پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی- اخبار
نقد و بررسی کتاب راهنمای بالینی بازی درمانی

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1404/2/24 | 

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای بالینی بازی درمانی (بازی‌های ویدئوی)»
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای بالینی بازی درمانی (بازی‌های ویدئوی)» در غرفه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم مستقر در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور رادمهر کمالی مترجم و اباذر اشتری به عنوان منتقد این اثر  برگزار شد.
در این نشست ابتدا کمالی با اشاره به اینکه در کل دنیا تابویی شکل گرفته است که افرادی که بازی‌های رایانه‌ای انجام می‌دهند دارای صفات بدی خواهند شد. این صفات از طرف خانواده، جامعه و محیط پیرامونی به آنها داده می‌شود. این کتاب درصدد است که این تابو را بشکند و برای من موضوع جذاب و جالبی بود در عین اینکه در ایران در این زمینه هم کاری نشده بود. 
وی در ادامه با اشاره به اینکه خودش از بچگی بازی می‌کند گفت: این کتاب از این لحاظ برای من جذاب بود که نگاهی مثبت به بازی‌ها داشت. هرچند برای من واضح است که بازی‌ها می‌توانند نقش بسیار سازنده و مهمی برای همه سنین داشته باشد اما بعد از این کتاب معنایشان متفاوت شد. 
در ادامه اباذر اشتری عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی گفت: واقعیت این است که کتاب نگاهی متفاوت به بازی‌های رایانه‌ای داشته است. ابتدا اینکه آقای ام بین (نویسنده اثر) یک روانشناس و روان درمانگر بالینی است. ابتدا باید توجه کنیم که یک فرد وقتی در موقعیت محدود(اتاق کار و با فرد) کار می‌کند نمی‌توان کار او را تعمیم داد(گر چه خودش گاهی وقت‌ها ادعایی متناقض دارد). 
وی در ادامه افزود: نویسنده جاهایی خواسته است که بازی‌گران را در نسل زد بیان کند و در جاهای دیگر تعمیم می‌دهد. شاید در این زمینه بهتر بود با یک جامعه‌شناس یا فیلسوف اجتماعی گفتگو می‌کرد. شاید بتوان تجربیاتش را در قالب یک نگاه علمی به بازی‌ها قلمداد کرد اما این‌که بتواند آن را از موقعیت فرد (در قالب روانشناسی) به موقعیت جامعه فراروی دهد و در یک زمینه بزرگتر آن را تعمیم دهد امکانپذیر نیست. از سوی دیگر می‌توان گفت در این عرصه کتاب‌های کمی تالیف و ترجمه شده و این کتاب می‌تواند فتح بابی باشد که مطالعات و تالیفاتی در این زمینه و در حوزه‌های دیگر داشته باشیم. 
کمالی در ادامه با بیان اینکه در کتاب به این امر که نویسنده یک روانشناس است و افراد برای درمان به او مراجعه می‌کنند به صورت دقیق آمده است. همچنین آورده شده .که بسیاری از افراد بعد از مراجعه به یک روانشناس عادی که نتیجه نگرفته‌اند به ایشان مراجعه کرده و از طریق بازی درمان شده‌اند. مثلا اینکه افرادی مشکلاتی داشته‌اند و با بازی شخصیت خود را واکاوی می‌کنند و اینکه فرد در شرایط بازی مشکل ندارد این را سعی کرده است به سطح جامعه و خانواده هم بیاورد.
وی یادآور شد: نویسنده چون با بازی آشناست اما شاید روانشناسان دیگر آشنا نباشند، می‌گوید که فرد وقتی فضا دارد و قضاوت نمی‌شود خیلی راحت صفات عادی‌اش را بروز می‌دهد. مثلا بچه‌هایی که اوتیسم دارند شاید بتوان در بازی آنها را کنترل کرد و آن را با این روش به جامعه آورد. یا حداقل بازی‌هایی که فرد را از انزوا خارج می‌کنند می‌تواند تعمیم داده شود. اما برخی هم به این صورت نیستند. کتاب هم گفته است که روشی دارد و باید از بین بازی‌ها انتخاب کرد و نمی‌توان آن را به همه تجویز کرد. اما اگر روانشناس آگاه باشد (با بازی‌ها) می‌تواند براساس شخصیت بیمارش آن را تعمیم دهد. 
