توضیح
|
با پیروزی انقلاب اسلامی و تجدید حیات عملی اسلام اجتماعی، به طور طبیعی انتظار برای بسط و تعمیق علوم انسانیِ اسلامی افزایش یافت. جمهوری اسلامی به دنبال جاری و ساری کردن تعالیم ناب اسلامی در رگهای کشور بود و این هدف جز با اتکاء به علوم انسانیِ اسلامی میسر نمیشد. ناآشنایی با عمق علوم انسانی و کارکردهای آن به علاوه فقر محتوای منسجم و روزآمد در حوزه ها همچنین نیازهای فزاینده و متراکم کشور به تربیت نیرو و ضرورت پاسخ گویی به سیلی از مسائل مبتلابه، چیزی بود که نظام را به سمت پالایش و استفاده از علوم انسانی متعارف که مولود تفکر سکولار بود سوق داد. بعضی ها تا همین اواخر تصور میکردند پالایش متون و تغییر اسمی در برخی سرفصلهای درسی، علوم انسانیِ سکولار را در مسیر نظام اسلامی قرار داده است اما واقعیت این بود که پالایشهای سطحی نه تنها ثمره چندانی نداشت بلکه قدرت اصحاب علوم انسانیِ سکولار را برای گسترش این علوم در پوشش پالایش یا تحول و غیره افزایش میداد. در این بین، شاهد شکلگیری مجموعههایی نظیر دانشگاه امام صادق(ع) یا دفتر همکاری حوزه و دانشگاه برای به خدمت درآوردن علوم انسانی در جهت اهداف نظام اسلامی بودیم اما به این تلاش ها - که چیزی جز کنار هم قرار دادن و حداکثر ترکیب صناعی دو دانش نامتجانس اسلامی و سکولار نبود- اطلاق عنوان علوم انسانیِ اسلامی ممکن نبود.
|
|
میانگین امتیازات:
تعداد آرا: 0
امتیاز دهید:
|
|