به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (پمفات) بیست و پنجمین نشست از سلسله گفت و گوهای انتقادی در باب علوم انسانی «ارغنون خرد» با حضور دکتر مریم نصر اصفهانی و دکتر فرشاد مهدیپور با عنوان «معنا و راهکارهای تحقق همزبانی ملی در عرصه فرهنگ» برگزار شد.
دکتر مهدی پور در ابتدای این نشست در پاسخ به این سوال که نسبت مطالعات فرهنگی با همزبانی و وحدت چیست؟ گفت: مطالعات فرهنگی به روایتهای مختلف درون مایه اصلیاش اقلیتگرایی است و از این حیث چندان تمایل نسبتی با یک پارچه شدن و همزبانی ندارند و مرتبا در الگوهای مطالعات فرهنگی بیان میشود که مفاهیم یکپارچه نیستند و در این گفتمان نمیشود همزبانی ملی را یافت اما در جامعه شناسی فرهنگی به روایت پارسونزی و دورکیمی میشود همزبانی ملی، وحدت، یکپارچگی و ... را دید. اگر بخواهیم همزبانی ملی را معنا کنیم باید از جامعه شناسی فرهنگی به آن ورود کرد چراکه مطالعات فرهنگی اساسا قایل به وحدت نیست.
او افزود: اگر همدلی زبانی را مد نظر بگیریم یعنی همدلی که در زبان ظاهر میشود و زبان هم به تعبیر ویتنگشتاین یعنی جهان درون و بیرون آن فرد. پس از دریچه این زبان و ویژگیهای آن میشود به وحدت رسید.
او با اشاره به همزبانی ملی در شرایط فعلی بیان کرد: مولوی مفهوم همزبانی را در شعرش به کار برده و اگر شعر را به اقتدارگرایی تقلیل بدهیم ظلم در حق شعر است. اساسا ایران از معدود عمارتهایی بوده که از ابتدا ایران بوده است و از اتحاد به وجود نیامده و از ابتدا امپراطور بوده است. در تمام این تاریخ زبان پارسی این کار را انجام داده است.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: ایران فرهنگی شامل مناطق مختلفی میشده و زبان فارسی همدلی را در آن به وجود آورده است. از ابتدا در ایران امپراطوری زبانی وجود داشته و هیچ گاه زبان فارسی خودش را تحمیل نکرده است. حتی قبل از صفویه به زبان فارسی شعر گفته شده آن هم از سوی شاعرانی که گاه ترک بودند. پس اگر زبان فارسی خشونت طلبانه بود و همدلی نداشت اساسا باقی نمی ماند زبان انگلیسیها در شبه قاره همواره با زبانهای محلی درگیر است چون زبان چیزی نیست که با استیلا و زور هژمونی پیدا کند.
به گفته دکتر مهدی پور از دورهای که صفویه در ایران شکل میگیرد تا امروز، ببینید که ما قبل از تاسیس فرهنگستان زبان زبان فارسی بوده است. ما برای اینکه بتوانیم به تفاهم برسیم زبان فارسی طی سه هزار سال وجه اشتراک بوده است در بسیاری از دورهها امر سیاسی حمایتی از تقویت زبان فارسی نکرده اما این زبان باقی نمانده است. حالا اگر بخواهیم نماد دیگری برای شناسایی پیدا کنیم آن وقت میشود روی آن توافق کرد. اگر همدلی زبانی وجود نبود ایران وجود نداشت. امروز موقعیتهای قومیتی زبان ملی را زیر سؤال بردند. بزرگترین غزل سرای ما ترک زبان است و بهترین شعرش هم ترکی است. الان بسیاری در تلاشند بگویند نظامی پارسی نبوده است ما باید ببینیم این شاعران چه نسبتی با زبان فارسی و هویت داشتهاند.
او ادامه داد: گفت و گو حتی به معنای هابرماسیاش به تنهایی موضوعیت ندارد و غایتمند است. از سوی دیگر در بحث زبان و اینکه آیا میتوانیم از این بستر استفاده کنیم من فکر میکنم مدل جمهوری اسلامی در این باره قابل بررسی است. در دوره پهلوی با محدود کردن اقوام مانع تکثر شدیم اما در دوره جمهوری اسلامی ما این تنوع و تکثر اقوام را پذیرفتیم به گونهای که در همه شهرستانها با صدا و سیمای محلی با زبان خودشان اجرا دارند.
