در هفدهمین نشست «از آموزش عالی کلاسیک به آموزش عالی الکترونیکی» با حضور دکتر سید امید فاطمی بررسی شد: یادگیری الکترونیکی؛ پارادایم آینده یادگیری

به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر سید امید فاطمی، رئیس مرکز فناوری های دیجیتالی دانشگاه تهران در هفدهمین نشست آنلاین «از آموزش عالی کلاسیک به آموزش عالی الکترونیکی» از مجموعه نشستهای علم و جامعه مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، که روز چهارشنبه سوم دی ماه برگزار شد در ابتدای سخنان خود با عنوان «یادگیری الکترونیکی؛ پارادایم آینده یادگیری» در بیان ویژگیهای آموزش سنتی (کلاسیک) گفت: در آموزش سنتی استاد برای کلاسی با مثلاً حدود ۳۰ نفر دانشجو سخنرانی (تدریس) میکند. دانشجویان گوش میدهند، تکلیف انجام میدهند و امتحان میدهند. سخن گرا و ياددهنده محور بودن، استفاده از روشی يكتا براي همه يادگيرندگان، همزماني و هم مكاني، يادگيري انفرادي یادگیرندگان، استفاده از منابع مكتوب و غير فعال، خطی و مشخص بودن مسير يادگيري، محدودیت ظرفيت کلاس، نیاز به تجهيزات کالبدی وسیع و تجهيزات ارتباطي اندک و طولانی بودن زمان کلاسها (يك ساعت به بالا) از ویژگیهای این آموزش سنتی است.
وی تصریح کرد: با بروز ناگهانی پاندمی کرونا، اغلب استادانی که آشنایی و تجربهای در يادگيري الكترونيكي نداشتد، یادگیری الکترونیکی را با برگزاري کلاس برخط همزمان (کلاس زنده) يكي ميدانستند و لذا نسبت به برگزاري کلاس زنده بهعنوان نسخه برخط کلاسهای حضوري خود اقدام کردند. دانشجويان دستگاه نداشتند، اينترنت مناسب نبود و کلاس زنده، گاهی با قطعي اتصال مواجه میشد. بدین ترتیب هم مزایای آموزش حضوری و چهره به چهره را از دست دادیم و هم نتوانستیم از مزایای دورههای يادگيري الکترونیکی بهرهمند شویم و در مقابل به نقاط ضعف هر دو روش گرفتار شدیم.
رئیس مرکز فناوریهای دیجیتالی دانشگاه تهران گفت: اکثر دورههایی که در ابتدای تعطیلی دانشگاهها (نیمسال دوم سال تحصیلی گذشته) برگزار شدند، منحصر به استفاده از تعدادي فايل پي دي اف يا استفاده از صوت يا حداکثر پاورپوينت همراه با صوت استاد بود و با توجه به این که پیش بینی شده بود امتحانات پایان ترم به صورت حضوری برگزار شوند به ارزيابي مستمر دانشجویان نیز که از ویژگیهای اصلی دورههای آموزش الکترونیکی است توجهی نشد.
دکتر فاطمی خاطر نشان کرد: با تداوم پاندمی و کم رنگ شدن امید به بازگشایی دورههای حضوری، استادان به مرور گروههای واتساپی برای اطلاع رسانی به دانشجویان تشکیل دادند و به سراغ ارتباط ويديويي (سنكرون) رفتند. آنها به مرور به ضبط صدا و در ادامه ضبط ويديو پرداختند و محلي براي آپلود آنها تعیین کردند و تلاش کردند از بسترهای ارتباطی برای دادن تكليف و گرفتن کوئيز استفاده کنند.