دکتر اشتری در بخش دیگری از سخنان گفت: رویکرد غالب نویسنده پست مدرن است. مهمترین ویژگی تفکر پست مدرن حذف سوژه است. وقتی سوژه حذف شود دیگر نمی‌توان امکان تغییر جامعه را توقع داشت. این رویکرد نشان دهنده آن است که به جامعه، خانواده و اجتماع کمتر توجه می‌کند.  
وی افزود: نویسنده به بازی در دو وجه می نگرد: بازی به مثابه امکان شناخت ناخودآگاه و بازی به مثابه امکان درمان. وی برغم عنوانی که بر کتابش گذاشته، تنها ۱۰ درصد به بازی بمثابه ابزار درمانی توجه دارد و ۹۰ درصد به مثابه امکان شناخت ناخودآگاه است. مصداقش، تمرکز بر کهن الگوها و گیک کالرچر است. در این موقعیت(که احتمالا بخشی از فرایند تراپی بشمار می آیند) بسیار به دنبال شناخت گیمر است تا درمان آن.
در مقدمه کتاب آمده: "سه نظریۀ اجتماعی کلان در باب بازی قابل تعقیب است. نظریه ای که بازی را زندگی اجتماعی می داند؛ نظریه ای که زندگی اجتماعی را بازی می شمارد و نظریه ای که بازی را مجزا از زندگی اجتماعی و دارای تأثیر مثبت و منفی می داند". در همین بخش اگر توجه کنیم، حداقل دو نظریه و دیدگاه کلان، بازیها را در بعد کلان و کاملا در حیطه جامعه شناسی می داند، درحالیکه رویکرد نویسنده و کتاب، کاملا فردی و روان شناسانه است. وی در تلاش است تا از طریق بازی، نوع سلیقه و انتخاب ژانر بازی بتوان به کنه ذهن و روان و اساسا ناخوداگاه نوجوانان پی ببرد، درحالیکه از نظر منِ جامعه شناس، جای سوال جدی دارد.
وی در تناقض‌هایی که مدام در متن کتاب به چشم می خورد، بر اساس فرض‌های اولیه کتاب "که بازی را دارای وجهی اجتماعی می‌داند، اما در فرایند کتاب و نتیجه گیری، به این وجه توجهی نداشته و تنها به وجه درمانی آنهم در سطح فردی می‌پردازد. اگر چه ادعای نانوشته کتاب، شناخت نسل زد یا گیمرهای دوران کنونی است اما این کتاب منبع نه چندان کامل جهت شناخت این نسل یا گروه است. در دنیایی که انسان‌هایش خاصه نوجوانان، همه چیز خوار و همه چیز بین و همه چیز باز شدند، آیا می‌توان با یک ابزار آنهم بازی های سیال، متنوع و غیر استانداردِ دیجیتال به ناخودآگاهشان پی برد؟ به نظر این موضوع کاملا پیچیده، کمی ساده سازی و یا خطی انگاشته شده است.
تمرکز کتاب بر شناخت کهن‌الگوهای گیمرها(بازی‌گران) است که در جدولی با ویژگی‌های بارزشان شامل جنگجو، تکاور، طلسم ساز، ورزشکار، شفادهنده، دغل، مهندس، شرور ارایه شده، چنانچه کهن الگوها را همان گروه‌های مرجع در جامعه شناسی دانست، عجیب است که چگونه ویژگی‌هایش به فرد تقلیل یافته. نویسنده تنها به یک یا دو ویژگی کهن الگوها تمرکز داشته (نگاه تقلیل گرایانه) در حالیکه در گروه‌های مرجع، طیفی از ویژگی‌های مثبت یا منفی مد نظر پیرو قرار می‌گیرد. از میان ویژگی‌های ۴۸ گانه ای که برای کهن الگوهای فوق بر می‌شمارد، ۳۱ مورد شامل امور متوهمانه، ضد اجتماع، خشن، فرد گرایانه و نهایتا ضد سوژگی است. در این شرایط چگونه می‌توان اثرات منفی بازی‌ها در خانواده و جامعه را نادیده انگاشت؟

وی درباره نگرانی‌های والدین، سیاست‌گذاران و در نهایت جامعه درباره یادگیری امور خشن یا ماجراجویانه آن هم برای نوجوانان در معرض بلوغ جسمی و جنسی پاسخ کاملا فردی و محدود داده و نهایتا معتقد است در خصوص دو اتفاق تیراندازی در مدارس امریکا که به کشته و زخمی شدن قریب به ۳۰۰ نفر انجامیده، برغم مطالعات علمی و گزارش‌های پلیس و خانواده‌ها، که این رفتارها را نشئت گرفته از بازی‌ها و فیلم‌های خشن می‌داند، با نگاهی تقلیلگرایانه، معتقد است نمی‌توان رابطه مستقیمی میان این دو اتفاق پیدا کرد و بازی‌ها اغلب اثرات منفیِ کوتاه مدتی بر نوجوانان دارد.
