در سخنرانی عضو هیئت علمی مؤسسه بررسی شد: چالش پایداری نظارت در دانشگاه سایبری ایرانی

به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر حامد طاهری کیا، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در مقاله خود با عنوان «دوگانه کنترل/نظارت در وضعیت دیجیتال: مطالعهای بر پایداری نظارت در دانشگاه سایبری ایرانی» که ششم اسفندماه در پنجمین همایش ملی دو سالانه «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» ارائه شد، اظهار داشت: «میشل فوکو» در آثاری که پیرامون چگونگی شکلگیری جامعه مدرن دارد ما را متوجه سازوبرگهای یک نظام تنومند و عظیم میکند که آن را در مفهوم «جامعه نظارتی» تبیین میکند. جامعه نظارتی شیوهای از حکومتمندی است که در آن فضاها بسته و تبدیل به میدان دیداری میشوند و زیر نظر چشمی سراسربین، فراتر از سوژههای درگیر به فضا قرار دارند. فضاهای جامعه نظارتی مبتنی بر مهار موقعیتهای خلاف نظم و هدایت آنها به بیمارستانها، تیمارستانها و زندانهاست.
وی خاطرنشان کرد: فضاهای نظارتی مبتنی بر نظمی بنا شدهاند که در حالتهای بودن در فضا تعریف شده و جایگاه آنها مشخص است، بنابراین هرگونه حالتی جدا از الگوها و انتظارهای قانونی شناسایی و از ادامه آنها جلوگیری میشود. به بیان دیگر، فضاهای نظارتی درگیری عمیقی با حالتهای احتمالی نقض قانون و به چالش کشیدن مرزهای نظم دارند و با پیش بینی آنها در پی جلوگیری از عملیاتی شدنشان هستند.از سوی دیگر، جامعه نظارتی متعلق به مناسبات ارتباطی است که در آن تولید و چرخش اطلاعات بنا شده بر رسانههای قدیمی مانند روزنامه، رادیو و تلویزیون در اختیار سامانههای قدرت است.
به گفته طاهری کیا، رسانههای قدیم شکل متصلب دارند و در حدود مکان و زمان مشخص صلب شدهاند یعنی باید حتماً به خانه رسید تا تلویزیون را روشن کرد، رادیو را نمیتوان همینطور حمل کرد و به هر گوشهای برد یا روزنامه را باید به دکهای رسید و خریداری کرد یا باید منتظر صبح روز بعد شد تا نسخهای از آن توسط پستچی به دست برسد اما در جامعه پسادیجیتال که باید آن را برههای از ظهور رسانههای جدید در نظر گرفت، وضعیت تازهای از فضا و زمان به وجود آمد که بیش از هر چیز، دارای ویژگی سیالیت است. فضا و زمان در جامعه پسادیجیتال براساس وسعتی از تولید و چرخش اطلاعات است که نظام جدیدی از سرمایهداری را شکل داده است.
وی خاطرنشان کرد: تولید و چرخش سریع اطلاعات یعنی همگام شدن جامعه اطلاعاتی با تغییرات پی در پیای است که نتیجه آن، تولید فضا و زمان موقتی است. فضا و زمان موقتی، دیگر در محدوده مکان جغرافیایی نیست و مکان هر آنجایی تعریف میشود که میتوان اطلاعاتی را تولید و سپس مخابره کرد. مکانها به جریانی از اطلاعات متصل شدهاند که از آنها اطلاعات بیرون میآید و چرخش اطلاعات، مکانهایی را با قابلیت حرکت پدیده آورده است. از این رو، ماهیت جامعه پسادیجیتال بر جریانی از حرکت و سیالیت استوار است که دیگر شیوههای نظارتی جامعه پیشادیجیتال را بر نمیتابد.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: جامعه پسادیجیتال باید کنترلگر سیالیت فضا و زمان باشد و جریانهای موقتی را میتواند «پیشبینی» کند و به جای «جلوگیری» از عملیاتی شدنشان، آنها را پیشگیری میکند. قدرت پیشگیری به جای قدرت جلوگیری قرار گرفته است و پیشگیریها از وقوع پدیده جلوگیری نمیکنند؛ بلکه وقوع را کنترل میکنند. بر این اساس، رسانههای جدید که متکی بر تکنولوژی دیجیتال، هوش مصنوعی،
ماهواره و حسگرها هستند، «فرهنگ متحرک» را به وجود آوردهاند که برای دسترسی به اطلاعات، دیگر فقط کافی است ابزاری هوشمند، مانند تلفنهای همراه هوشمند را در جیب داشته باشیم
تا آنگاه به فضا و زمان سیال ارتباطات وارد شویم. در نتیجه با رخداد شیوع ویروس کرونا در ایران، دانشگاه ایرانی که حتی در دوران پسادیجیتال به شکل فضا و زمان بسته و محدود به مکانی در جغرافیا تعریف شده است و دانشجویان فقط با ضرورت حضور در آن و در چارچوب دیوارهای کلاس درس در مکانِ صلب یادگیری قرار میگرفتند، به طور ناگهانی به فضا و زمان وضعیت پسادیجیتال پرتاب شده است.
