«خرمگسهای دانشگاهی»، لازمه سرزندگی و استقلال نهاد دانش عالی هستند

دانشیار مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با ارائه تعبیر «خرمگس دانشگاهی» برای گروهی از دانشگاهیان که نظم موجود دانشگاه را به چالش کشیده و بدیلی منسجم عرضه میکنند، از آنها که در نگاه نخست، مزاحمان فعالیتهای دانشگاهی تلقی میشوند بهعنوان بخشی از فرایند خلاق توسعه دانش و پیش برنده هویت و استقلال دانشگاه یاد کرد که نهاد دانش عالی و دانشگاه در قبال تأمین اقتصادی، جانی، شأنی و اجتماعی آنها مسئول است.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر رضا ماحوزی در ارائه مقاله خود با عنوان «خرمگسهای دانشگاهی، استقلال دانشگاه و مسئولیت دانشگاه در قبال آنها» در پنجمین همایش ملی دوسالانه «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» که چهارشنبه ششم اسفندماه برگزار شد خاطرنشان کرد: من «خرمگس دانشگاهی» را از مفهوم «خرمگسهای اجتماعی» وام گرفتهام. در علوم اجتماعی، خرمگسهای اجتماعی افرادی هستند که نظریات غالب اجتماعی را به چالش میکشد و پرسشهایی برانگیزاننده و آزاردهنده مطرح میکند. سقراط در آپولوژی، خود را در مقابل انواع اتهامات دادگاه، خرمگسی میدانست که هنرش به جنبش آوردن اذهان خفته است؛ جنبش آوردنی که با تأسی از هنر مامایی مادر و پیکرتراشی پدر، جوانان و افراد مستعد را ترغیب میکند تا در وهله نخست به نادانی خود پیببرند و بدانند که آنچه برایشان بدیهی و مسلم است، لزوماً حقیقت نیست و در گام بعد تلاش کنند معرفتهای حقیقی را در نتیجه گفتگوهای مستمر با دیگران و بهره گیری مشارکت جویانه از توان جویندگان دانش و حقیقت و تأملات دقیق بر مفاهیم و نظریهها، آنها را در درون خویش و در ساحتی بین الاذهانی بیابند و استخراج کنند؛ درست همانگونه که ماما نوزاد را از بطن مادر بیرون میکشد. براساس این نقش بسیار مهم بود که سقراط خود را نه شایسته محاکمه و حذف، بلکه شایسته پاداش و ارج میدانست و تذکر میداد که اگر من را بکشید معلوم نیست که فرد دیگری بیابید که شما را از خواب نادانی بیدار کند.
وی با اشاره به تعبیری که کارل یاسپرس در کتاب «ایده دانشگاه» ارائه میدهد و براساس آن دانشگاه به مثابه یک ساختار مدرن خود را در خدمت تثبیت وضع و دانش موجود دانسته و انقلاب را به رسمیت نمیشناسد و از همین رو افرادی را استخدام میکند که وضعیت موجود را استحکام بدهند و با افرادی که این ساختارها را به چالش میکشند کنار نمیآید، اظهار داشت: علم برای رشد هم به لحظات انقلاب نیاز دارد و هم به زمانهایی برای استراحت و تثبیت. لذا در نهادهای علمی با دو نوع دانشمند سر و کار داریم؛ دانشمندان عادی که علم را قوام میبخشند و دانشمندان خلاق که علم را متحول میکنند. این دو وجه، درواقع رویکرد سومی فراتر از رویکرد ابطالگرایی پوپر و پارادایمهای علمی در میانه انقلابهای علمی توماس کوهن است. علم برای پیشرفت، هم به ابطالهای مستمر نیاز دارد و هم به تثبیتهایی ذیل پارادایمهای علمی.