وی افزود: استادان به تدریج وقتی دیدند در استفاده از این شیوه جدید و ابزارهای آن مشکل دارند به سراغ متخصصان فناوری اطلاعات و پداگوژی رفتند. آموزش الکترونیکی باعث شد استاد از جایگاه خود به عنوان «دانایی بر تالار» به جایگاه «راهنمایی در کنار» بیاید یعنی استاد به راهنما تغییر نقش داد و فرایند یادگیری، دانشجو محور شد. این پارادایم شیفت در عرصه یادگیری ناشی از یک ضرورت بود که در پی پاندمی کرونا ایجاد شده بود ولی سه عامل پیشران هم به این پارادایم شیفت کمک کردند که پیشرفتهای پداگوژی، پیشرفتهای فناوری و حضور نسل یادگیرندههای دیجیتال بود.
رئیس مرکز فناوری های دیجیتالی دانشگاه تهران تصریح کرد: از عوامل پداگوژی مؤثر در این فرایند، تئوريهاي جديد يادگيري مانند سازاگرايي و ارتباط گرايي، تغییر نقش استاد به جایگاه تسهيل گر –راهنمايي در کنار و عضوي از اجتماعي يادگيري، تأکید بر درگیر شدن دانشجو با مطالب به منظور تحقق يادگيري عمقی و ضرورت تعاملی بودن فرایند يادگيري برای دستیابی به سطوح بالاي يادگيري و طراحی استراتژي تدريس به گونهاي که يادگيرندگان را به سمت استفاده، تحليل، ساخت و ارزيابی سوق دهد، بود. وجود نسلی مستعد که با اتصال دائم به اينترت و داشتن گوشيهاي هوشمند و تبلت و دسترسي به اطلاعات از طریق اينترنت و وقت گذاري زياد در شبكههاي موبايلي و بازيهاي رايانهای آماده ورود به این روش نوین یادگیری بود هم از عوامل پیشران در این پارادایم شیفت یادگیری بود. البته از ویژگیهای این نسل خودیادگیرنده، گرایش به دانش سطحي (عرضي )در مقابل دانش عميق، ارتباط با هر کانال/گوينده و مشارکت در انتشار اطلاعات هم هست که لازم است استاد با راهنمایی و هدایت دانشجویان، آنها را به سمت یادگیری عمیق سوق دهد.
وی در ادامه در بیان موارد مؤثر در یادگیری عمیق بر ضرورت تبين اهداف دوره و داشتن طرح تدريس مناسب از قبل، تنوع در روشهاي آموزشي متناسب با سبك يادگيري هر يادگيرنده، ارائه محتواهاي چندرسانهای و کوتاه (بين ۸ تا ۱۴دقيقه)، یادگیری فعال، منعطف و انتخابي و تكيه بر دانشجو محوري در فرايند يادگيري تأکید کرد و در بیان ویژگیهای یادگیری در آینده گفت: در آینده، یادگیری اجتماعی حاکم خواهد شد و دانش آموز در يادگيري يك جزيره منفك نيست. همچنین فرایند یادگیری، دانشجو محور، فعالیتمحور، دستاوردمحور، شبکه محور و مبتنی بر استفاده از محتواهاي کوتاه، امکانات چندرسانهاي – مخصوصاً ويديو – و حرکت از يادگيري خطي به يادگيري انتخابي خواهد بود.
دکتر فاطمی در تعریف یادگیری الکترونیکی هم گفت: یادگیری الکترونیکی به معنای استفاده از اینترنت برای دسترسی به محتوای آموزشی، تعامل با محتوا، مدرس و دیگر یادگیرندگان، گرفتن کمک در حین فرآیند یادگیری برای به دست آوردن دانش، ساخت معنا و پیشرفت است.