طاهری کیا با بیان این که در این پرتابشدگی، دیگر نظارتهای سنتی بر رفتار فرهنگی و علمی دانشجویان در فضای مصلوب دانشگاه و کلاس درس امکان پذیر نیست و هر دانشجو از مکانی غیرمشخص و حتی در حال حرکت در کلاس شبکهای درس شرکت میکند، اظهار داشت: «کلاس شبکهای» یعنی کلاسی که در شبکهای از پیوندها با واسطه گری رسانههای دیجیتالی تشکیل شده است. در کلاسهای شبکهای فضا و زمان سیال است، زیرا زمان فقط دیگر آن زمان تکینه و منحصر به فرد حضور در چارچوب مکان مصلوب کلاس درس نیست، بلکه هر دانشجو در زمانی متفاوت وارد زمان کلاس درس شبکهای میشود. زمان متفاوت، اشاره به تکثری از ویژگیهای متفاوتی دارد که هر دانشجو از فضاهایی متفاوت به شبکه ورود میکند. در شبکه، دیگر نمیتوان بر حالت دانشجویان نظارت داشت و فقط میتوان آنچه را میتواند، رخ بدهد کنترل کرد.
وی با طرح این پرسش که «دانشگاه ایرانی که از فرهنگ نظارتی به فرهنگ کنترلی پرتاب شده است، چقدر توانایی و ظرفیت عملیاتی کردن فرهنگ کنترلی را دارد؟» گفت: برای پاسخ به این پرسش باید منتظر پژوهشهای متفاوتی در رابطه با «دانشگاه سایبری» از نوع ایرانی ماند و در این مقاله کوشش شده، نظریهای برای رویارویی با «فرهنگ کنترلگری» در دانشگاه سایبری مطرح کنیم. فهم ماهیت فرهنگ کنترلی نیاز به ابزار و مفاهیم نظری دارد تا بتواند چگونگی وضعیت را تبیین کند و اطلاعاتی را که از چگونگی کنترل کلاس درس شبکهای بیرون میآید در یک سپهر نظری به سوی عملیاتی کردن شیوههای کنترلگری کلاسهای درس شبکهای در دانشگاه سایبری پیش ببرد. پس شیوههای کنترلگری باید بر فهم هستیشناسی ماهیت فرهنگ کنترلی در وضعیت پسادیجیتال استوار شود.
طاهری کیا خاطرنشان کرد: نتیجه این بررسی، شناسایی ماهیت دانشگاه ایرانی در فرهنگ نظارتی در عصر پسادیجیتال است که گذار از دانشگاه نظارتی به دانشگاه کنترلی را پیچیده و سخت کرده است، زیرا فرهنگ،
سیاست و اقتصاد ایران در جهان پسادیجیتال، همچنان در وضعیت تاریخ پیشادیجیتال به سر میبرد؛ بنابراین، رخدادی مانند شیوع ویروس کرونا ما را به ظرفیتهای وضعیت پسادیجیتال در حذف ارتباطهای آنالوگی مبتنی بر فضاهای بسته، زمانهای واحد و مکانهای مصلوب جغرافیایی آشنا کرده است.
وی در پایان با تأکید بر ضرورت طرح ماهیت دانشگاه سایبری به عنوان یکی از مهمترین رویکردها در ایجاد برنامههایی برای سامان دادن به فرهنگ دانشگاه سایبری ایرانی گفت: چالش تداوم پایداری نظارت و ناپایداری پیاده کردن مناسبات جامعه پسادیجیتالی در ایران تبدیل به مسألهای امنیتی شده و به تعویق افتاده است و لذا به نظر میرسد که عملیاتی شدن دانشگاه کنترلی یکی از مهمترین ابعاد آن است.
نوشتن دیدگاه