به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، دومین نشست از سلسله نشستهای دانشگاه، جامعه و جنگ با عنوان «جنگ روایتها» با حضور دکتر عبدالله کریم زاده، دکتر لیلا اردبیلی و دکتر رضا صمیم از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات، فرهنگی، اجتماعی و تمدنی یکشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۴ در پژوهشگاه برگزار شد.
دکتر رضا صمیم در ابتدای این نشست با طرح این پرسش که در جنگ روایتها چگونه و چه چیزی باید به نگارش دربیاید، گفت: در دوران جنگ ۱۲ روزه مجموعهای از نوشتههای مختلف در حوزهایی همچون فلسفی و اخلاقی به نگارش درآمد که در بین آنها نوشتههای قوی و ضعیف دیده میشد، اما آیا باید در زمانه جنگ گفتار علمی و تحلیل تولید کرد؟
وی ادامه داد: از نظر من نوشته باید دارای اثرگذاری و نفوذ باشد و از حیث عملی هم کاربرد داشته باشد تا بتوان به این واسطه جلوی جنگ ایستاد اما آیا نوشتههای علمی یا فلسفی و اخلاقی توانایی ایستادن جلوی جنگ را دارند؟
وی افزود: فروید مقالهای با عنوان اندیشههایی در دوران جنگ و مرگ دارد که دردوران جنگ نوشته شده است. در این مقاله فروید متمرکز بر افرادی که خارج از جنگ هستند، شده است. فروید افرادی که در درون جنگ حضور دارند را دچار سردرگمی هیستیریک نمیداند ولی خودش را دچار این سردرگمی میبیند که باید برای آن چارهای بیندیشد و او کاری جز نوشتن برای آن سراغ ندارد. بنابراین شروع به نگارش متنی میکند که شبیه مرثیه است و به شدت تاثیرگذار میشود. به نظر من فروید داستانی مینویسد که سایهای بر روی همه تحلیلهای علمی، فلسفی و اخلاقی میگذارد که همزمان با نوشته او تولید شده بود.
دکتر صمیم با بیان اینکه نوشتههای تولید شده در زمان جنگ به دو دسته تقسیم میشوند، افزود: نوشتارهایی که هیچ نسبتی با تبیین ندارند و نوشتارهایی که داستان گونه هستند و با استعاره سر و کار دارند. در این نوع نوشتارها از طریق اقناع افکار عمومی به دنبال کسب مشروعیت برای جنگ هستند. گروههایی که خود را به ابزار داستان مجهز میکنند با قصد دروغ پردازی به دنبال مشروعیت بخشی به جنگ هستند.
وی اظهار کرد: دو شکل از حکومت از طریق دروغ پردازی برای مشروع جلوه دادن جنگ اقدام میکند: اول راست رادیکال نئولیبرال که عموما به دنبال روایت سازی برای مشروعیت ساختن جنگ است . دوم گروه پوپولیسم افراطی بنیانگراست که به همین شیوه عمل می کند. این در حالی است که ابزارهای این افراد برای مشروعیت بخشی به جنگ کار میکند، علی رغم وجود سیل نوشتههای علمی و فلسفی و تبیینی که برای عدم مشروعیت بخش به جنگ نوشته شده است.
وی با طرح این پرسش که آیا باید در برابر روایتهای دروغ درباره جنگ ایستاد و یا اقدام به تولید متنهای علمی، فلسفی و اخلاقی کرد، گفت: ژاک رانسیر فیلسوف فرانسوی معتقد است وقتی در زمان جنگ دانشگاهها و نهادهای علمی تعطیل میشوند اخلاق و منطق هم تعطیل میگردند. عرصه بحران عرصه فراسوی نیک و بد است و باید در این دوران از داستانهایی بهره بگیریم که در برابر داستانهای جنگ افروزان در جهت مشروعیت جنگ استفاده شده است. بنابراین باید استعارههای ضد جنگ شناخته شود و از طریق آنها علیه روایت جنگ افروزان مشروع ساز قیام شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه با تاکید بر اینکه باید در برابر داستانها و روایتها داستان و روایت ساخت، افزود: میتوان از طریق ضعف روایت سازی نظام تولید استعاره و معنا، داستانهای انسانگرا تولید کرد. بهترین نوع روایتها برای از بین بردن نوشتارهای مشروعیت سازی جنگ، نوشتن درباره زندگی است که در طول جنگ ۱۲روزه در ایران تقریبا در هیچ روایتی نیامده است چراکه روایتهای ما هم به اندازه روایت آنان جنگ افروزانه است.