طبق گفته یاسپرس، دانشگاه بیشتر به دانشمندان معمولی نیاز دارد تا دانشمندان انقلابی و خلاق که میتوان از آنها به عنوان «خرمگس دانشگاهی» تعبیر کرد. دانشمندان انقلابی به دلیل مقاومت نهاد آموزش عالی و دانشگاه در مقابل تحولات و انقلابهای نظری و بنیادین، بعضاً مدیریت و سیستم و نظم موجود را به رسمیت نمیشناسند و حتی رفتارهایی خارج از قاعده به نمایش میگذارند. آنها تند و انتقادی سخن میگویند و مینویسند و نظم موجود را چه بسا به سخره بگیرند. با اینحال، اصرار دانشگاه برای حفظ وضع موجود، سبب میشود تا دانشمندان انقلابی که شورشی خوانده میشوند، طرد شوند و از سیستم کنار گذاشته شوند. این گروه از دانشمندان توسط آییننامههایی که از خارج به دانشگاه تحمیل میشود و یا حتی به دلیل نگاهی غالب در خود دانشگاه که متوجه تثبیت دانش است و نه تغییر آن، پس زده شوند.
دکتر ماحوزی با بیان این که خرمگسهای دانشگاهی با آیین نامههای دانشگاه مثل آییننامه ارتقا و جذب و حضور و غیاب و کلاس داری و تحقیق و غیره کنار نمیآیند و دانشگاه در مقابل سعی دارد با همین آیین نامهها، آنها را کنترل و حتی اگر شد، حاشیه نشین یا اخراج کند، گفت: دانشگاه علاوه بر آموزش به سرزندگی هم نیاز دارد و سرزندگی چیزی است که قابل آموزش نیست. در دانشگاه آنچه روح و جان دانشگاه است، پژوهشها و ایدههاییاند که جان دارند و به دانشگاه جان میدهند و دانشگاه در قبال خرمگسهای دانشگاهی که منشاء ایدههای خلاقانه هستند مسئولیت دارد و باید با سعه صدر این گونه شخصیتها را هم حفظ کند و با مقرراتی متفاوت با آنها برخورد کند.
دانشیار مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، از سوی دیگر با اشاره به نظام پاتروناژ دانشگاهی که ماکس وبر در ارتباط با مفهوم «قفس آهنی» مطرح کرده گفت: نوعی دخالت از بالا در انتصاب افرادی فاقد صلاحیت آکادمیک برای پستهای آکادمیک، که صلاحیت خود را نه لزوماً از دانشگاه که از بیرون دانشگاه گرفتهاند، باعث میشود با ورود این قبیل افراد در پستهای دانشگاهی و سلب اختیار از استادان دانشگاه و گروههای علمی، جریانی ایجاد شود که برخی را به حاشیه میبرد و برخی را به صدر میکشد و به زوال شخصیت انسانی در دانشگاه منجر می شود. نتیجه مستقیم انتصاب تهی مایگان در پستهای بالای دانشگاهی، حذف خرمگسهای دانشگاهی است که سرزندگی و تحول را از دانشگاه میگیرد و آن را به نهادی تبدیل میکند که یکسره در خدمت تثبیت نظم تحمیل شده از بیرون و یا نظم علمی موجود است.
دکتر ماحوزی با بیان این که تمایزبخشی ساخت و فعالیت دانشگاه بر اساس منطقی ویژه از نهاد جامعه، دولت، بازار و دین تا حد زیادی مرهون کمک خرمگسها است، تأکید کرد: چه در ساخت درونی و چه در ساخت مرزی دانشگاه، به وجود خرمگسهای دانشگاهی نیاز داریم تا به دانشگاه سرزندگی ببخشند. اگر رابطهای مناسب بین استادان عادی و خرمگسها وجود داشته باشد، این رابطه سودمند متقابل کمک میکند تا دانشگاه منطق ویژه خود را متمایز از قدرتهای بیرونی غیرآکادمیک پیدا کند. منطق ویژهای که متفاوت با منطق بازار، جامعه، دولت و دین است و از رابطه رفت و برگشتی بین استادان عادی و خرمگسها ذیل قوانینی که دانشگاه جاندار- که هم به تحول علم میاندیشد و هم به تثبیت و توسعه آن- بنحو داخلی و ذیل سازمان درونی دانشگاه وضع میکند، ایجاد میشود. با توجه به نقش مؤثر این مزاحمان نیک اندیش در تقویت دانشگاه، نهاد دانش عالی و دانشگاه هم در قبال تأمین اقتصادی، جانی، شأنی و اجتماعی آنها مسئولیت دارد که ایفای آن، نیازمند درک پیشرفتهای از مدیریت دانشگاهی است.
نوشتن دیدگاه