دکتر مهدی پور با بیان اینکه ما باید نسبت به زبان فارسی و زبان محلی یک تعادل برقرار کنیم یادآور شد: از سوی دیگر ما باید دقت کنیم که آیا زبان و فرهنگ ایرانی با قوه قاهره موفق شده یا غیر از این؟ اگر این طور بود نباید با حمله اعراب چیزی از ما باقی میماند اما این طور نیست در بسیاری از نواحیها قنوت را با زبان فارسی میخوانند. بر خلاف آنچه تصور میکنیم تعداد گفت و گوهای ما در داخل کشور به صورت مسالمتآمیز منطقیتر و بیشتر از خارج از کشور است. فضای هشت ماهه گذشته نشان داد از این فضا برای بدیل وضعیت فعلی چیزی جز فحاشی و خشونت طلبی باقی گذاشته؟ الان آن چیزی که وجود دارد حتما قابل دفاع است اما میتواند بیشتر شود. به طور مثال درباره اقوام میشود پوشش و زبان و غذاهای متنوع قومیتی را غلبه داد چون ما با غربزدگی و تجزیه طلبی زیادی رو به رو هستیم و باید نشان دهیم این تنوع طلبی را میتوان توسعه داد. البته باید افراط و تفریط را در این باره مدیریت کرد.
او در پاسخ به این سؤال که موانع همزبانی ملی چیست؟ بیان کرد: گفت و گوی ملی نباید همراه با باید و نبایدی باشد بلکه باید به دنبال اقناع و غایت باشد. ما نباید تسلیم اغواگری شویم در گفت وگوی ملی نیز باید این مورد توجه قرار گیرد.
او ادامه داد: مانع دیگر توسعه توجه افراطی به مفاهیم قوم گرایی در کشور است اینکه مثلا در مجلس ملی یک فراکسیون زبانی تشکیل میدهیم اول افتراق است. توجه خوب یا بد به سمت غرب و غرب گرایی در کشور ایجاد شده و رویکردهای جهان وطنی صورت گرفته است. امروز این رویکردهای جهان وطنی در حال رشد است. رویکرد جهان وطنی با همراه شدن با امر اغواگرایانه خودش را به عنوان نسخه اصلی جا میزند.
دکتر مهدی پور تاکید کرد: اگر ایران را مقوم بدانیم باید گفت و گوهایمان حول این موضوع صورت بگیرد. آن چیزی که مانع از توسعه میشود آنجایی است که از حدی خارج میشود. هیچ بستر دیگری مهمتر از رسانهها برای گفت و گوی ملی وجود ندارد. با توجه به تعداد رسانهها در کشور مهمترین بستر رسانه است اما ممکن است به خاطر هیاهوهای اطلاعاتی حرفها درس شنیده نشود.
او در پاسخ سیاستهای نانوشته جمهوری اسلامی آیا مقوم همدلی است گفت: در کلیت حاکمیت حرکت به سوی همدلی است. از ابتدای جمهوری اسلامی تاکنون روی گزاره ایران و ملیت تمرکز شده است.
دکتر نصر اصفهانی نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: پیش از تعریف همزبانی باید مفهوم چند پارگی باید اول توصیف شود بعد به همزبانی ملی پرداخته شود چون گویی برخورد میشود که انگار اساسا این چند پارگی وجود ندارد. چیزی که در جامعه ما میبینیم تقابل، چندپارگی، مواجهه جامعه با جامعه داریم. ما انگار از طرح مسئله ابا داریم. زمینه کار من مطالعات زنان است و یکی از حوزههای مورد تکثر زنان است. ما اگر اعتراض زنان را به رسمیت میشناختیم نیاز به این نداشتیم که بدن زنانه را محور اعتراض قرار دهیم.
او با تاکید بر اینکه صورت مسئله ما گسیختگی و چندپارگی است افزود: همزبانی ملی خاستگاهی جز شعر فارسی ندارد و حتی به نوعی سرکوبگرایانه است. این مفهوم جدید است و خاستگاهش جز شعر فارسی نیست. حالا میتوانیم بگوییم این همزبانی پیدا کردن وجوه اشتراک و ساختن چیزهایی روی آن است. این در درجه اول پیدا کردنش یک مسئله است و از سوی دیگر به لحاظ استعاری و واقعی ما تکثر زبانی داریم که به رسمیت شناخته نشده و همزبانی از اینها قربانی گرفته است. درک من از ساخته شدن واژه همزبانی ملی ساختن هویت بر اساس یافتن وجوه اشتراک است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه مفهوم همزبانی ملی اشتباه و اقتدارگرایانه است و قربانی زیادی برای ظهور آن گرفته است یادآور شد: گفتمانی هم که حتی شعر ما در آن شکل گرفته حذفی و اقتدارگراست و بدون قربانی نمی شود. این گفتمان راحتطلبانه است و چون شجاعت با تکثر گرایی نداریم از آن فرار میکنیم. این همزبانی ملی ایجاد محرومیت در جامعه چند زبانه میکند چون همواره گروههایی را حذف میکند. تحول و نوآوری را متوقف میکند. جریان تاریخ را در نظر نمیگیرد. آرزومند توقف تاریخ در یک زمان طلایی است که اساسا مردان آن را ساختهاند. انواع زیادی از تبعیض را تحمیل کرده و عرصه را برای دیگر بودگی تنگ میکند.