دکتر صمیم با بیان اینکه مردم در جریان جنگ ۱۲ روزه اسیر روایتهای دشمن بودند، گفت: در واقع روایتهای مشروع سازی جنگ روایتهای کارایی بودند. در واقع به غیر از تنفری که از اسراییل وجود داشت، ما نتوانستیم در برابر روایتهای مشروع ساز قد علم کنیم. گفتارهایی هم که در برابر روایتهای مشروع ساز قرار میگیرد مجددا از گفتارهای جنگ افروزانه استفاده میکند.
در ادامه این نشست دکتر لیلا اردبیلی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی بیان کرد: در میان مغز ما آمیدال وجود دارد که وقتی صدای پدافند یا موشک شنیده میشود فرمان فرار کردن یا جنگیدن را میدهد. کورتیزول افزایش پیدا میکند و آدرنالین ترشح میشود بنابراین باید واکنشی نشان داده شود. در ایام جنگ پناهگاهی وجود نداشت و خانه امنترین مکان بود. از سوی دیگر جنگ هم تن به تن نبود بنابراین مجبور بودیم بنویسیم. من با افرادی که عنوان میکنند دراین دوران مطلب ننویسید، مخالفت میکنم زیرا نوشتن حال انسان را خوب میکند.
دکتر اردبیلی اضافه کرد: پرسشهایی در این جلسه عنوان شد که مطرح کردن آنها دارای اهمیت است مانند اینکه چرا ما اسیر روایتهای دشمن شدیم. باید توجه داشته باشیم که در ابتدا طرف برنده، اسراییل بود چون از قبل روی این موضوع کار کرده بود. اسراییل در این دوران با مردم ایران حرف میزد ولی ما کسی را نداشتیم که این کار را انجام دهد. دروغ در زمان جنگ فقط نباید بزرگ باشد بلکه باید حساب شده باشد.
وی با تاکید بر اینکه روایت گویی از اهمیت بالایی برخوردار است، افزود: در بیان روایتها دو نکته وجود دارد: اول برملا کننده ذهن و ساختار شناختی فرد است و دوم اینکه چرا برای شما روایت گری میشود؟ برای اینکه جهت دهنده فکر و ذهن شما باشد. این دو مسئله در روایت گری بسیار اهمیت دارد به طوریکه در سالهای اخیر زبان شناسان شناختی و معناشناسان شناختی در این حوزه کار کردند و حالا به روایت شناسی شناختی رسیدهایم که از طریق استعارهها میتواند ذهن افراد را جهت دهد. در روایت شناسی شناختی ما به دنبال آن هستیم که نشان دهیم در پشت هرآنچه که درباره آن فکر میکنیم روایتی وجود دارد. مغز هم برای تعامل با جهان باید روایت داشته باشد.
دکتر اردبیلی یکی از ویژگیهای مهم روایتها را گزینشی بودن آنها عنوان کرد و گفت: هر روایت بخشی از واقعیت را برای ما نقل میکند یعنی با توجه به موقعیت و جایگاه و اینکه از طریق چه مولفههایی به موضوع نگریسته میشود، حدود روایت تعیین میشود. ویژگی روایت گزینشی بودن آن است. وقتی از روایت گویی به عنوان تاکتیک جنگی استفاده میشود از گزینشی بودن آن هم استفاده میگردد تا به اهداف خود برسند. به همین علت در بحث سواد رسانهای تاکید میشود که یک خبر از چند کانال معتبر گرفته شود.
وی اضافه کرد: وقتی راوی روایت خود را به گونهای طراحی میکند که به دروغ بزرگی برسد، با روایتهای دیگری آن را همنشین میکند. دو روایت دارای اهمیت است: اول اینکه روایت باید همنشین با روایت غالب شود که هنجار و غیر هنجار و ارزش و ضد ارزش را مشخص میکند. برای مهندسی روایت ابتدا باید روایتهای غالب را بشناسیم که ما از وجود آن بی بهره هستیم. ضمن اینکه ما روایتهای غالب دشمن را هم نمیشناسیم.
