. این گفتمان مسلط، چه ساحت‌هایی را ناپیدا کرده و این عمل نظری چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟
هدف اصلی کتاب، فهم منطق درونی نظام دانشی است که دانشگاه ایرانی را در قالب «آنچه نیست» تعریف می‌کند، نه «آنچه هست».
کلیت‌سازی و غیاب «نفی»
دکتر ذاکری نقد خود را با طرح پرسشی اساسی درباره «معیار گزینش متون» آغاز کرد. به باور وی، اگرچه در فصل‌های میانی کتاب، معیار تمرکز بر آثار موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تا حدی مسئله را حل می‌کند، اما در بخش‌های دیگر، مشخص نیست چرا به اشخاص و متون خاصی (مانند مهری، افروغ و عدالت‌نژاد) ارجاع داده شده و وزن گفتمانی آنان در شکل‌دهی به «نظم دانش غالب» چیست. این ابهام، نیاز به تبیین روش‌مند مسیر تحقیق از صفر تا صد را برای خواننده پررنگ می‌سازد.
وی در ادامه درخصوص کتاب بیان داشت: کتاب در حالی که قصد نقد گفتمان اسلامی‌سازی را دارد که می‌خواهد کلیتی یکدست و بدون تضاد بسازد، خود ناخواسته در دام بازتولید الگویی مشابه افتاده است. کلیتی که کتاب از «نظم دانش غالب» ترسیم می‌کند، به شدت «هنجاری» است و نفی، تضاد، مقاومت و آلترناتیوها در آن غایب هستند.

دکتر ذاکری با تأکید بر این که فضای واقعی دانشگاه ایرانی، مملو از تعارض، مقاومت و صداهای مختلف است، پرسید: «اگر این کلیت یکدست و همدست با قدرت حاکم است، پس این همه فشار بر دانشجویان و اساتید، تعلیق‌ها و محرومیت‌ها از کجا می‌آید؟ این تناقض خود گواهی است بر وجود نیروهای نافی و مقاوم که در تحلیل کتاب جایی ندارند.»
در ادامه ایشان ضمن توجه به «همدستی پنهان دو گفتمان به ظاهر متعارض» گفت: با تحلیل اسناد «تاریخ شفاهی آموزش عالی» می توان نشان داد که چگونه گفتمان «توسعه» و گفتمان «اسلامی‌سازی» در دهه هشتاد و در «طرح تحول آموزش عالی» با یکدیگر همدست شدند. تغییر نام وزارتخانه به «علوم، تحقیقات و فناوری»، جایگزینی الگوی دولت رفاه با الگوی نئولیبرال، و شعار «تجاری‌سازی علم» و «علم نافع»، نمونه‌هایی از این همدستی بودند که منجر به شکل‌گیری «پژوهش‌محوری بی‌تقاضا» و رشد قارچ‌گونه بازار مقاله‌نویسی و تقلب علمی شد. به زعم وی، کتاب با غفلت از این تحلیل تاریخی، دو گفتمان را مستقل از هم تصویر کرده است.
در پایان، دکتر ذاکری از مؤلفان پرسید: «شما که متون همین مؤسسه را مطالعه کردید، چرا متن خودتان را که نمونه‌ای از یک آلترناتیو فکری است، مورد تحلیل قرار ندادید؟ حضور این قبیل متون، خود مؤید وجود نفی در میدان است.»
از ایده ناب تا اجرای ناقص
دکتر سفیدخوش دیگر منتقد این نشست گفت: ایده «تاریخ فقدان» - یعنی فهم دانشگاه موجود از طریق بررسی آرمان‌شهرها و تصاویر آرمانی که خود را در قالب «نیست»ها بیان می‌کنند - ایده‌ای «جالب، قابل تأمل و حتی درخشان» است.
ایشان مشکل اصلی را شکاف میان ایده و اجرا دانسته، معتقد است ایده و شواهد بدون انسجام بخشیدن روش‌مند، ارائه شده است. به عبارت دیگر، کتاب فاقد یک «روش» شفاف برای گزینش و تحلیل داده‌هاست.
دکتر سفیدخوش همچنین بر این نکته پافشاری کرد که کتاب در عمل به خواننده نمی‌گوید «نظم دانش غالب چیست» و تنها به برشمردن «فقدان‌ها» بسنده می‌کند. از نگاه او، اگر ادعا این است که از طریق فقدان می‌توان به ایجاب رسید، کتاب در انجام این رسالت ناکام مانده است.
در ادامه دکتر حیدری ضمن تشکر از منتقدان، دو پرسش مطرح کرد: پرسش از «میدان دانشگاه» به مثابه یک کل متخلخل: که در آن باید تمام نیروها، مقاومت‌ها و زد و خوردها را دید و پرسش از «نیروی هژمونیک سیاست‌گذار»: که می‌خواهد یک «کلیت هنجاری» خاص را بر دانشگاه تحمیل کند.
دکتر حیدری تأکید کرد که پرسش کتاب از جنس دوم است. وی افزود: آنها نه در پی ترسیم میدان کامل دانشگاه، که در پی تحلیل «آرایش گفتمانی نیرویی» هستند که قصد دارد «قانون» و «هنجار» خود را بر دانشگاه حاکم کند. از این منظر، غیاب «مقاومت» در کتاب، یک «کم‌بود» نیست، بلکه یک «شرط روش‌شناختی» برای پاسخ به پرسش خاص کتاب است. او این کار را با تمثیل «معدن‌کاوی» توضیح داد: «وقتی شما دنبال رگه مس می‌گردید، به الماس و طلا کاری ندارید. ما هم در آرشیو متون، فقط دنبال «بلوط»ی بودیم که منطق هژمونیک را نشان می‌داد.»
وی همچنین توضیح داد که «کلیت هنجاری» مورد تحلیل کتاب، لزوماً معادل واقعیت بیرونی نیست، بلکه معادل «ایدئولوژی»ای است که آن نیرو را هژمونیک می‌کند از طریق آن، کل متخلخل دانشگاه را به نظم درآورد. او پذیرفت که افزودن فصلی درباره مقاومت می‌توانست کتاب را غنی‌تر کند، اما فقدان آن را نافی موفقیت کتاب در رسیدن به هدف خودش نمی‌داند.
دکتر زهره عزیزآبادی نیز به صورت مختصر با تأیید برخی نکات دکتر ذاکری، به ویژه در زمینه دیده‌نشدن متون آلترناتیو، بر این موضوع تأکید کرد که هدف کتاب، ترویج یک «فهم درون‌ماندگار» از دانشگاه بوده است؛ فهمی که دانشگاه را نه در قیاس با یک الگوی آرمانی بیرونی (غربی یا اسلامی آرمانی)، بلکه در بستر تاریخ خودش و با همه کاستی‌ها و قوت‌هایش می‌سنجد. وی از ناقدان به جهت دقت نظرشان تشکر نمود.
 
نشانی مطلب در وبگاه مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی:
http://iscs.ac.ir/find-1.10.16927.fa.html
برگشت به اصل مطلب