وی در ادامه مدلی مبتنی بر هدف، دستاورد، سرفصل، سیلابس، فعالیتها، تعامل، واحد درسی و منابع، ارزیابی و رصد کردن را برای آموزش الکترونیک پیشنهاد کرد و گفت: : طرح تدریس دانشجومحور و فعالیت محور شامل تهیه محتوای الکترونیکی، ارتباطات و فعالیتهای برخط، رصد و ارزیابی کامل روی سامانه با حضور استاد در کلاس زنده بهعنوان راهنمای همراه است. بهترين منبع آموزشی، ويديوهایی است که توسط استاد تهیه و به همراه توضيحات وی به یادگیرندگان ارائه میشود. بهتر است ویدیوها به نسبت يك سوم زمان کلاسها تهیه شوند مثلاً براي یک درس دو واحدي، ۱۰ساعت- در قالب قطعههاي ويديويي ۸ تا ۱۴دقيقه – و روي سامانه قرار بگیرند.
رئیس مرکز فناوری های دیجیتالی دانشگاه تهران تصریح کرد: فرایند یادگیری الکترونیکی علاوهبر تهیه و در دسترس قرار دادن منابع شامل طراحي تمرين و تكليف در رابطه با درس، برگزاري کوئيزهاي برخط، فيدبك به پاسخهاي دانشجویان، برگزاري کلاس زنده براي رفع اشكال و بحث و گفتگوي زنده با دانشجويان- به ميزان يك هشتم جلسات کلاسي و در آخر طراحي روشهاي ارزيابي از آموخته هاي دانشجويان است.
دکتر فاطمی با اشاره به الگوی کلاس چرخشی (Flipped Classroom) بهعنوان الگویی مناسب در آموزش گفت: در این الگو، تدریس به صورت الکترونیکی (خارج از کلاس) انجام میشود و زمان کلاس حضوری به بحث و گفتگو و حل تمرین میگذرد.
وی در بیان پیشبینی خود از وضعیت آموزش در دانشگاهها در شرایط پس از کرونا گفت: پیشبینی من این است که در دوران پساکرونا، استادمحوری کاهش یافته و با تغییر نگرش استادان نسبت به توانایی دانشجویان و تغییر رسالت آنها و همچنین تغییر نگرش خود دانشجویان، پارادایم جدیدی در زمینه یادگیری/یاددهی و کار شکل میگیرد که فعاليت محور و مبتنی بر توجه به محتوا است. در این الگو، یادگیری، تلفیقی از یادگیری الکترونیکی و حضوری است و کلاس به محل شادی و تعامل تبدیل میشود. همچنین به جای حضور فیزیکی در کلاس، کار مهم است. در این الگو، نقش فناوريهاي ديجيتالي در دانشگاه پررنگ شده و يادگيري برخط، مزيت رقابتي مي شود.
دکتر فاطمی در پایان در بیان سناریوهای مختلف تدریس بر خط گفت: اگر تنها ۱ تا ۲۹ درصد فرایند آموزش، برخط باشد از روش «به کمک وب» استفاده میشود که در آن اکثر محتواها به صورت چهره به چهره ارائه میشود و از وب برای قرار دادن فایلها و تکالیف استفاده میشود. اگر بین ۳۰ تا ۷۹ درصد آموزش، برخط باشد در واقع از تلفیقی از روشهای چهره به چهره و بر خط و الکترونیکی استفاده میشود که طی آن خیلی از مطالب به صورت برخط و الکترونیکی در اختیار دانشجویان قرار میگیرد، تکالیف به صورت برخط تحویل داده میشود و مباحثات الکترونیکی در درس وجود دارد.
وی تصریح کرد: اگر بین ۸۰ تا ۹۵ درصد فرایند آموزش، برخط باشد، روش آموزش برخط (آنلاین) شناخته میشود که تقریباً همه مطالب به صورت برخط و الکترونیکی ارائه میشود و تعداد کم جلسات چهره به چهره فقط برای رفع اشکال میباشد و بلاخره اگر بالای ۹۵ درصد آموزش برخط باشد، روش کاملاً برخط (خالص) خواهد بود که همه مطالب به صورت بر خط ارائه میشود و تنها آزمونهای نهایی است که به صورت حضوری برگزار میشود.
دریافت اسلاید دکتر سید امید فاطمی
نوشتن دیدگاه