دکتر اردبیلی تصریح کرد: روایت غالب در کشور ما جبران لطف است که کمتر در غربیها دیده میشود. نتانیاهو در سخن با مردم ایران به آنها میگوید که مردم ما جبران لطف تاریخی برای شما میکنیم زیرا شما در گذشته ما را نجات دادید و حالا ما شما را نجات میدهیم. آنها از این طریق اقدام به اقناع افکار عمومی میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی ادامه داد: نکته بعدی در بیان روایت موضوع کلان روایتها و فرا روایتها است که باید آنها را بلد باشیم. فرا روایت شامل تصاویر و دریچههای کلی میشود که از طریق آنها افکار عمومی هدایت میشوند و برای آنها تعیین میشود که چه موضوعی را در کانون توجه قرار دهند. امروز با گسترش شبکههای ارتباطی و جنگ روایتها باید به موضوع روایتها به عنوان تاکتیک جنگی نگریسته شود. استعارههایی که در روایتها استفاده میشود مردم را مقهور و مجذوب موضوع میکنند.
دکتر اردبیلی با اشاره به روایتی که اسراییل از جنگ برای مردم مطرح کرد، افزود: اسراییل در ایام جنگ دو استعاره مهم برای ایران استفاده میکند و عنوان میکند من وارد جنگ شدم تا تهدید بر علیه خود را حذف کنم و برای مردم جهان امنیت ایجاد کنم. اسراییل اینگونه القا میکند که ایران قصد نابودی اسراییل را دارد. در واقع جنگ امروز جنگ استعارهها است. ما جنگ روایتها را وقتی میبازیم که نخست وزیر آلمان در بازدید از ویرانههای اسراییل میگوید ایران حمله تروریستی انجام داده است، درحالیکه اسراییل آغازگر حملات نامشروع به کشورمان بوده است و در نهایت در فراروایت جهانی عنوان میشود که اسراییل وارد جنگ دفاعی شده است.
وی با اشاره به روایتی که اسراییل برای مردم ایران مطرح کرده بود، گفت: نتانیاهو چند ماه قبل فراروایتی را عنوان میکند که ما یهودیان و ایرانیان دو قوم باستانی هستند و سپس در دوران جنگ میگوید جنگ ما با حکومت است و نه مردم و اینکونه این باور را که اسراییل دوست ما است را ایجاد میکند.
وی با بیان اینکه اسراییل جنگ روایتها را به حماس باخته است، گفت: حماس کلان روایت خودمختاری فلسطینیها را ایجاد کرد و توسط رسانههای اردنی مطرح کرد. در نتیجه این کلان روایت در هفتههای اخیر آمریکا و اسراییل با تشکیلات حماس که را آن تروریستی میدانند، میخواهند مذاکره نمایند. حماس از طریق کلان روایت، بازی رسانهای را به نفع خود برگردانده است.
در ادامه این جلسه دکتر عبدالله کریم زاده از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی با بیان اینکه جنگ به یکباره آغاز نمیشود، گفت: جنگ ۱۲ روزه استمرار گفتمانی است که از چند قرن قبل شکل گرفته و آن گفتمان شرق شناسی است. همه ما به این باور رسیدهایم که جنگ روایتها بسیار خطرناک تر از جنگهای نظامی هستند. در گفتمان شرق شناسی هم اینطور آمده است که استعمار بر اساس روایتها عمل میکند و بسیاری از عملیاتهای استعماری از طریق لشگرکشی انجام نشده بلکه از طریق روایت سازیها صورت گرفته است.
وی اضافه کرد: در کلان گفتمان شرق شناسی تمایز بین ما و آنها مطرح است. آنها با مجموعهای از صفات غیرعقلانی، متعصب، تروریست، زن ستیز، فاسد و دیکتاتور و باقی صفات منفی و غیرانسانی شناخته میشوند و در مقابل مای عقلانی دارای صفات مثبت است.
دکتر کریم زاده روایتها را صرفا ابزار بازنمایی ندانست و افزود: روایتها واقعیتها را تولید میکنند. رویدادهایی که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند را به صورت زنجیره در کنار هم قرار میدهند و آنها را برای ما معنادار میکنند و ادراکی از جهان پیرامونی در ذهن ما شکل میدهند. هدف از تولید ادراک این است که ما از تجربه زیسته خودمان فهمی را متناسب با کلان روایت گفتمان داشته باشیم. بنابراین روایتها ما را به کنش و باور خاصی سوق میدهند.