در پاسخ به این نکته باید گفت نویسنده برای چندمین بار دچار تناقض گویی شده و درحالیکه اثر بازی ها را بر نوجوانان کوتاه و کم می‌داند، چگونه از همین ابزار جهت شناخت ناخودآگاه آنها و متعاقبا ابزاری جهت درمان بهره می‌گیرد؟

اشتری یادآور شد: آقای بین در کل سال‌های درمانش در بهترین حالت شاید چند صد فرد بازیگر را توانسته است درمان کند، پرسش این است که آیا این تعداد در مقابل حدود ۳۰۰ جانباخته تنها در دو اتفاق اخیر مساوی هستند؟ که اینگونه به دفاع از اینگونه بازی‌ها فارغ از وجوه مخرب آن می پردازد؟ 
این عضو هیئت علمی در ادامه گفت: درباره نسل زد نمی‌توان یک ویژگی به آنها تعمیم داد، این نسل همه چیزخواه و همه چیز خوار است است و ویژگی‌های زیادی دارد. فارغ از نقاط مثبت که ورود نویی به این عرصه بوده، اما باید توجه کرد که وقتی گروه‌های مختلف (سیاست‌مداران، بازیگران، محققان اجتماعی و...) همه و همه آن (این نوع بازی‌ها) را منفی می‌دانند چگونه است که یک روانشناس آن را مثبت بازنمایی می‌کند؟
کمالی در بخش دیگر از  سخنانش گفت: اینکه در مقدمه اجتماع مطرح است اما در کتاب بیشتر فردی است. شاید دلیل‌اش این بوده که نویسنده تنها بوده و تیم و گروهی نداشته است و این زایده این امر است. همچنین به نظرم مواردی که  درباره افراد می‌گوید خیلی منطقی است. بحث دیگر اینکه تیراندازی در جایی الزاما ارتباط مستقیمی به بازی ندارد کما اینکه شاید خلافش هم اتفاق بیفتد. باید توجه کرد که اثرات بازی موقت است و نمی‌تواند خیلی موثر باشد. 
وی یادآور شد: در گام اول نویسنده بسیار تلاش کرده است که با تمام قدرت  نگاهی  متفاوت به بازی را عرضه کند. و این دلیل نمی‌شود که او را متهم کنیم که برای پول بوده است. این یک نگاه بسیار بدبینانه است. نویسنده ویژگی‌های محدودی از کهن‌الگوها گرفته است اما بحث این است که وقتی با کهن‌الگو می‌توان فرد منزوی را از انزوا خارج کرد آنجاست که بازی معنادار می‌شود.  همچنین در درجه اول کتاب سعی کرده است با خانواده آشتی کند. 
کمالی در پایان یادآور شد: مثلا در جامعه خودمان قبلا حتی برای گرفتن بازی ما مشکلات زیادی داشتیم اما امروز پدر یا مادر خانواده برای فرزندانشان این کار را می‌کنند و بازی تهیه می‌کنند. به هر حال باید توجه کرد که این یک ظرفیت است که باید به نظام‌مند شدن آن کمک کرد. 
نشانی مطلب در وبگاه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی:
http://iscs.ac.ir/find-1.10.16816.fa.html
برگشت به اصل مطلب