دکتر نصر اصفهانی با بیان اینکه مسئله ما الان گسیختگی اجتماعی است گفت: ما نمیتوانیم تاریخ استبداد زده خود را جلوی چشم بیاوریم و بگوییم که زبان ملی آن را نگه داشته است. من معتقدم به لحاظ استعاری و لفظی اصرار میکنیم که زبان فارسی را عامل وحدت قرار دهیم و بعد از این طریق گویشها و لهجههای دیگر را سرکوب کنیم.
او در پاسخ به اینکه حالا چطور وحدت ایجاد کنیم؟ عنوان کرد: ما باید از طریق گفت و گوی ملی این کار را انجام دهیم. همزبانی به معنای پیدا کردن یک زبان مشترک نیست. اگر قرار است گفت و گوی ملی شکل گیرد مرد فارسی متمرکزگرا باید از خودشیفتگی دور شود و بداند که بسیاری از قومیتها ممکن است این را متوجه نشوند.
او ادامه داد: اعترضات در زمانهای شکل گرفت که هیچ مجاری تنفسی نبود. گفت و گوی ملی نیست که اگر بود باید مجاری برای شنیدن اعتراضات باشد. کسی که مثل شما فکر نمیکند باید چطوری اعتراض کند؟ همانطور که یک مادر میشنود شما هم باید بیاموزید بشنوید. لازم است یک زمانی عقب بروید و خواستههای جوانان و نوجوانان را بشنوید. وقتی شما از گفت و گوی ملی حرف میزنید مادامی که تغییر نکنید فایدهای ندارد. از زمان مشروطه تاکنون هر بار زنان نشریه چاپ کردند و حرف زدند با قدرت مواجهه شدند.
دکتر نصر اصفهانی گفت:ما هنوز لنگ یک لایحه تامین امنیت زنان هستیم و شاهد خشونتهای ناموسی هستیم. ما هنوز نتوانستیم بگوییم یک قتل قتل است!
او رویکردهای دوگانه نسبت به غرب و شرق را آسیبزا دانست و گفت: همه نظراتی که ما با آن امکان تکلم یافتیم غربی است و نمی توانیم آن را اغواگرانه بدانیم. ما صداهای متعدد را در جامعه سرکوب کردیم و باید این صداها را آزاد کنیم. گفت و گو البته غایت دارد اما این ویژگی را دارد که زبان خودش را پیدا کند.
او با بیان اینکه مشی حاکمیت این است که مردم را در برابر مردم قرار داده است عنوان کرد: خیابان و شهر و دانشگاه مال همه است. نباید این حس را القا کرد که یکسری حقوق فقط برای عدهای است و این مانع را نیز باید در نظر گرفت. اکنون وضعیت رسانه ملی نیز کاملا انحصارگرایانه است حتی شبکه کودک نیز از این انحصار طلبی دور نماندهاند. جریان آزاد اطلاعات پس چه میشود؟ اساسا رسانههای امروز قابل مدیریت نیستند و مرجعیت رسانه به جای دیگری از جمله خارج از کشور منتقل شده است.
این محقق زنان تاکید کرد: ما تا وقتی از جایگاه انحصار طلبی و اقتدارطلبی پایین نیاییم نمیتوانیم صحبت کنیم ما سالهاست حتی نمیتوانیم در مراکز دانشگاهی هم نشست برگزار کنیم چون احساس امنیتی وجود ندارد و بنابراین بحثها به فضای مجازی کشیده میشود.
او بیان کرد: ما از قطار آدمها را بیرون کردیم و اتفاقا تاکید ما روی سخت مجلس انقلابی تر نشان میدهد که مسیرمان به روی وفاق ملی نیست بلکه روی خالص سازی است.
دکتر رضا غلامی نیز در این نشست طی سخنانی گفت: باید به هم کمک کنیم این گفت و گوها گسترش یابد. عنوان این نشست پیشنهاد من بود اما نگاه من به زبان به عنوان یک فرهنگ و شیوه زندگی بود و تعبیر ویتگنشتاینی را در نظر گرفتم.
واقعیتی در انتخاب این عنوان هست و آن این است که مفروض تنوع و تکثر است اما نمیشود این تنوع را در حد نبود ایران و اسلام به رسمیت بشناسیم. ما پلورالیسم فرهنگی را طوری تصویر نکنیم که اساسا چنین چیزی ممکن نیست. ممکن است قرائتی شکل بگیرد که جهتگیریاش در تکثر فرهنگی همراه با اقتدارگرایی است. در دموکراسی هم همیشه این اکثریت نیست که گرایش تمامیت خواهانه دارد اما در برخی از جوامع هم اقلیت گرایش تمامیت خواهانه دارد. با وجود تکثر و تنوع چه طور میشود منطقه فرهنگی مشترکی رسید که بشود با هم بر سر ایران همکاری کرد.
نشانی مطلب در وبگاه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی: http://iscs.ac.ir/find-1.10.16175.fa.html برگشت به اصل مطلب