وی اضافه کرد: چند دسته بندی برای روایتها درنظر گرفته میشود. اول روایتهای فردی اما به این معنا نیست که یک فرد آن را تولید کند بلکه ممکن است توسط گروه یا نهاد بیان شود و فهم و درک خود را از یک موقعیت صورت بندی کند. دوم روایتهای عمومی که رسانهها آنها را تولید میکنند تا باوری را در مردم شکل دهند. دسته سوم از روایتها شامل روایتهای مفهومی میشوند که اصحاب دانشگاه در قالب نظریههای دانشگاهی مطرح میکنند. دسته چهارم کلان روایتها هستند که تعداد باورمندان بیشتری از نظر جغرافیایی و زمانی دارند به طوریکه بعضا یک روایتها تا قرنها باورمندان خود را دارد.
دکتر کریم زاده تاکید کرد: کلان روایتها را اگر باور داشته باشیم یا نداشته باشیم در انسان تاثیر میگذارند. مانند کلان روایت مبارزه با تروریسم که توسط غرب شکل گرفته است. با همین کلان روایت بسیاری از جنگها و کشورگشاییها توجیه شده اند.
وی روایتها را دارای وجه گفتمانی دانست و گفت: به همین علت روایتها بسیار خطرناک میشوند. گاهی نتیجهگیریهای ما بر اساس فکتها و دادههای میدانی و عینی است اما همواره به این صورت نیست بلکه بعضا دانش ما نتیجه روایتهای مختلفی است که در معرض آنها قرار گرفته ایم و آنها ذهنیت ما را شکل داده اند. ما طبق عقلانیت روایی دنیای خود را داستان گونه فهم میکنیم و سعی داریم رویدادهای مختلف را به شکل داستان درآوریم.
دکتر کریم زاده اضافه کرد: طبق کلان روایت شرق شناسی که از زمان جنگهای صلیبی آغاز شده و تا اکنون هم ادامه دارد، همان ایماژها دیده میشوند، مثلا ایران مرکز همه شرارتها و تروریستها دانسته میشود. این تصاویر در چند قرن گذشته تولید شده و بر مبنای همین موارد انسان غربی باید توجیه شود که باید برای دفاع از خود دست به اقدامات نظامی زده شود. بنابراین روایتها ابزاری برای توجیه کردن هستند، اما در واقع برای فریب افکار عمومی به کار گرفته میشوند.
وی با اشاره به اینکه برای اقناع افکار مخاطبان باید بر اساس فرمولی روایتها به صورت پیرنگ درآیند و هر اتفاقی در راستای تهدید مدنظر قرار میگیرد، افزود: روایت از راهکار تصرف گزینشی هم برای اقناع افکار مخاطبان مورد استفاده قرار میگیرد. ذهن ما نمیتواند همه جزییات را به خاطر بیاورد بنابراین دست به تصرف گزینشی زده میشود. بر اساس آن فرمول بیان شده هر اقدامی که ایران برای برنامه هسته ای صلح آمیزانجام دهد، دارای توطئه ای است.
دکتر کریم زاده ادامه داد: روایتها حس پارانوییدی ایجاد میکنند به این معنا که هر کاری که ایرانیها انجام دهند دارای نیت پلیدی است. چنین تصویرسازیهایی از گذشته وجود داشتند و نمی توانیم در برابر آنها سکوت کنیم بلکه باید روایتها را تبیین کنیم و نشان دهیم روایتها از طریق مجموعهای از ابزارهای گفتمانی کار مشروع را نامشروع و یا بالعکس نشان میدهند و به این واسطه اقدامات خود را توجیه میکنند.
وی یادآور شد: پارادایم روایی به صورت غریزی عمل میکنند و شاید یکی از دلایل خطرناک بودن روایتها به همین دلیل باشد و بر همین اساس روایت سازان روایت تولید میکنند و افکار عمومی را دستکاری مینمایند تا ذهن ما را مطابق خواسته خودشان دستکاری کنند. ما اگر در جنگ روایتها ببازیم، باقی جنگها را هم خواهیم باخت. باید بدانیم که روایتها هرگز خنثی نیستند بلکه غرضورزانه هستند. ما از طریق روایتها جامعهپذیر میشویم و سوق به انجام کنشهای خاص و نظام اعتقدی و ارزشی خاصی سوق داده میشویم.
نشانی مطلب در وبگاه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی: http://iscs.ac.ir/find-1.10.16868.fa.html برگشت به اصل مطلب